در نوجوانی _که در قم تحصیل میکردم_ هر هفته شبهای چهارشنبه، برای دعای توسل به جمکران میرفتیم تا آن امام نادیده ی مهربان را ببینیم. در ذهن کودکانه ی خود هزاران نقش از موعود مهربان میکشیدم. بارها و بارها از متصدیان و معلمان و روحانیان و عالمان میپرسیدم، امام زمان چه شکلی است؟ شکل رایجی که به ما نشان میدادند مرد عربی بود، اسب سوار، با شمشیری آخته و برکشیده از نیام، افزون بر آن، واعظان و منبریان و مداحان، چنان از قدرت شمشیرش سخن میگفتند، که روز ظهورش را روز خونین زمین میدانستند. امام زمان را چنین توصیف کردن، پیش از آن که از جاهلان برآید؛ از دشمنان مکاری بود که میخواستند، امام را شخصی خشمگین، اهل انتقام وکشتارگر نشان دهند. هیچکس امام زمان را به گل و کتاب و قلم و عقل به مردم نشان نداد. آیا نسل جوان به امام زمانی که عشق و محبت سرمایهاش باشد میگروند، یا آن که شمشیر، بنمایهی قدرتش؟
گیل خبر/ حجت الاسلام رضا مظفری*
*عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و امام جمعه اسبق فومن
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (النحل، 97)
جناب حجت الإسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی
سلام علیکم
بخشهایی از دو خطبه ی آن جناب این روزها مورد توجه قرار گرفته است. در یکی به تعیین خط مشی برای شورای نگهبان؛ در احراز صلاحیت نامزدان ریاست جمهوری آینده پرداختهاید و در دیگری (در آستانه ی پنج مرداد) نظرتان را دربارهی جایگاه امام جمعه تبیین فرمودهاید.
احساسات پاک جناب عالی در دفاع از حاکم عادل _که مأذون و منصوب از قبل ایشان هستید_ ستودنی است.
از سال 1367شمسی که جناب عالی را در مدرسه ی علمیه ی بعثت قم زیارت کردم، تا زمانی که در مدرسه ی امام محمد باقر(علیه السلام) قم مدیریت داشتید، فرصتهای گوناگونی توفیق استفاده از محضرتان نصیبم شد.
آن دو مدرسه از مدارس چندگانه ای بودند که تحت مدیریت مرحوم آیت الله منتظری قرار داشت. زمانی که مدیر مدرسه ی بعثت بودید، ایشان قائم مقام رهبری بود و زمانی که در مدرسه ی امام محمد باقر (علیه السلام) مدیریت و تدریس داشتید، نام وی را از سنگ نوشته ی مدرسه پاک کرده بودند، هرچند چنان غیرهنرمندانه بود که به راحتی قابلیت تشخیص داشت؛ اما تماشای فراز و فرود قدرت، چندان دوردست نبوده و نیست.
اجازه بدهید به عنوان شاگرد، از دو منظر، سخن خطبه هایتان را ارزیابی کنم. هرچند نیک میدانم و میدانید که اینگونه گزیده ستاندن و در جامعه افکندن سخن، نمیتواند مردم را به یک مسیر بالنده رهنمون سازد.
از منظر نخست به عنوان امام جمعه ای مطیع و شیفته ی ولایت فقیه، که میکوشد جایگاه ولایت فقیه را آنگونه که باید بشناساند _که هرچند ما به واقع به آن جایگاه ایمان داریم_ اما در روش و حرارت حاصل از خطبهه ای پرتب وتابتان درنگ و نقد است؛ خطیبی که جایگاه ولی فقیه را مستند به سخن امام راحل جایگاه پیامبر دانسته و بلافصل برای امام جمعه، همه ی آن اختیارات را قائل میشود. پیش و بیش از شما نیز برخی دیگر از اعاظم جمعه در این باب کوشیده بودند. به یاد دارم مرحوم آیت الله احسانبخش (نمایندهی امام راحل در گیلان و امام جمعه ی رشت) میکوشید خود استاندار گیلان باشد، که آن امام حکیم به کوشش آن مرحوم توجهی نفرمود؛ شمایلی که شما سالهاست در تلاشید نقشبند نمونه ای از آن، در پردیسان قم باشید.
