به گزارش گیل خبر ، ابوذر نوغانی به عنوان اولین مربی ایرانی شاغل در فوتبال اروپا و بریتانیا توانسته نامی برای خود دست و پا کند،مردی از فوتبالشهر انزلی که روزی مرکز صدور بازیکن به تیمهای طراز اول ایران بود و حالا با این اتفاق، می تواند در عرصه مربیگری هم حرفی برای گفتن داشته باشد. به همین منظور وبسایت فوتبال انزلی گفتگویی صمیمانه با این مربی جوان انجام داده که در ادامه میتوانید مطالعه کنید. آقای نوغانی لطفا خودتان را برای علاقه مندان معرفی کنید و بفرمایید از کدام محله انزلی هستید؟ ابوذر نوغانی هستم،۳۳ ساله. تا ۹ سالگی ساکن کوچه ناسیونال محله میان پشته بودیم و از ۹ سالگی به محله ساحل قو نقل مکان کردیم. فوتبال را از چه تیمی شروع کردید و تا کجا ادامه دادید؟ تیمی که در انزلی بازی کردم تیم جوانان فجر انزلی بود که با سهمیه تیم امید انقلاب آبکنار در مسابقات جوانان انزلی شرکت میکرد و بعدها به مقاومت انزلی تغییر نام داد، مربیاش آقای رمضانی پور (رئیس کنونی هیئت فوتبال انزلی) و آقای عالیان بودند، بعد از جوانان درگیر کنکور و دانشگاه شدم (فارغ التحصیل رشته الکترونیک) و فوتبال را ادامه ندادم اما همیشه با دوستان به فوتبال سالنی مشغول بودم. بهترین خاطره دوران فوتبال؟ بهترین خاطره من زمانی بود که در زمین شماره ۱ استادیوم تختی انزلی بازی کردم. از چه سالی به مربیگری روی آوردید و تا کنون در چه تیمهایی به مربیگری پرداختید؟ از سال ۱۳۸۷ با سرمربیگری تیم کالج که آنجا درس می خواندم آغاز کردم، بعد وارد لیگ ولز شدم، ۳ سال به عنوان مربی در تیم پونتیپرید و ۱ سال در تیم کاردیف کوینس، ۲ سال سرمربی تیم دانشگاه گلمرگان بودم و همزمان با تیم زیر ۱۸ باشگاه کاردیف سیتی همکاری می کردم، از ۶ ماه قبل هم با تیم زیر ۲۱ سال کاردیف سیتی کارم را شروع کردم. چه دوره هایی را در مربیگری پشت سرگذاشتید؟ دانشجوی ترم آخر دانشگاه ساوت ولز در رشته لیسانس مربیگری فوتبال هستم، برای ارتقای دانش مربی گری تصمیم گرفتم که هم دوره های مربیگری یوفا را بگذرانم و هم به صورت دانشگاهی علم روز دنیا را فرا بگیرم. علاوه بر گرفتن لیسانس دانشگاهی مربیگری، دارنده مدارک زیر هستم: مدرک C جوانان یوفا، C بزرگسالان یوفا، مربیگری دروازه بانی C یوفا، B جوانان یوفا، B بزرگسالان یوفا، مربیگری فوتسال، مربیگری ناشنوایان، بدنسازی فوتبال، آنالیز فوتبال و مدرک داوری فوتبال و فوتسال. چند ماه دیگر هم کلاسهای A یوفا شروع می شود که باید ثبت نام کنم. شما به عنوان اولین مربی ایرانی در فوتبال بریتانیا مشغول به فعالیت هستید،بفرمایید این اتفاق چطور روی داد و از چه سالی؟ همانطور که قبلا اشاره کردم به دلیل کار در لیگ ولز و تیم دانشگاهی و همکاری با فدراسیون ولز در زمینه های مختلف توانستم اعتبار خوبی در ولز که بخشی از کشور بریتانیا است کسب کنم و افراد مختلف در باشگاه هایی مثل کاردیف سیتی یا سوانسی سیتی از من شناخت دارند. در پایان فصل قبل پیشنهاد شد که به تیم زیر ۱۶ سال(نوجوانان) سوانسی سیتی بروم و همزمان سرمربی زیر ۲۱ سال کاردیف سیتی از من خواستند که به آنها ملحق شوم. قبل از آمدنم به بریتانیا تیم اول من بارسلونا بود و دوم منچستر یونایتد ولی از زمانی که اینجا آمدم به همان دلیلی که انزلی چی فقط از تیم شهرش حمایت میکند من هم فقط طرفدار تیم شهرم کاردیف سیتی شدم. به دلیل اینکه کاردیف سیتی تیم مورد علاقه ام در لیگ انگلیس بود بجای رفتن به سوانسی سیتی که تیم اولش در لیگ برتر هست تصمیم گرفتم به تیم زیر ۲۱ سال کاردیف سیتی بروم که تیم محبوبم بود و به این تیم ملحق شدم. تفاوت فوتبال و مربیگری در ایران و اروپا چیست؟ مربیگری در ایران با اروپا تفاوت خیلی زیادی دارد. اینجا کادر فنی از ۸:۳۰ صبح وارد ساختمان زمین تمرین باشگاه میشوند و ساعت ۵ غروب خارج میشوند، بازیکنان نیز ساعت ۹ می آیند و ساعت ۳:۳۰ الی ۴ می روند و کادر فنی و بازیکنان صبحانه و ناهارشان را همانجا میخورند، باشگاه ما ۴ تا زمین دارد که تیم اول و زیر ۲۱ سال آنجا تمرین میکنند و آکادمی زمینهای جداگانه دارد که بصورت مجتمع هستند، سالن بدنسازی، سالن آنالیز، رستوران، اتاق رسانه ای همه در همان ساختمان باشگاه هست و بازیکن نیازی ندارد جای دیگر برود. تغذیه، چربی بدن، فیتنس و دیگر مسائل بازیکن کنترل می شود. تیم زیر ۲۱ سال با تیم اصلی همزمان یکجا تمرین می کند و تیم زیر ۲۱ سال هم مثل تیم اصلی در استادیوم اصلی که چند ماه پیش سوپر کاپ یوفا در آن انجام شد بازی هایش را انجام میدهد و مسایل دیگر. قضاوت با خودتان که چقدر از این مسائل در ایران انجام میشود! فکر میکنید تا چه جایگاهی در مربیگری در اروپا پیش بروید؟ متاسفانه در ایران فکر می کنند کار کردن در اروپا آسان است ولی وقتی اهل آن کشور نباشید یا چندین سال در سطح اول آنجا بازی نکرده باشید خیلی سخت است که بتوانید وارد تیم حرفه ای بشوید ولی من سعیم را کردم و تا اینجا رسیدم، باید دید که خدا چه می خواهد و چه موقعیتهایی در آینده پیش می آید. آیا به مربیگری در فوتبال ایران هم فکر میکنید؟ هر ایرانی دوست دارد روزی به کشورش خدمت کند. من هم دوست دارم یک روزی به فوتبال ایران خدمت کنم، باید پیشنهاد مناسب و در زمان مناسب باشد.نمیخواهم مثلا بخاطر ۱۰۰ میلیون درآمد بیشتر بیایم ایران جایی کار کنم که هیچ برنامه بلند مدتی نداشته باشد و آخره فصل پولم را بگیرم و اهمیتی به آینده آن تیم ندهم. دوست دارم جایی که کار می کنم به صورت اصولی و ساختاری بتوانم کار کنم. آقای نوغانی آیا بازیهای تیم ملوان را هم دنبال میکنید؟ گرچه از شهرم انزلی دور هستم اما شهرم و تیمم ملوان را هرگز از ذهنم دور نداشتم. تا فصل قبل می توانم بگویم اکثر بازی های ملوان را بصورت زنده نگاه می کردم. ولی این فصل بدلیل درگیری شدید کاری کمتر پیش آمده که زنده ببینم ولی خلاصه بازیها را می بینم. مشکلات و نتایج ضعیف ملوان در فصل جاری را ناشی از چه میدانید؟ زمانی ملوان معروف به آژاکس ایران بود ولی الان به حق فولاد خوزستان این لقب را از ما گرفته، یک تیم برای موفقیت نیاز به چندین عامل دارد،بازیکن خوب، کادر فنی کامل و با دانش، امکانات تمرینی عالی ، استادیوم خوب، کادر مدیریت قوی، تماشاگر، ساختار باشگاه و سرمایه پولی ……، باید دید که کدامیک از این عوامل باعث ناکامی ملوان در این فصل شده است. ملوان همیشه مشکل مالی داشت حتی زمانی که زیر نظر نیروی دریایی بود ولی تیم های دیگر همیشه پول داشتند. تنها تفاوتی که ملوان موفق تر از آن تیم ها بود بخاطر مدیریت قوی، ساختار باشگاه و تعصب بازیکنان بومی اش بود جایی که تیم های دیگر بیشتر بازیکن غیر بومی داشت و همیشه در حال تغییر مدیر، تغییر مربی یا تغییر اسم بود. در این ۵ سال اخیر ملوان همش دست به دست شد و ۳ سال منطقه آزاد، یک سال آقای هدایتی و بعد هم که به آقای محجوب سپرده شد. زمانی که یک تیم بصورت مقطعی دست کسی باشد هیچوقت کار اصولی صورت نمیگیرد، تیم تحویل آقا محجوب شد و یکی از مهمترین کارهای ایشان آنطور که شنیدم،پرداخت به موقع پول بازیکنان بود که برای اولین بار در تاریخ باشگاه که من حضور ذهن دارم بود، ولی متاسفانه ساختار باشگاه بصورت اصولی ترسیم نشد. یکی از عوامل موفقیت یک تیم،داشتن کادر مدیرت قوی است که کارهای باشگاه و حاشیه های آن را جمع کند که تا کنون باشگاه مدیر عاملی که سابقه کار داشته باشد انتخاب نشده, مساله بعدی داشتن بازیکن