اختصاصی/ گفت و گو با سعید فرج پور، کاندیدای اصلاح طلبان رودسر:
۱۳۹۴/۱۰/۲۶ ۰۷:۰۰ چاپ
فرج پور
اختصاصی گیل خبر/ نام سعید فرج پور را تا قبل از ثبت نام در انتخابات مجلس از رودسر بیشتر در نظریات حوزه اندیشه شناخته بودیم که بعضی یادداشت های وی نیز در سایت گیل خبر قابل مشاهده است. اما این کارشناس ارشد محیط زیست به واسطه بسط نظریات خود و سابقه کار اجرائی در سازمان محیط زیست توانست به جایگاهی دست یابد که از سوی دوستان و همفکر خود جهت حضور در انتخابات ترغیب شود. با سعید فرج پور رودسری درباره مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی محیط زیستی در پایگاه گیل خبر به گفتگو نشستیم تا خودمان نیز بیشتر با نویسنده ای آشنا شویم که تا قبل این مطالبش را فقط در سایت خود مطالعه می کردیم. فرج پور در همان ابتدای مصاحبه با درخواست برای عدم تاکید بر پسوند«رودسری» تفاوت خود را با دیگر کاندیداها نشان داد که میل ندارد به واسطه شهر و دیار خود پایگاه رای کسب کند. وی در ابتدا درباره بیوگرافی خود گفت: خیلی روی پسوند تاکید نکنید. البته باعث افتخار ماست، اما این بحث رودسر و رودسری نبودن یک سری بحث های قومیتی را برجسته می کند که من اصلا علاقه مند نیستم مرزها را اینقدر کوتاه تصور کنیم و  بهتره که از این پسوند استفاده نشود. photo_2016-01-16_10-18-12 پس فارغ از این خودتان را معرفی کنید. مسئولیت ها و دغدغه های سیاسی شما چیست؟ فارغ التحصیل رشته محیط زیست و شیلات نزدیک به هجده سال است که در اداره کل محیط زیست گیلان مشغول به کار هستم. نزدیک به یک دهه مسئول روابط عمومی و آموزش اداره کل این سازمان بودم. مدتی را مسئول دفتر محیط زیست دریایی این سازمان بودم که این دفتر را خودم راه اندازی کردم و اکنون دوستان دیگری آن را بسط دادند و حالا فراگیر شده است. پس از آن کارشناس بازرسی و پاسخگوئی به شکایات و حال هم کارشناس حقوقی این سازمان محسوب می شوم. در حوزه سیاست دغدغه اصلی من فرهنگ، اندیشه و حوزه اجتماعی است و فعالیت سیاسی خودم را بیست سال پیش آغاز کرده ام و رویکردم فعالیت روزنامه نگاری و فعالیت در نهادهای مدنی بوده است. در دوسال و نیم اخیر با اصرار گروه سیاسی که به آن سال ها به آن منتسب و علاقمندم وارد سیاست از بعد قدرت شدم و اعلام کاندیداتوری کردم. در حوزه ادبیات و هنر هم دغدغه های فراوانی دارم. چطور شد که رشته محیط زیست را انتخاب کردید و بعد وارد رده های بالای سازمان محیط زیست شدید؟ در بحث انتخاب رشته تحصیلی که بخشی از آن به بخت و اقبال وابسته بوده است. علاقه مندی به محیط زیست به این دلیل بوده که ما در دامان این استان بزرگ شدیم و به هر سمت که نگاه می کنید بخشی از چشم اندازها و اکوسیستم های درهم تنیده درونی را می بینید. از همان دوران که محیط زیست وضعیت فاجعه بار امروزی را نداشت علاقه مند بودم که در این رشته تحصیل کنم، این که چطوری به سازمان محیط زیست راه پیدا کردیم به خاطر علاقه مندی های بوده که وجود داشته و چون جزو اولین ویا دومین فارغ التحصیلان دانشگاه های آن دوره بودیم جذب که سازمان و به خاطر دغدغه های فرهنگی که داشتیم جذب روابط عمومی و آموزش شدیم. با توجه به این که در دولت های متفاوتی در این