اختصاصی گیل خبر/ وحید احمدی آرا  -زنم مریض بود وگرنه حرف بچه محلمو گوش می کردم، گفت بیا بریم ستاد این کاندیداهایی که می دونیم رای میارن، هم شام و ناهارمون جوره ، هم یه پولی گیرمون میاد، هم بعد ازاینکه رای اوردن یه غرفه تو بازارچه ها می گرفتیم از این بدبختی در میومدیم. سنی ندارد اما دستهایش پیر و چروکیده است و فشار زندگی پیرش کرده است. -همه ی دار و ندارم همین سینی و ترازو و باری است که هرروز از میدان بزرگ می خرم. با آستین کاپشن کهنه اش میوه ها را برق می اندازد و با تمام زورش فریاد می زند : سه کیلو پنج تومن! - بعضی روزا کرایه ماشین ندارم صبح زود پامیشم و پیاده از آسید شریف میام رشت. خستگیش مهم نیست ولی جاده خطرناکه گرما و سرما، آفتاب و باران مانعش نیست، باید کاسبی کند و روزی به خانواده اش برساند. -آرزوت چیه؟ - به زنم قول دادم ببرمش پابوس امام رضا، یه دکه یا یه غرفه توی بازارچه ها بهم بدن از خدا دیگه چیزی نمی خوام. روزی دوبار سینی اش را برمیدارد و با سررسیدن نیسان و مامورهای شهرداری از خیابان می گریزد. -قبلا جلوی سلیمانداراب بساط می کردم بعد که اونجا رو پیاده راه کردن میام توی سام این همه ی رازو رمز زندگی یک دستفروش است . کسی که به او یورش می بریم و دار و ندارش را بار نیسان می کنیم و اورا با همه ی بدبختیها و ارزوهای کوچکش کنار پیاده روهای زخمی و کثیف شهر رها می کنیم. این متن به معنای تایید پدیده ی دستفروشی نیست چرا که شخصا به این مساله به عنوان یک شغل و حرفه ی مفید نمی نگرم اما سوال این است: آقای شهردار! اعضای محترم شورا! برای حل ریشه ای معضل دستفروشی چه کرده اید؟ چندبار شده برای یک لحظه خود را جای این دستفروشان فرض کنید و بیندیشید اگر شما جای آنان بودید چه می کردید؟ آیا با تمام توان برای جلوگیری از بردن دار و ندارتان نمی جنگیدید؟ دعوا نمی کردید؟ درگیر نمی شدید؟ نفرین نمی کردید؟ شهردار جدید رشت بگوید برای ساماندهی این افراد چه کرده است؟ آقای نصرتی اگر نمی دانید بدانید دستفروشی و عرضه مستقیم محصولات روستایی در گیلان از آیتمهای اصلی و غیرقابل انکار چرخه ی معیوب و ناچار اقتصاد گیلان است.غیر از برخورد و جمع آوری دستفروشان برایشان چه طرح و ایده ای دادیم؟ اعضای شورا بگویند غیر از مانور تبلیغاتی و حضور فانتزی در کنار ایشان و حرکات نمایشی ، در جلسات شورا ، در ضیافتهای ٢٠٠ میلیونی هتلها و رستورانها، آیا درباره ی حل این مساله اندیشیده اید؟ رشت غمگین تر و ابری تر از قبل با چاله ها یی که به چاه تبدیل شده اند ، با خیابانهایی که از هجوم این مشاغل پرشده اند با زباله هایی که هرروز کنار پیاده روها رها میشود و فضای شهری را کریه و زشت می کند ، با اعتراض مغازه دارانی که اجاره می دهند ، مالیات می دهند، پول برق و آب و گاز میدهند و دقیقا در فاصله ی چند متریشان ، دستفروشان همان جنس را با قیمت ارزانتر به مشتری عرضه می کنند ، با غمها و غصه هایی بیش از قبل درگیر است. چای قند پهلویتان را که نوشیدید، میوه تان را که پوست کندید ، کمی روی صندلی راحت مدیدیتی تان جابجا شوید ، کلاهتان را قاضی کنید و از خودتان بپرسید و اگر دلتان خواست به ما هم بگویید برای دستفروشان چه کرده اید؟ به جای دیدن فیلمهای درگیری ماموران معذور شهرداری با دستفروشان این بار منتظر دیدن فیلم توضیحات عملکرد شماییم.