آری اگر برآمدن «حکومت اسلامی» و برافتادن «جمهوری اسلامی» نظرتان باشد، هم با محتوای منتشرشده با خطبه ها سازگار است و هم مقبول طبع مردم صاحب نظر قم. به ویژه آنجا که فرمودید: «رئیس جمهور کارگزار است.» خوب است، بلکه عالی است، اگر بر این مقیاس «جمهوری اسلامی» ببالد و رشد کند و از دل آن «حکومت اسلامی» پدید آید. رهبری حکیم و دانا، با مردمی متدین و مطیع و پیرو، با مدیرانی که مجریان اوامر آن عزیز فرزانه باشند.
این نظر _حتی اگر درست هم باشد_ با قانون اساسی، وصیتنامه ی امام راحل و نظر مقام معظم رهبری سازگار نیست. رهبر حکیمی که رأی مردم را «حقالناس» میداند و امام راحل که «میزان» را رأی مردم میدانست.
این که در خطبه بگوییم در ریاست جمهوری آینده «این باشد و آن نباشد» همان راهی است که بارها و بارها پیش و بیش از شما گفتند و مردم نپذیرفتند.
از حضرت عالی متعجب شدم، آنگاه که بر آن سلاح خالی چنان اظهار قدرتی فرمودید. دلم برای روحانیت سوخت که از پس چهل و یک سال قدرت برآمده از اعتقادات دینی و انقلاب بالیده از فرهنگ و عقیده، بخواهد برای بقا به سلاحی در تریبون استناد کند. ای عزیز عالیمقام: هرگز هیچ سلاحی نمیتواند حافظ هیچ حکومتی در میان مردمش باشد. اگر چنین بود، اکنون باید خاندان پهلوی سلسلهی پادشاهی را به نسل بعد میسپرد و صدا محسین باید با آن سلاحهای انباشته، حاکمیت خود را حفظ میکرد. هنر رسول الله تسخیر قلب های مردم بود. کجای جهان مسلمان خردمندی را خواهید یافت که بگوید من به عشق شمشیر پیامبر اسلام را پذیرفتم!
در نوجوانی _که در قم تحصیل میکردم_ هر هفته شبهای چهارشنبه، برای دعای توسل به جمکران میرفتیم تا آن امام نادیده ی مهربان را ببینیم. در ذهن کودکانه ی خود هزاران نقش از موعود مهربان میکشیدم. بارها و بارها از متصدیان و معلمان و روحانیان و عالمان میپرسیدم، امام زمان چه شکلی است؟ شکل رایجی که به ما نشان میدادند مرد عربی بود، اسب سوار، با شمشیری آخته و برکشیده از نیام، افزون بر آن، واعظان و منبریان و مداحان، چنان از قدرت شمشیرش سخن میگفتند، که روز ظهورش را روز خونین زمین میدانستند. امام زمان را چنین توصیف کردن، پیش از آن که از جاهلان برآید؛ از دشمنان مکاری بود که میخواستند، امام را شخصی خشمگین، اهل انتقام وکشتارگر نشان دهند. هیچکس امام زمان را به گل و کتاب و قلم و عقل به مردم نشان نداد. آیا نسل جوان به امام زمانی که عشق و محبت سرمایهاش باشد میگروند، یا آن که شمشیر، بنمایهی قدرتش؟
چه شده است که از پس چهل و یک سال حکمرانی به اینجا رسیده ایم که قدرت امام جمعه را بر سلاحی _که میدانید و میدانیم خشابش از فشنگ خالی است_ بدانیم؟
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
به دانایی و توانایی و بردباری و درایت ایرانیان ایمان بیاوریم. اگر آنان روزی بر خلاف آنچه ما میاندیشیم، عمل کردند و برگزیدند، واکنشی به تکلیفها و پیامی به سران بوده است.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (آل عمران،159)
پس به [برکت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مىدارد.