فاصله هجده ساله کار کرده اید در رابطه با بحث محیط زیست چه تفاوت هائی میبینید که این ها را با هم قیاس می کند ما قبل دوم خرداد 76 دانشجوی محیط زیست بودیم. با وجود این که دانشجوی محیط زیست بودیم، به رغم اینکه دانشجو بودیم خیلی از روند این سازمان در جریان نبودیم. اصلا این سازمان مطرح نبود و مقوله محیط زیست پروپاگاندا نشده بود. یادم است در آن زمان سازمان محیط زیست را سازمان بهزیستی می شناختند! با ورود دکتر ابتکار اتفاقی که به وقوع پیوست بسط نهادهای مدنی و تاکید بر روی فرهنگ عامه و تزریق نگاه های محیط زیستی به لایه های اجتماعی بود. با حضور ایشان دو دفتر مشارکت های مردمی و مدیرکل آموزش عمومی با دو مدیر کل فعال شدند. تضارب این ها با برانگیختگی عمومی آن روزهای جامعه باعث شد که مفهوم محیط زیست عمومی تر بشود و از فضاهای آکادمیک بیرون بیاید و وارد سپهر عمومی جامعه بشود. علاوه بر این در دوران صدارت اول خانم دکتر ابتکار به سرعت شروع به بسط نظارت سازمان محیط زیست بر روی امور توسعه ای کرد. در برنامه سوم توسعه دیگر یک تبصره برای محیط زیست نداریم و این یک تبصره به بیش از 12 تبصره که تاکیدش بر بحث نظارت روی امور توسعه ای محیط زیست است. در برنامه چهارم هم اتفاق فوق العاده می افتد و نظارت امور محیط زیست هر آینه بیشتر می شود. در ضمن آئین نامه هائی تدوین شد که چهارچوبی را مشخص می کند که نقاط شروع و پایان هر کاری را تعیین می کند و فعالیت های محیط زیستی را ضابطه مند می کند. ریاست سازمان در آن دوران شاید رشته تحصیلی تخصصی محیط زیست نبود اما اطرافیان وی دانشگاهی و اجرائی بودند و به دلیل تجربه ای که مرحوم پدرشان در این سازمان داشتند( و در واقع تلاش پدر ایشان بودند که این سازمان اوایل انقلاب منحل نشد) این تجربیات در تضارب با این آدم های علمی آن اتفاق های مثبت را در عرصه محیط زیست پیوند داد. در دو دولت بعدی نهم و دهم هرچند بدنه کارشناسی ایستاده بود اما شمول برنامه ها و آئین نامه و حتی حذف بعضی آئین نامه ها کمی دست سازمان را بست و در بسیاری از موارد از قوانین توسعه ای فاصله ای گرفتیم. البته کارها و تلاش هایی انجام شد. چون بدنه کارشناسی تغییر نکرد و نگاه کلان تغییر کرد. اما دولت اصلاحات با برنامه تر بود و در دولت کنونی هم به نظر نمی رسد چندان اولویتی برای محیط زیست در نظر گرفته باشد. چون آن قدر مشکلات دارد که می توانیم بگوئیم اولویت دسته دوم است. هرچند رئیس جمهور تاکید دارد اما به دلیل کاهش درآمدهای دولت و مشکلات مختلف ملی و بین المللی این ها خودبخود به دغدغه دست دوم تبدیل می شود. photo_2016-01-16_10-20-02 در مورد محیط زیست نگاه کلی شما چگونه است با توجه به مشکلات زیاد محیط زیستی که وجود دارد. به طور مثال در مورد تالاب انزلی چه اتفاقاتی می توان بیفتد که این تالاب را نجات دهیم. مشخصا اگر باید شرایط بهتری داشته باشیم همه دستگاه ها باید بهتر عمل کنند. در مدیریت پسماند، شهرداری، وزارت کشور باید درست کنند. در قانون برنامه پنجم توسعه تکلیف پسماند را تا سال چهارم برنامه روشن کرده و تا سال چهارم باید مساله پسماند حل شود. در حقیقت شهرداری های که این کار دست نزده باشند تخلف کرده اند. دولت ها تلاش کردند که فضای مطلوب تری بکنند اما کافی نیست. مدیریتی روی لندفیل ها نیست، حتی یک لندفیل استاندارد وجود ندارد. همه غیر استاندارد است. به دلیل رطوبت بالا و فراوانی نزولات آسمانی انتشار شیرابه بسیار مبسوط تر از سایر استان ها است. درست است که سازمان نظارت محیط زیست دستگاه نظارتی است اما تصور کنید چنانچه شهرداران برنامه توسعه پنجم را مد نظر قرار ندادند کاری جز این که شهرداران را به دستگاه قضائی معرفی کنید کار دیگری بر می آید. البته سازمان چنین کاری هم کرده است ولی بر اساس همان قانون پسماند قضات محترم به دلیل عدم وجود سوء نیت برای همه این شهرداران عزیزمنع تعقیب صادر می کد. البته این استنباط درستی است و واقعا سوء نیت نیست، ولی این قصور از اختیار و مسئولیت را باید در نظر گرفت. وقتی این چرخه قانونی نمی چرخد مشخص است روند نادرست ادامه پیدا می کند. ما در دیداری که با خانم ابتکار و معاون اول رئیس جمهور تشریف آوردند بروشوری تهیه کردیم و نوشتیم اینجا استان گیلان است و ما داریم زندگی می کنیم. ولی آمار نشان می دهد که هر ساله بیست میلیون نفر از این استان بازدید می کنند و بهره می برند و در آن غذا می خورند و تولید زباله و پساب می کنند. پس این استان مال دو میلیون چهارصد هزار نفر گیلانی نیست برای یک سوم جمعیت کشور است. پس بودجه ما هم باید از بودجه ملی استفاده بشود و بایستی ملی دیده بشود. یکی از کارکردهای نمایندگان مجلس همین است که به این موصوعات ملی نگاه کنند. سیستم فاضلاب شهر رشت را اصلا نمی توانیم از بودجه استانی تامین کنیم. این یک شوخی است. حتی پسماند هم باید ملی نگاه بشود.زباله را فقط ما تولید نمی کنیم. البته امسال بودجه تقریبا چشمگیری را برای شیرابه سراوان گذاشتند که اگر تخصیص پیدا کند حداقل بخشی از مواد آلی را به تالاب انزلی جلوگیری کردیم. آقای فرج پورنقش شما در انتصاب آقای برجی مدیرعامل سابق سازمان محیط زیست چگونه بود؟ تقریبا هیچی ولی بعضی شنیده هاحکایت می کند که شما نقش گسترده ای داشتید. چون ایشان پایگاه سیاسی نداشت و شما بر اساس ارتباطات با بعضی حامیان دولت تاثیر داشتید. شنیده ها که زیاد است و قضاوت ها زیادی در این کشور از شنیده ها است. منتهی آقای برجی مثل دیگران با ما دوست و رفیق بودند و چه بسا از انتصاب ایشان خوشحال شدیم، چون تصور می کردیم که پس از سال ها یک مدیرکل استانی داریم که محیط زیستی است. چون از دولت هفتم چنین مدیری نداشتیم که دو خصیصه را داشته باشد. ایشان هم نکات مثبت و منفی داشتند. این که بنده چه تاثیری داشتم واقعا هیچی، ایشان خودشان ارتباطاتی داشتند. ما که کارمند جزء سازمان بودیم، آقای برجی خودش معاون سازمان بودند. بهتره بحث را عوض کنیم، چطور شد که وارد عرصه انتخابات شدید. من در ابتدا هم گفتم که دغدغه من در سیاست امور فرهنگی و اجتماعی است. خودم روزنامه نگار بودم و در بحث های نیز دوست داشتم فعالیت داشته باشم که سایت گیل خبر هم بسیاری از مطالب ما را منتشر کرده است. ما در این فضا بودیم. اواخر سال 91 بود که دوستانی این موضوع را طرح کردند که به خاطر پایگاه اجتماعی که دارید و افکارتان روشن است و با چراغ روشن برای اصلاحات کار کردید وارد عرصه شوید. من ابتدا مخالفت کردم