حجت الاسلام رضا مظفری
۱۳۹۹/۰۵/۱۱ ۱۰:۳۸ چاپ

در نوجوانی _که در قم تحصیل می­کردم_ هر هفته­ شب­های چهارشنبه، برای دعای توسل به جمکران می­رفتیم تا آن امام نادیده­ ی مهربان را ببینیم. در ذهن کودکانه­ ی خود هزاران­ نقش از موعود مهربان می­کشیدم. بارها و بارها از متصدیان و معلمان و روحانیان و عالمان می­پرسیدم، امام زمان چه شکلی است؟ شکل رایجی که به ما نشان می­دادند مرد عربی بود، اسب­ سوار، با شمشیری آخته و برکشیده از نیام، افزون بر آن، واعظان و منبریان و مداحان، چنان از قدرت شمشیرش سخن می­گفتند، که روز ظهورش را روز خونین زمین می­دانستند. امام زمان را چنین توصیف­ کردن، پیش از آن که از جاهلان برآید؛ از دشمنان مکاری بود که می­خواستند­، امام را شخصی خشمگین، اهل انتقام وکشتارگر نشان دهند. هیچ­کس امام زمان را به گل و کتاب و قلم و عقل به مردم نشان نداد. آیا نسل جوان به امام زمانی که عشق و محبت سرمایه­اش باشد می­گروند، یا آن که شمشیر، بن­مایه­ی قدرتش؟

گیل خبر/ حجت الاسلام رضا مظفری*

*عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و امام جمعه اسبق فومن

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (النحل، 97)

جناب حجت ­الإسلام والمسلمین سید صمصام ­الدین قوامی

سلام علیکم

بخش­هایی از دو خطبه­ ی آن جناب این روزها مورد توجه قرار گرفته ­است. در یکی به تعیین خط مشی برای شورای نگهبان؛ در احراز صلاحیت نامزدان ریاست جمهوری آینده پرداخته­اید و در دیگری (در آستانه ی پنج مرداد) نظرتان را درباره­ی جایگاه امام جمعه تبیین فرموده­اید.

احساسات پاک جناب عالی در دفاع از حاکم عادل _که مأذون و منصوب از قبل ایشان هستید_ ستودنی است. 

از سال 1367شمسی که جناب عالی را در مدرسه­ ی علمیه­ ی بعثت قم زیارت کردم، تا زمانی که در مدرسه­ ی امام محمد باقر(علیه السلام) قم مدیریت داشتید، فرصت­های گوناگونی توفیق استفاده از محضرتان نصیبم شد.

آن دو مدرسه از مدارس چندگانه­ ای بودند که تحت مدیریت مرحوم آیت ­الله منتظری قرار داشت. زمانی که مدیر مدرسه­ ی بعثت بودید، ایشان قائم مقام رهبری بود و زمانی که در مدرسه­ ی امام محمد باقر (علیه السلام) مدیریت و تدریس داشتید، نام وی را از سنگ ­نوشته­ ی مدرسه پاک کرده بودند، هرچند چنان غیرهنرمندانه بود که به راحتی قابلیت تشخیص داشت؛ اما تماشای فراز و فرود قدرت، چندان دوردست نبوده و نیست.

اجازه بدهید به عنوان شاگرد، از دو منظر، سخن خطبه ­هایتان را ارزیابی کنم. هرچند نیک می­دانم و می­دانید که این­گونه گزیده ستاندن و در جامعه افکندن سخن، نمی­تواند مردم را به یک مسیر بالنده رهنمون سازد.

از منظر نخست به عنوان امام جمعه  ای مطیع و شیفته­ ی ولایت فقیه، که می­کوشد جایگاه ولایت فقیه را آن­گونه که باید بشناساند _که هرچند ما به­ واقع به آن جایگاه ایمان داریم_ اما در روش و حرارت حاصل از خطبه­ه ای پرتب وتاب­تان درنگ و نقد است؛ خطیبی که جایگاه ولی فقیه را مستند به سخن امام راحل جایگاه پیامبر دانسته و بلافصل برای امام جمعه، همه­ ی آن اختیارات را قائل می­شود. پیش و بیش از شما نیز برخی دیگر از اعاظم جمعه در این باب کوشیده بودند. به یاد دارم مرحوم آیت ­الله احسان­بخش (نماینده­ی امام راحل در گیلان و امام جمعه ­ی رشت) می­کوشید خود استاندار گیلان باشد، که آن امام حکیم به کوشش آن مرحوم توجهی نفرمود؛ شمایلی که شما سال­هاست در تلاشید نقش­بند نمونه­ ای از آن، در پردیسان قم باشید.

آری اگر برآمدن «حکومت اسلامی» و برافتادن «جمهوری اسلامی» نظرتان باشد، هم با محتوای منتشر­شده با خطبه­ ها سازگار است و هم مقبول طبع مردم صاحب­ نظر قم. به­ ویژه آن­جا که فرمودید: «رئیس جمهور کارگزار است.» خوب است، بلکه عالی است، اگر بر این مقیاس «جمهوری اسلامی» ببالد و رشد کند و از دل آن «حکومت اسلامی» پدید آید. رهبری حکیم و دانا، با مردمی متدین و مطیع و پیرو، با مدیرانی که مجریان اوامر آن عزیز فرزانه باشند.

این نظر _حتی اگر درست هم باشد_ با قانون اساسی، وصیت­نامه ­ی امام راحل و نظر مقام معظم رهبری سازگار نیست. رهبر حکیمی که رأی مردم را «حق­الناس» می­داند و امام راحل که «میزان» را رأی مردم می­دانست.

این که در خطبه بگوییم در ریاست جمهوری آینده «این باشد و آن نباشد» همان راهی است که بارها و بارها پیش و بیش از شما گفتند و مردم نپذیرفتند.

از حضرت عالی متعجب شدم، آن­گاه که بر آن سلاح خالی چنان اظهار قدرتی فرمودید. دلم برای روحانیت سوخت که از پس چهل و یک سال قدرت برآمده از اعتقادات دینی و انقلاب بالیده از فرهنگ و عقیده، بخواهد برای بقا به سلاحی در تریبون استناد کند. ای عزیز عالی­مقام: هرگز هیچ سلاحی نمی­تواند حافظ هیچ حکومتی در میان مردمش باشد. اگر چنین بود، اکنون باید خاندان پهلوی سلسله­ی پادشاهی را به نسل بعد می­سپرد و صدا م­حسین باید با آن سلاح­های انباشته، حاکمیت خود را حفظ می­کرد. هنر رسول­ الله تسخیر قلب­ های مردم بود. کجای جهان مسلمان خردمندی را خواهید یافت که بگوید من به عشق شمشیر پیامبر اسلام را پذیرفتم!

در نوجوانی _که در قم تحصیل می­کردم_ هر هفته­ شب­های چهارشنبه، برای دعای توسل به جمکران می­رفتیم تا آن امام نادیده­ ی مهربان را ببینیم. در ذهن کودکانه­ ی خود هزاران­ نقش از موعود مهربان می­کشیدم. بارها و بارها از متصدیان و معلمان و روحانیان و عالمان می­پرسیدم، امام زمان چه شکلی است؟ شکل رایجی که به ما نشان می­دادند مرد عربی بود، اسب­ سوار، با شمشیری آخته و برکشیده از نیام، افزون بر آن، واعظان و منبریان و  مداحان، چنان از قدرت شمشیرش سخن می­گفتند، که روز ظهورش را روز خونین زمین می­دانستند. امام زمان را چنین توصیف­ کردن، پیش از آن که از جاهلان برآید؛ از دشمنان مکاری بود که می­خواستند­، امام را شخصی خشمگین، اهل انتقام وکشتارگر نشان دهند. هیچ­کس امام زمان را به گل و کتاب و قلم و عقل به مردم نشان نداد. آیا نسل جوان به امام زمانی که عشق و محبت سرمایه­اش باشد می­گروند، یا آن که شمشیر، بن­مایه­ی قدرتش؟

چه شده است که از پس چهل و یک سال حکم­رانی به این­جا رسیده ­ایم که قدرت امام جمعه را بر سلاحی _که می­دانید و می­دانیم خشابش از فشنگ خالی است_ بدانیم؟

به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر

به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را

به دانایی و توانایی و بردباری و درایت ایرانیان ایمان بیاوریم. اگر آنان روزی بر خلاف آن­چه ما می­اندیشیم، عمل کردند و برگزیدند، واکنشی به تکلیف­ها و پیامی به سران بوده ­است.

«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (آل عمران،159)

پس به [برکت‌] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‌شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل‌کنندگان را دوست مى‌دارد.

