فرشاد کاس نژاد
۱۳۹۳/۰۸/۱۹ ۱۲:۱۳ چاپ
گیل خبر / فرشاد کاس نژاد - همه ماجراهایی که لجام گسیختگی بازیکنان را تصویر می کند در «بازیکن سالاری» جا نمی گیرد، اتفاقاتی هم هست که باید فراتر از بحث بازیکن سالاری بررسی شان کرد و نشان دادن در خروجی به چنین بازیکنانی همان کاری است که تعلل در آن سوءمدیریت و نتیجه گرایی غیرحرفه ای و بی حد در فوتبال ایران را به یادمان می آورد. ماجرای اعتراض های بازیکنان پرسپولیس هنوز داغ است که در بندرانزلی یک نفر کار را تمام می کند و از این لجام گسیختگی ها نمایش کامل تری ارائه می دهد. ماجرای درگیری مازیار زارع و نصرت ایراندوست آنچنان شرم آور است که باید در انتشار خبرش تردید کرد و یا از نگاه دیگری به انتشار خبرش تن داد و گفت که فاجعه چه عمقی دارد. بررسی اینکه در جدل ایراندوست و زارع چه کسی مقصر است، بررسی بیهوده ای است، آنچه حیرت آور است اینکه مازیار زارع به خود اجازه می دهد رفتاری فراموش نشدنی از خود نشان دهد؛ کتک کاری و باقی ماجرا! باشگاه ها در فوتبال ایران به غیرحرفه ای ترین شکل ممکن نتیجه گرا و ستاره محور شده اند و عجب اینکه این نتیجه گرایی و ستاره محور بودن را رفتاری حرفه ای تعبیر می کنند و می خواهند برخورد با این لجام گسیختگی ها را در حوزه اخلاق عمومی بررسی کنند، در حالی که اخلاق حرفه ای و حرفه ای ترین قواعد باشگاهداری، تکلیف را مقابل چنین لجام گسیختگی هایی در خود روشن کرده است و بی نیاز است به بررسی چنین اتفاقاتی در حوزه اخلاق به معنای عام آن. از همین ملوان مثالش را باید پیدا کرد، بی حرمتی جدید مازیار زارع به کسی که سالها مربی اش بوده و در پرورش او بیش از هر مربی دیگری نقش داشته، ادامه بی حرمتی جلال رافخایی است. رافخایی چندی پیش در مصاحبه ای پر از جملات شرم آور علیه ایراندوست، هر چه خواست گفت و از ملوان اخراج هم نشد. ملوان شاید خیال می کرد اخراج رافخایی بحران فنی برای ملوان در پی دارد و این چه خیال خامی بود. جریمه آن مصاحبه رافخایی نشان دادن در خروجی به او بود اما ملوان مماشات کرد و باد کاشت تا حالا توفان درو کند. تکرار اعتراض های بازیکنان پرسپولیس –که البته هرگز به شدت رفتارهای رافخایی و زارع در ملوان نیست- از سوی باشگاه بی پاسخ می ماند و درخشان هم در این روزهای سخت و در این تنگنای مربیگری با هر اتفاقی کنار می آید و پاسخ های نه چندان محکمش را در کنفرانس های مطبوعاتی می شنویم. این تن دادن به بازیکن سالاری و وحشت از اخراج بازیکنان متوسطی که تاجی در ملوان و پرسپولیس و اینجا و آنجا به سر تیم شان نمی زنند، چه حاصلی دارد جز بی اعتبار شدن و خدشه دار شدن جایگاه مربی و البته مرتبت باشگاه.