و استدلال داشتم که ساختار من بیشتر فرهنگی و اجتماعی است تا این که فشار دوستان در این زمینه بیشتر شد و در نهایت من را به این نتیجه رساندند که وارد این عرصه بشوم. من چون در فضای تشکیلاتی تجربیات خوبی داشتم و سبک زیستن ما هم در اداره و شهرستان مشخص است و ظهور و بروز منفی ندارد و این در تضارب افکار ما است به میدان آمدم و تصور می کنم که بر خلاف دوره های گذشته که جریان اصلاح طلبی در انتخاب بین بد و بدتر رقابت را به جریان مقابل باخته این بار یک بار برای همیشه بیاید روی ترازوی افکار عمومی و وزن خودش را نشان دهد و هر مقدار که وزن دارد قدرت را پاسخگو بکند و مطالباتش را طرح کند. شورای مشورتی هم کمک کرد در منطقه این اتفاق میمون قرار است بیفتد. من و دوستان دیگر هم با تاکید دوستان اصلاح طلب منطقه و حتی کل کشور وارد این عرصه شدیم. امید این داریم که هرکدام از دوستانی که مورد صلاحیت قرار گرفت بر اساس پایگاه اجتماعی که داریم تکانه ای در حوزه های مختلف اجتماعی به راه بیندازیم که این تکانه ها موجب این بشود که مردمانی وارد عرصه سیاسی بشود و این نشاط سیاسی موجب توفیق اصلاح طلبان گردد. پس به دنبال گرفتن قدرت سیاسی نیستید دنبال یک تکانه و پیدا کردن جایگاه خودتان در منطقه هستید. صد در صد به دنبال این هستیم که کرسی مجلس را بدست اصلاح طلبان در منطقه بدهیم. از این عدول نخواهیم کرد مگر ضرورت های دیگری پیش بیاید که با خردجمعی به آن خواهیم رسید. مقصود این بود که تکانه را ایجاد کنیم که به یک کاندیدای واحد برسیم که گزینه اصلی ما به توفیق برسد. این پایگاه را اصلاح طلبان دارند؟ چون همیشه بین دو الی سه نفر نمایندگی مجلس در رودسر و املش دست به دست می شودکه اصلاح طلب هم نیستند.وبحث های قومیتی قوی تر بود. من چیزی را طرح کرده ام وقتی وارد این عرصه شدم. این که اصلاح یا ترکیب «امپراتوری نام ها» را به گروه مقابل بچسپانم. یعنی ما در این منطقه اسیر امپراتوری نام ها هستیم. به جای این که هژمونی یا استیلای برنامه ها را داشته باشیم اسیر نام ها هستیم.این نام ها بر اساس پیشینه خودشان یا شرایطی که داشتنداز آرای سنتی بهره می برند و با دو قطبی کردن جامعه بخشی از آرای اصلاح طلبان را جذب می کنند که به همین خاطر گزینه اصلاح طلبان یا وارد نمی شود یا اگر وارد شده ساختار متحدی وجود نداشته است. ولی تصور من این است که ساختار اجتماعی ما این قدر قوی است . به خصوص در منطقه رودسر و املش این قدر مترقی است که رای اصلاح طلبان در سطح جریان مقابل قرار بگیرد. ولی این بستگی دارد که ما رای اصلاح طلبان را در چه سطحی اجازه ورود به بحث رقابت بدهیم و چه چهره هائی وارد بشوند. photo_2016-01-16_10-19-19 الان در مورد اصلاح طلبان یک بحثی است برای این که باید گسست بین نسلی در اصلاح طلبان اتفاق بیفتد و افراد جوانتر نسل دوم جانشین بشوند و انحصار اصلاح طلبی در دست عده ای کاسته بشود. با توجه به این که شما نیز از افراد نسبتا جوان اصلاح طلب هستید این را چطور ارزیابی می کنید و به آن معتقدید. ما که نمی توانیم پیشینیان را محذوف حساب کنیم. بالاخره آن ها نوشته جریان اصلاح طلبی را شروع کردند. به دلیل این که ساختارهای اصلاح طلبی شکل نگرفته اصلاح طلبی بیشتر یک جریان است تا این که یک سری احزاب فراگیر باشد. در این جبهه می توانند از نسل های گوناگون باشندو این که انقطاع گفتمانی بین نسل ها اتفاق افتاده باشد این حرف غلطی است.هنوز بخش زیادی از سپهر اصلاح طلبی تولید شونده نسل اول هستند.ولی جوانان اگر بتوانند با توانمندسازی خودشان به فربهی این گفتمان دامن بزنند و سطح عظیم تری را الصاق کنند به دامنه اصلاح طلبی می توانند محور باشند. البته محور بودن به معنای این است که از خود عملکردی نشان بدهند. ولی بحث انحصار جریان اصلاح طلبی همیشه بوده و هنوز هم هست و انگار نمی گذارند جریانات جدید بیایندو شکل بگیرند. امری که باعث شد احزاب دیگر تشکیل بشوند مثل همین حزب ندا یا حتی گفته می شود که در رودسر هم تمایل دارند کاندیدای نسل خودشان را انتخاب کنند. این انحصار اگر هست ضرر نمی زند؟ من خیلی علاقه مندم مصادیق این انحصار را فهم بکنم. ممکن است در هر جریان فکری یک سری افراد به آن وصل می شوند که دنبال منافع خودشان هستند و رویکردهای شخصی دارند و من در جریان اصلاح طلبی هم منکر نمی شوم و این را دیده ام و سعی کرده ام مقابله کنم. ولی این که فکر کنیم بسامد این نوع رویکردها به یک انشقاق دارد تبدیل می شود به همچین چیزی باور ندارم. به خاطر این که متشکل تر می بینم. اتفاقا متولد این نسل ها نشان می دهد که این گفتمان یک گفتمان بین نسلی است و ریشه دار است. اکنون تمایز شما با کاندیداهای دیگر در چیست؟ مثلا شما با نماینده فعلی چه تفاوتی دارید. ایشان هم به عنوان کسی شناخته می شود که در برهه فعلی جزو حامیان دولت شناخته می شود. نماینده فعلی آقای رهبری املشی انسان صالحی هستند و در این ساختار به هیچ سمت غیر سالمی نگرویده اند، اما ایشان طبیعتا در جایگاه اصلاح طلبی قرار نمی گیرند چون از ایشان در طی سالیان گذشته یک نقد از قدرت و فلان کانون ندیدید. این بحث اعتدال گرائی هم بعد از ورود آقای دکتر روحانی یک ساختارژله ای پیدا کرده که مرز نمی شناسد، الان خیلی ها می گویند ما اعتدال گرا هستیم. ولی به نظرم آدم هایی که با شناسنامه وارد می شوند می توانند در مجلس توفیق پیدا کنند. کسانی که نام مستقل بر سر خود می زنند گیریم که درست باشد که نیست( مستقل از چی و کی؟) شما اگر وارد این فراکسیون ها نشویدیا گروه های متشکل نشوید که نمی توانید کاری کنید. در حوزه راه یک مهندس عمران نماینده مجلسی می تواند نظر تخصصی خودش را بدهد، در حوزه محیط زیست باید چه کار کند؟شما وقتی در تشکیلات قرار بگیرید آدم های مختلف با تخصص های مختلف در آن هستند مستقل بودن که کارکردی ندارد. کلا عملکرد نماینده فعلی رودسررا چطور دیدید با توجه به این که در دوره های مختلف از اوایل انقلاب نماینده بودند. فارغ از جناح بندی خودتان چگونه ارزیابی می کنید. ما باید با شاخص ها حرف بزنیم، اگر ما اختیار نمایندگی داریم مسئولیت آن اختیار هم باید بپذیریم. با شاخص تولید، درآمد سرانه و شاخص مولفه های منفی اجتماعی باید حرف بزنیم. بنده قبلا در کمیسیون اجتماعی استانداری در دولت اصلاحات عضو بودم، شهرستان رودسر و املش عمدتا در حوزه طلاق ، اعتیاد و یا سرقت به خاطر ساختار مذهبی و در هم تنیدگی خانواده هائی که در آن حوزه با هم زندگی می کنند. جزو پاک ترین شهرهای استان بود امروز این شاخص های منفی حرف اول را در استان می زند. جزء شهرستان های اولیه هستیم که طلاق به وقوع می پیوندد و ....