تکیه­ ی امام جمعه بر سلاح را آمادگی بر قدرت دفاع در جامعه باید تفسیر کرد، نه قدرت سلاح­مدار خطیبی که در سر، رییس­ شدن را می­پرورد. قدرت روحانیت در طول هزار سال گذشته، محبت، عشق، مردم­دوستی، مردم­داری و مردم­زیستی بوده ­است. پاسخ امامان جمعه­ ی شهید (آیت­ الله قاضی، آیت ­الله اشرفی اصفهانی، آیت­ الله دستغیب، آیت­ الله صدوقی، آیت­ الله مدنی) را چگونه باید داد؟ آیا قدرت آنان در شکار دل­ها بر پایه­ی عشق و ایثار و محبت بود؟ یا برخاسته از سلاح و قدرت ریاست. نسخه­ای که در آن امام جمعه بتواند همه­کاره­ی یک منطقه باشد _اگر آن روز برسد  آن امام جمعه قطعا باید پاسخ­گو هم باشد. آیا شما اکنون این پاسخ­گویی را برای حوزه،های علمیه و امامان محترم جمعه قائل هستید؟ نمونه­ ی آشکار قدرت فائقه­ ی روحانیت در نظام (به شکل حداکثری) درقوه­ ی قضائیه نمایان و پیش روی مردم عزیز است. اگر شما اکنون به این نتیجه رسیده­اید که آن قوه­ ی مقتدر در عمل به وظائف قانونی و شرعی به موفقیت نایل شده ­است، پس نسخه­ ی اجتهادی پردیسان قم را برای شهرهای دیگر بپیچید. اما بدانیم این اجتهاد در برابر نص است.

بی ­تردید مردم عزیز امام خمینی (رحمة­الله علیه) را  بیش از همه ­ی ما درک کرده ­اند.آیا آن امامی که شما می­خواهید قدرت مطلق امام جمعه را به اندیشه­ ی او نسبت دهید­، آیا همان امامی است که جمله­ ی زیر از اوست:

« سر و کارشان الآن ائمه جمعه با مردم بیشتر است تا سر و کار سایر روحانیون. ائمه جمعه باید خیلى مواظب باشند که خداى نخواسته اگر در یک جایى یک چیزى اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانى، جهت پدرى حل کنند. اگر خداى نخواسته، یک وقت بنا باشد که یک اعمال قدرت بخواهد بکند، براى اینکه امام جمعه است، این پاى خودش حساب نمى‏شود، پاى روحانیت حساب مى‏شود، پاى اسلام حساب مى‏شود. از این جهت، آنها وظیفه‏­شان خیلى خطیر است و باید خیلى ملاحظه بکنند.» (صحیفه امام، جلد19، صفحه 246-257)

ظاهرا آرای جناب عالی به­ جای آن که تابع آرای بنیان­گذار کبیر باشد، رودر­روی اوست، اما لااقل نظر خود را به آن حکیم فرزانه نسبت ندهید. شما می­فرمایید: «امام، رئیس یک جاست، نه پدر یک جا. این یک توطئه است، که می­گویند امام جمعه پدر معنوی است. این یک شعبه­ ای از سکولاریزمه. امام مسؤول یک منطقه است. تو نظام جمهوری اسلامی این طوره. حالا بعضی امام جمعه­ ها این کار رو نمی­کنند، مقصرند. امام مسؤول یک جاست.» آیا از نظر شما امام خمینی (ره) که امام جمعه را پدر می­خواند ...

هرچند بر جناب عالی خرده نمی­گیرم. بر آن فراز ایستاده یا نشسته سخن،گفتن هیجاناتی پدید می­آورد؛ خصوص با آن حجم از صلوات و سلام و استقبال و درود.

امام خمینی (رحمة­الله علیه) فرموده­ اند: «ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هرطوری رای داد، ما هم از آن­ها تبعیت می­کنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده ­است، پیغمبر اسلام (ص) به ما حق نداده ­است که ما به ملت­مان یک چیزی را تحمیل بکنیم.» (صحبفه امام، جلد11، ص34)

ای عزیز خطیب دانشمند: همه­ ی مردم ایران، همان­ها که در مساجد و معابدند، نیستند. ما به فقهی نیاز داریم که بتواند پرچم خردگرایی و اخلاق را بر بام مدارس و دانشگاه­ها و اندیشکده­ های جهان به اهتزاز درآورد. فقهی که پیش از باید و نباید و بهشت و دوزخ و داغ و درفش، منطق و اخلاق را به حق­ طلبان جهان هدیه کند.

از خداوند بخواهیم این مقدار پیوستگی میان مردم و روحانیت را حفظ و بر قدرت آن بیفزاید. یاد شهیدان دفاع مقدس، شهیدان روحانیت، شهیدان مدافع حرم و شهید سرافراز(سردار دل­ها)حاج قاسم سلیمانی را گرامی می­دارم.

از بیان منظر دوم سخن (دانسته) صرف نظر نمودم.

با احترام

 

گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.