است که در سطح اول ایران بتواند بازی کند. من موافق جوانگرایی هستم ولی بر روی اصول و ساختار، متاسفانه استفاده تعداد زیاد جوان که تجربه بازی در سطح اول را نداشته باشند هم باعث ضعف تیم و هم نابودی آینده آن جوانان می شود، مورد دیگر انتخاب افراد است که متاسفانه در یک مقطع کوتاه زمانی چندین نفر روی نیمکت ملوان نشستند که وجهه خوبی برای تیم ندارد. اگر یک تیم انتخابهای درستی انجام بدهد دیگر نیاز نیست ۳ بار مربی عوض کند. یکی دیگر از مشکلات ما این است که فوتبال پایه ما مثل سابق نیست و اهمیت کمی به آن داده می شود، متاسفانه هزینه آنچنانی برای فوتبال پایه نمی شود. مثلا وقتی که بودجه سال قبل ملوان برای کل تیمهای پایه و بانوان و غیر ۱/۵۰ بودجه کل باشگاه بود خوب چه انتظاری داریم؟ مورد دیگر در فوتبال پایه این است که در شهری مثل تهران گرفتن پول برای بازی کردن معضل فوتبال پایه است ولی در انزلی به دلیل کوچک بودن شهر و شناخت افراد از هم، رابطه بازی معضل بزرگی است، جایی که یک بچه به دلیل دوستی یا فامیلی پدر و اعضای یه تیم وارد آن تیم می شود، امیدوارم که شایسته سالاری همیشه در پایه ها حاکم باشد. فکر میکنید بهترین راهکار برای خارج شدن ملوان از وضعیت فعلی چیست و آیا تغییر مجدد مربی میتواند راه حل مناسبی باشد؟ برای داشتن ملوانی موفق باید ۲ تا برنامه داشت، اول برنامه کوتاه مدت که با این وضعیت فکر نمیکنم تغییر مربی تاثیر زیادی داشته باشد وقتی که مربی ابزار ندارد. تعویض زود به زود و مکرر مربیان تیم، نه تنها زیانی را جبران نمی کند چه بسا که تکرار آن زیان بخش هم باشد، با خرید ۵ بازیکن تاپ کلاس و نه معمولی ، (نرمال ۶ بازیکن ولی چون پژمان آمده ۵ نفر لازم است) میتوانیم تیم را در لیگ نگاه داریم و حضور ۱۵ هزار هوادار در هر بازی. متاسفم که حتی سال قبل هم که تیم خوب نتیجه میگرفت استادیوم پر نبود ولی برای اتفاق افتادن یک معجزه برای ماندن در لیگ، این ۲ عامل خیلی ضروری است. دومین برنامه یک برنامه بلند مدت است که با کار اصولی آکادمیک، باشگاه را به روز کنیم و بصورت تدریجی جوانان باشگاه خودمان را وارد تیم اصلی کنیم و طوری بشود که چند سال دیگر ۷۰% بازیکنان تیم اصلی، از آکادمی ملوان باشند نه اینکه بازیکن برای یک فصل بیاوریم. برای اینکار باید هم پول معقول به بازیکن و کادر فنی آکادمی داده شود و قراردادهای محکم هم با آنها بسته شود. هیچ اشکالی ندارد که بازیکن جوان ما ملوان را رها کند و به تیمهای دیگر برود در صورتی که پول خوبی هم نصیب باشگاه بابت رضایت نامه بشود، این یعنی درآمد زایی در فوتبال. انشالله که در لیگ بمانیم و آقای محجوب که مالک باشگاه هستند برای سال بعد کار ساختاری انجام بدهد که ملوان مثل فولاد آکادمی به روز و با امکانات داشته باشد که خروجی آن برای ملوان بازی کنند و یا بروند تیمای دیگر که درآمدزایی برای باشگاه بشود. با تشکر از شما،در پایان اگر سخن ناگفته ای دارید بفرمایید. در سال ۲۰۱۲ برای نشان دادن تواناییهای ایرانی ها باشگاه ملوان کاردیف را به صورت رسمی در فدراسیون ولز به ثبت رساندم. به دلیل مشغله کاری که دارم در حال حاضر فقط تیم فوتسال را راه اندازی کردم که تا ماه دیگر برای سال سوم در مسابقات کشور ولز شرکت می کند که قهرمان این مسابقات به عنوان نماینده این کشور در باشگاهای اروپا شرکت می کند. در حل حاضر با سایت کانون مربیان ایران در حال همکاری هستم تا اطلاعات و تجربیاتم را در اختیار مربی های ایرانی قرار بدهم. مربیانی که دنبال دانش روز، مطلب علمی یا تمرین های روز اروپا هستند می توانند این سایت را بصورت روزمره بازدید کنند تا از مطالبی که من یا دیگر مربیان میگذارند استفاده کنند.