این ها نشان دهنده عملکرد کی و چی است؟نمی گویم همه بر گرده نماینده است باید با شاخص ها جلو برویم.ما چاره ای نداریم جز این که به اعداد و ارقام رجوع کنیم .ولی در صالح بودن آقای رهبری شکی ندارم و از لحاظ اخلاقی بسیار هم احترام می گذارم و خیلی هم علاقه مند هستم. در مورد رودسر بزرگترین معضلات این شهرستان را در چه چیزهائی ارزیابی می کنید. رودسر یک جزیره جدا افتاده در کشور نیست. رودسر هم یک سپهر جغرافیایی است که از هر جهت وابسته به فعل و انفعالات کشور ما است. مشکل اساسی منطقه مشکل بیکاری جوانان ما است. مشکل بیکاری جوانان منطقه زخم بزرگی بر پیکره فرهنگ و و کسب و کار و جنبش های اجتماعی و زخمی بر اخلاق جامعه است. رفع این مساله و معضلات دیگر بر اساس برنامه های ملی که ریخته می شود امکان پذیر نیست. اگر امکان پذیر بود از این دوازده برنامه ای که از زمان پهلوی دوم شروع و در شش برنامه توسعه ما ادامه پیدا کرد بالاخره گره ای از گره ما باز می کرد. برنامه های ملی که در برنامه های میان مدت تعیین می شود و در سطح کشور تنفیذ می شود مشکلی از توسعه و حل اشتغال را حل نخواهد کرد. توسعه باید خودجوش و خود بنیاد باشد. تولید ثروت باید خود بنیاد باشد. متاسفانه در منطقه حتی حوصله نداشتیم قیمت را احصاء بکنیم که مثلا چرا قیمت برنج هفت هزار تومان می شود. این ها را نتوانستیم تبدیل به یک برنامه بومی و محلی نکردیم که بر اساس آن به یک حکمرانی خوب دامن بزنیم. این تجربه در سطح جهان دارد استفاده می شود. رفع معضل اشتغال فقط با تولید ثروت خود بنیاد قابل حل است. شما در سطح جهان توسعه بر اساس برنامه های میان مدت به وقوع نپیوسته است. مشکل اساسی ما تامین مالی است. با بانک هائی روبه رو هستیم که برای وام های عرصه تولید 28 درصد سود می خواهند. این در بدو امر تولید را بی معنی می کند. امکاناتی است که ما بی نیاز از بانک هائی که علاقه مند به رقابت نیستند از منابع دیگری استفاده کنیم. مثلا از صندوق های خارج از کشور که علاقه مندند وام پرداخت کنند از روش های مخالف مانند فاکتورینگ یا سکوک بتوانیم تامین مالی بکنیم. همین وام ها را یک بنیاد مالی چینی اگر تضمین کننده بانکی جهانی بدهید با 4 درصد سود منابع مالی شما را تامین می کند. با تغییر سطح معیشت در منطه شما تمام شاخص های کمی و کیفی توسعه را می توانید بهبود ببخشید و ارتباط مردم را بسط دهید. در روستاها و شهرها اگر عامل افزایش سطح معیشت بشوید آن وقت به حرف شما گوش می دهند و آن وقت می توانید بسته های فرهنگی بدهید و بگوئید زندگی در این سطح معیشت نیازمند مطالعه و... است. آن وقت می توانید جریان اجتماعی را تازه بکنید. کسی حال اندیشیدن به این چیزها را ندارد و نداشته است. این بحث های کلی که ما اشتغال تولید می کنیم و....