تکیه ی امام جمعه بر سلاح را آمادگی بر قدرت دفاع در جامعه باید تفسیر کرد، نه قدرت سلاحمدار خطیبی که در سر، رییس شدن را میپرورد. قدرت روحانیت در طول هزار سال گذشته، محبت، عشق، مردمدوستی، مردمداری و مردمزیستی بوده است. پاسخ امامان جمعه ی شهید (آیت الله قاضی، آیت الله اشرفی اصفهانی، آیت الله دستغیب، آیت الله صدوقی، آیت الله مدنی) را چگونه باید داد؟ آیا قدرت آنان در شکار دلها بر پایهی عشق و ایثار و محبت بود؟ یا برخاسته از سلاح و قدرت ریاست. نسخهای که در آن امام جمعه بتواند همهکارهی یک منطقه باشد _اگر آن روز برسد آن امام جمعه قطعا باید پاسخگو هم باشد. آیا شما اکنون این پاسخگویی را برای حوزه،های علمیه و امامان محترم جمعه قائل هستید؟ نمونه ی آشکار قدرت فائقه ی روحانیت در نظام (به شکل حداکثری) درقوه ی قضائیه نمایان و پیش روی مردم عزیز است. اگر شما اکنون به این نتیجه رسیدهاید که آن قوه ی مقتدر در عمل به وظائف قانونی و شرعی به موفقیت نایل شده است، پس نسخه ی اجتهادی پردیسان قم را برای شهرهای دیگر بپیچید. اما بدانیم این اجتهاد در برابر نص است.
بی تردید مردم عزیز امام خمینی (رحمةالله علیه) را بیش از همه ی ما درک کرده اند.آیا آن امامی که شما میخواهید قدرت مطلق امام جمعه را به اندیشه ی او نسبت دهید، آیا همان امامی است که جمله ی زیر از اوست:
« سر و کارشان الآن ائمه جمعه با مردم بیشتر است تا سر و کار سایر روحانیون. ائمه جمعه باید خیلى مواظب باشند که خداى نخواسته اگر در یک جایى یک چیزى اتفاق افتاد و چه شد، با جهت روحانى، جهت پدرى حل کنند. اگر خداى نخواسته، یک وقت بنا باشد که یک اعمال قدرت بخواهد بکند، براى اینکه امام جمعه است، این پاى خودش حساب نمىشود، پاى روحانیت حساب مىشود، پاى اسلام حساب مىشود. از این جهت، آنها وظیفهشان خیلى خطیر است و باید خیلى ملاحظه بکنند.» (صحیفه امام، جلد19، صفحه 246-257)
ظاهرا آرای جناب عالی به جای آن که تابع آرای بنیانگذار کبیر باشد، رودرروی اوست، اما لااقل نظر خود را به آن حکیم فرزانه نسبت ندهید. شما میفرمایید: «امام، رئیس یک جاست، نه پدر یک جا. این یک توطئه است، که میگویند امام جمعه پدر معنوی است. این یک شعبه ای از سکولاریزمه. امام مسؤول یک منطقه است. تو نظام جمهوری اسلامی این طوره. حالا بعضی امام جمعه ها این کار رو نمیکنند، مقصرند. امام مسؤول یک جاست.» آیا از نظر شما امام خمینی (ره) که امام جمعه را پدر میخواند ...
هرچند بر جناب عالی خرده نمیگیرم. بر آن فراز ایستاده یا نشسته سخن،گفتن هیجاناتی پدید میآورد؛ خصوص با آن حجم از صلوات و سلام و استقبال و درود.
امام خمینی (رحمةالله علیه) فرموده اند: «ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هرطوری رای داد، ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام (ص) به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.» (صحبفه امام، جلد11، ص34)
ای عزیز خطیب دانشمند: همه ی مردم ایران، همانها که در مساجد و معابدند، نیستند. ما به فقهی نیاز داریم که بتواند پرچم خردگرایی و اخلاق را بر بام مدارس و دانشگاهها و اندیشکده های جهان به اهتزاز درآورد. فقهی که پیش از باید و نباید و بهشت و دوزخ و داغ و درفش، منطق و اخلاق را به حق طلبان جهان هدیه کند.
از خداوند بخواهیم این مقدار پیوستگی میان مردم و روحانیت را حفظ و بر قدرت آن بیفزاید. یاد شهیدان دفاع مقدس، شهیدان روحانیت، شهیدان مدافع حرم و شهید سرافراز(سردار دلها)حاج قاسم سلیمانی را گرامی میدارم.
از بیان منظر دوم سخن (دانسته) صرف نظر نمودم.
با احترام
گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
نظر شما: