می گوید اصلاح طلبان تا آنجا که توانسته اند از روحانی حمایت کرده اند. حتی اسم می آورد که آقایان جلایی پور، کرباسچی، مرعشی و حتی زیباکلام، مقالات زیادی در حمایت دولت داشته اند. سعید حجاریان این سخنان را مطرح می کند و می گوید که ما حمایت می کنیم و این به شرطی است که روحانی این حمایت را بخواهد.
سخنان حجاریان واضح است، او می خواهد بلایی که احمدی نژاد سر اصول گرایان آورد، برای اصلاح طلبان تکرار نشود. تقریبا همه گروه های سیاسی و اقشار مختلف جامعه بر این باور هستند که اگر نبود حمایت اصلاح طلبان از روحانی به ویژه، حمایت آیت الله هاشمی و سید محمد خاتمی، او نمی توانست بر صندلی ریاست قوه مجربه تکیه بزند. اصلاح طلبان همان کاری را انجام دادند که اصول گرایان در سال 84 و 88 در حمایت از احمدی نژاد انجام دادند ولی در آن سال ها احمدی نژاد، بعد از رسیدن به قدرت رودروی اصول گرایان ایستاد و گفت، که هیچ وابستگی به آنها ندارد و خود به تنهایی توانسته است رای مردم را به خود جلب کند.همین سخنان باعث شد تا اصول گرایان، دل از احمدی نژاد ببرند و تبدیل به مخالف اصلی دولت او شوند و حتی دراین کار از اصلاح طلبان پیشی بگیرند.
دیدن سابقه احمدی نژاد و اصول گرایان، برای اصلاح طلبان تبدیل به یک درس بزرگ شده است و آنان امروز از این سخن روحانی که من یک رئیس جمهور معتدل و مستقل هستم و وابستگی به هیچ جناحی ندارم، وحشت دارند. نحوه چینش کابینه، و ادبیات روحانی به خوبی نشان می دهد که روحانی به چناحی و چه گروهی تمایل دارد ولی این برای اصلاح طلبان کافی نیست.
چپ های ایران، دولت هاشمی را به خوبی به یاد دارند. رئیس دولت چهارم، وقتی برای بار دوم به قدرت رسید، برای جلب نظر راست گرایان مجلس چهارم، چپ های کابینه را کنار گذاشت و یک دولت راست گرا را تشکیل داد و بازخوانی این وقایع برای اصلاح طلبان یک هشدار بزرگ است، هشداری که تاریخ برای آنها به ارمغان آورده است.
اصلاح طلبان می دانند که تا انتخابات مجلس دهم باید روحانی را برای خود حفظ کنند، تا از طریق او و محبوبیتش به صندلی های سبز بهارستان برسند تا غیبت 12 ساله خود را در قوه مقننه جبران کنند و بعد از کسب اکثریت مجلس می توانند، ساز خود را برای سیاست ایران کوک کنند.
با توجه به این معنا، اصلاح طلبان تمام تلاش خود را می کنند، تا سال آینده روحانی را یک اصلاح طلب نگه دارند و اجازه ندهند تا گروه های دیگر به ویژه اصول گرایان، رئیس جمهور را مصادره به مطلوب کنند. جریان اصلاحات سعی می کند با استفاده از جایگاه هاشمی و خاتمی نزد رئیس جمهور، شرایط سیاسی کشور را به سود خود تغییر دهند. پیروزی در انتخابات مجلس دهم برای اصلاحات یعنی همراه داشتن روحانی طی سال های آینده.
روحانی در گذشته یک سیاستمدار اصول گرا بود، که نحوه برخورد دوستانش در جناح راست با او باعث جدایی اش از این جریان شد و حضور در دولت خاتمی زمینه تفکر اصلاح طلبی را در «شیخ دیپلمات» بوجود آورد. همین تغییر ناگاه در روحانی باعث شد تا امروز اصلاح طلبان بر این باور باشند که نباید روحانی باردیگر به جریان اصول گرایی بازگردد.
حسن روحانی از عضویت در جامعه روحانیت تا نزدیک شدن به خاتمی و هاشمی
برای شناخت بیشتر تفکر رئیس جمهور در پایان این نوشتار بهتر است، سابقه رئیس جمهور روحانی را طول فعالیت های سیاسی او بررسی کنیم تا متوجه شویم چرا او امروز بیش از بیش نزدیک به جناح چپ ایران است.
در جریان انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی که نمایندگان مجلس با تابلو حزبی در انتخاب شرکت می کردند، حسن روحانی با حضور در لیست جامعه روحانیت مبارز که مورد حمایت تشکل راست حزب جمهوری اسلامی و همچنین موتلفه اسلامی بود وارد کارزار انتخابات شد و به عنوان نفر نوزدهم از شهر تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد.از میان راهیافتگان به مجلس شورای اسلامی از شهر تهران 12 نفر متعلق به جناح چپ و 18 نفر از جناح راست بودند. بدین ترتیب حسن روحانی در اولین انتخاباتی که با تابلوی حزبی وارد انتخابات شده بود، با حمایت جناح راست وارد دومین مجلس شورای اسلامی شد.در جریان مجلس دوم اختلافات حزبی، بسیار نمایان و ملموس بود که اوج آن به دوران دوم ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای و ماجرای انتخاب میرحسین به عنوان نخست وزیر باز می گشت.