شما چه کاره اید که اشتغال تولید می کنید. مگر شما بنگاه اقتصادی هستید . شما می خواهید رانتی بپردازید و صد تا شغل از فلان شرکت بگیرید و در پاسخ به آن رانت هزاران رانت دیگر بدهید و شبکه ای فساد را ایجاد کنید. تو به بیست هزار نفر وعده شغل می دهید، آن هم وعده شغل ناپایدار از این بیست هزار نفر با هر بلائی که است 500 نفر را تامین می کنید و آن ها را با خودت راه می اندازی ، نوزده هزار و پانصد نفر بقیه در تخدیر رسیدن به آن موقعیت همواره به دنبال تو هستند. جنایت از این بالاتر من ندیدم! یعنی شما اجازه اندیشیدن به جامعه ندهید. اجازه انتخاب صحیح به جامعه ندهید. 120 مبارزات پارلمانتاریستی ما عامل توسعه نیافتگی همین روابط نامشروع است. جسارت به کسی نمی کنم. ولی دیگه شنیدیم که مثلا صد هزار تومان بابت رای، کسی نمی پرسد چهل هزار رای جمع بشود نزدیک چهار میلیارد تومان پول است. این آدم قرار است در چهارسال نمایندگی چقدر حقوق بگیرد. باید کمی اجازه اندیشیدن به جامعه داد. این بحثی که گفتید در رودسر هم بود دو سال قبل در سازمان تامین اجتماعی و وزارت راه بود که یک سری افراد رو در رودسر و چابکسر به صورت فله ای برای شان اشتغال ایجاد کرده بودند . photo_2016-01-16_10-25-27 فرج پور : من نمی خواهم کد بدهم. اول از همه باید این رو بپذیریم که این یک بحث مألوف هست در ساختار جامعه و تبلیغات انتخاباتی ما و بیهوده خود را منزه جلوه دادن اشتباه است ، اول بپذیریم که این درد ما هست . بعد به حوزه عمومی حق بدهیم که بخاطر داشتن این مشکل از این مسیر اقدام کنند اما باید بگویییم که حق ندارید که اصالت بدهید به آن فردی که می خواهد این گفتمان رو دامن بزند. به این دلیل که وقتی شما بر اساس ساختار رانتی شما 500 نفر را که حق شان نیست آن جایگاه مورد نظر را احراز بکنند ، می بری رو در آن کرسی می نشانی ، فقط این نیست که بعد باید با رانت های مختلف آن رانت دهنده اولیه را راضی بکنی ، بلکه وقتی شما منِ نوعی ناشایسته را روی یک صندلی که شایسته آن نیستم می نشانی بخشی از کارهای این جامعه را معطل نگه داشته ای چون آن فرد اصلا توانایی آن کار را ندارد. این گونه رفتار ها دولت روز به روز فشل می شود. چرا رودسر همچنان یک منطقه کشاورزی است و به سمت صنعتی شدن نمی رود ؟ قبل از همه این ها باید یک آمایش سرزمین در منطقه انجام بشود و من تعجب می کنم که چرا تا امروز نداریم. برآوردی که کرده ایم نزدیک به 300 میلیون هزینه دارد تا یک آمایش سرزمین در منطقه انجام بدهیم ، ظرفیت سرزمین های مان را مشخص بکنیم و ببینیم که براساس شیب ، جهت ، ارتفاع، پوشش گیاهی ، ساختار اجتماعی ، ساختار فرهنگی قابلیت چگونه توسعه ای را دارند. این را اعداد و ارقام به ما میگویند که مثلا در فلان منطقه با فلان شیب و نوع خاک چه نوع محصولی را بکارید یا نکارید. ما با آمایش سرزمین تازه میتوانیم بفهمیم که منطقه ما توان چه نوع توسعه ای را دارد شاید حتی به توسعه صنعتی برسیم. به هر حال کشاورزی هنوز موجب توسعه آن منطقه نشده است به این دلیل است که ما صنایع تبدیلی آن را درمنطقه فراهم نکرده ایم ، ما بهترین فندق را در منطقه دارم اما با نازلترین قیمت به ترکیه می فروشیم که بهترین شکلات های ترکیه را با فندق ما تولید می کنند.ما می توانیم از کشت دوم و ارگانیک کردن محصولات درآمد سرشاری داشته زیرا امروزه محصولات ارگانیک قیمتی 4-5 برابر محصولات غیرارگانیک دارند.این گونه رفتار ها دولت روز به روز فشل می شود. یک جایی در میان صحبت های تان اشاره کردید به اینکه ما در منطقه ( رودسر و املس ) اسیر امپراتوری نام ها هستیم ، شاید این اصطلاح و نمونه آشکارش به خاطر حضور حضور استاندار اسبق در انتخابات رودسر هم است که به هر صورت خیلی ها معتقدند بر اساس نامش پایگاه اجتماعی دارد. من واقعا نمی خواهم کد بدهم ، ما میخواهیم به جامعه این پیام را بدهیم که به جریان هایی متوجه باشید که عملکرد مشخصی دارند و بر اساس آن عملکرد قضاوت کنید ، اینکه چهره بندهِ نوعی چهره ای ست دلپذیر یا اینکه نام زیبایی دارم که دلیل و مللاک نیست برای رای دادن به من ، بروید به عملکرد من در شهرستان و استان نگاه بکنید و بر اساس آن رای بدهید. خب آقای قهرمانی هم یک انشان شریف که مانند سایر آقایانی که وارد این عرصه شدند در حال تلاش هستند تا جلب آرای عمومی بکنند ؛اما خواهش من از حوزه عمومی مردم این است که اگر می خواهیم یک برگه به نام یک نفر در صندوق رای بیاندازیم ، صد برگه در موردشان مطالعه کرده باشیم یا حداقل 10 برگه خوانده باشیم.اینکه این افراد در زمانی که در جایگاه ها بوده اند چه استفاده کرده اند از ابزار های مالی و انسانی که در اختیارشان بوده و برنامه فرد را هم مد نظر قرار بدهیم . اگر خودتان نماینده بشوید اولین کاری که فکر می کنید انجام میدهید چه هست ؟ اولین کاری که من میخواهم بکنم 18 حلقه مشورتی خودم  را راه اندازی بکنم ، چرا که یک نماینده نمی تواند به تنهایی با 200 هزار نفر ارتباط داشته باشد. این حلقه ها را خیلی ها دارند و بسیاری هم معتقدند حلقه ها و نزدیکان بعضی نماینده ها رانت های زیادی راکسب می کنند. حلقه هایی که طراحی شده اند به این معنی است که اطلاعاتی از سطح جامعه جمع آوری و پردازش بکنند و اگر قابلیت تبدیل شدن به طرح و برنامه اجرایی را داشت که نماینده مورد نظر از حوزه نفوذ خود استفاده بکند و اگر بتوانم بخشی از منابع اعتباری مالی را به آن موضوع اختصاص بدهم و تاکید هم کرده ام که حتی یک نفر هم از نزدیکان من در این حلقه ها نخواهد بود. یک بحثی هم پیش آمده که ممکن است بنده کنار بروم یا اینکه قبل از اینکه شورای اصلاح طلبان تصمیم بگیرد به نفع فردی کنار بروم این اصلا صحیح نیست و تصمیم اصلی و نهایی را شورا و مجمع میگیرد. فکر میکنید که اصلاح طلبان برنده انتخابات خواهند شد؟ من به شدت به این موضوع امید دارم در این دو شهرستان اگر اجماع و اتحاد شکل بگیردو در کل کشور بله فکر میکنم بیش از 50 درصد از کرسی ها را اصلاح طلبان کسب بکنند. در پایان یک سری کلمات رو عرض میکنم خدمت شما و شما نظرتون را بفرمایید : مقام معظم رهبری : صدر مدیریت راهبری کشور سازمان حفاظت از محیط زیست : سازمانی که به تنهایی نمیتواند و لازم است که در مجلس یارانی داشته باشد  دکتر ابتکار : رییس سازمان حفاظت از محیط زیست جبهه پایداری : بخشی از جریان راست که متعادل تر هم می تواند عمل بکند محمد مهدی رهبری املشی : انسانی صالح که حنجره ای رساتر از این باید داشته باشد روح الله قهرمانی : دایی همسر بنده اسد الله عباسی: نماینده دو دوره مجلس شورای اسلامی جریان اصلاحات : پیروز انتخابات مجلس دهم سید محمد خاتمی : مجموعه نورانی از اخلاق و روامداری ایت الله قربانی : ارادت فراوان به ایشان دارم