رئیس جمهور تمایلی برای معرفی مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر نداشتند و ترجیح می دادند که کسی مثل علی اکبر ولایتی عهده دار پست نخست وزیری باشد. این اختلافات و حمایت عده ای از نمایندگان مجلس از رئیس دولت، باعث شد که امام خمینی به ماجرا ورود کند و اعلام کنند که موافق حضور مهندس موسوی دراین پست هستند و حضرت آیت الله خامنه ای نیز با توجه به نظر امام خمینی، میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کردند. 99 نفر از نمایندگان مجلس حکم امام (ره) را یک حکم ارشادی دانستند و به نخست وزیر میرحسین رای منفی و ممتنع دادند، که حسن روحانی یکی از این 99 نفر بود که مورد اعتراض شدید جناح چپ و طرفداران نخست وزیری میرحسین موسوی بودند.اختلافات حزبی این دو جریان بر سر مدیریت کشور در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی و ماجرای 99 نفر باعث شد که جامعه روحانیت مبارز تهران و اعضای آن، که از مسئولین برجسته و روحانیون برجسته تهران بوند، دچار دوگانگی شود و برخی از اعضای آن دست به تشکیل تشکلی به نام مجمع روحانیون مبارز تهران با محوریت سید محمد خاتمی، موسوی خوئینی ها، مهدی کروبی و مجید انصاری و چند روحانی دیگر زدند و راه خود را از اعضای روحانیت مبارز تهران جدااکردند.رئیس دولت یازدهم در آن روزها اما بازهم به تفکرات حزبی خود پشت نکرد و به عنوان یکی از 29 اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران در مقابل روحانیون چپ گرا ایستاد. جناح راست آن روزهای ایران با محوریت آیت الله مهدوی کنی و ناطق نوری به تشکیل محمع روحانیون واکنش نشان دادند و حتی آیت الله مهدوی کنی به نوع نامگذاری و عملکرد آن اعتراض کرد و گفت: نامی که آقایان انتخاب کرده اند، با کم لطفی همراه بود، خوب بود که نامی انتخاب می کردند که مردم دچار اشتباه نمی شدند و سبب اختلاف و ابهام نمی شد.
اجماع دو جناح برسر روحانی در انتخابات مجلس سوم
در جریان دوره سوم انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی نیز تفاوت لیست های دو جناح سیاسی بسیار مشخص بود، اما این بار حسن روحانی در کنار حضور در لیست جامعه روحانیت مبارز تهران، از سوی مجمع روحانیون هم به عنوان نامزد مجلس شورا معرفی شد تا حسن روحانی از سوی هر دوجناح به عنوان نامزد انتخابات مجلس معرفی شود.حسن روحانی بازهم به عنوان نماینده راهی مجلس شورای اسلامی شد ولی این بار اکثریت مجلس در اختیار جناح چپ بود و مهدی کروبی که عهده دار نایب رئیسی مجلس سوم بود، پس از حضور هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور در دولت، به عنوان رئیس مجلس عهده دار ریاست قوه مقننه شد. انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب پس از امام خمینی و تکیه هاشمی رفسنجانی بر صندلی ریاست قوه مجریه، زندگی سیاسی حسن روحانی را دچار دگرگونی کرد. حسن روحانی در دولت، هاشمی رفسنجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد تا مرد همیشه همراه هاشمی در جنگ دردولت نیز کنار وی باشد و از نظر مشی سیاسی هرچه بیشتر به یکی فراجناحی ترین شخصیت های سیاسی ایران نزدیک شود.
نایب رئیسی در مجلس اصولگرا
رئیس جمهور منتخب این روزهای ایران با وجود داشتن منصب دبیرشورای عالی امنیت ملی همچنان علاقه به حضور در پارلمان داشت و با برگزاری انتخابات مجلس چهارم و به حاشیه رانده شدن جناح چپ در این مجلس، راست گرایان پاداش حسن روحانی را با نایب رئیس مجلسی که ناطق نوری عهده دار ریاست آن بود پرداخت کردند و حسن روحانی تبدیل به یکی از اعضای تاثیرگذار مجلس چهارم شد. حسن روحانی به عنوان یار نزدیک هاشمی تمام تلاش خود را در مجلس چهارم انجام داد تا مجلس را با دولت بیش از پیش همراه کند، نقشی که وی تا پایان دولت هاشمی در مجلس پنجم نیز بازی کرد. دبیرشورای عالی امنیت ملی دولت هاشمی، در مجلس پنجم نیز بر صندلی نایب رئیسی قوه مقننه تکیه زد و حتی زمانی که ناطق نوری در هوای رسیدن به پاستور بود، جلسات مجلس را اداره می کرد تا بسیاری تصور کنند که در ادامه مجلس پنجم و در مجلس ششم و در غیاب ناطق نوری، که قرار بود رئیس جمهور شود، حسن روحانی بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه می زند.
اولین شکست رسمی در قامت یک اصولگرا
انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور تمام معادلات جناح راست را برهم زد اما این انتخاب باعث شد تا فضایی جدید در دوران زندگی حسن روحانی آغاز شود. خاتمی نیز همچون هاشمی، روحانی رابرای دبیری شورای عالی امنیت ملی انتخاب کرد تا همچنان روحانی نقشی تاثیرگذار را در کشور بازی کند. علاقه مثال زدنی حسن روحانی برای حضور در قوه قانون گذار کشور باعث شد تا دبیرشورای عالی امنیت ملی بازهم در انتخابات مجلس شرکت کند اما مجلس ششم، هیچکدام از ژنرال های دوره های قبل خود را نپذیرفت و مردم ترجیح دادند تانمایندگانی همراه با دولت را راهی قوه مقننه کنند. روحانی همچون پنج دوره گذشته در زیر چتر راست گرایان و جامعه روحانیت مبارز تهران وارد انتخابات مجلس شد و اولین شکست رسمی خود را در انتخابات تجربه کرد؛ انتخاباتی که هاشمی رفسنجانی نیز با تلخ کامی از حضور در آن انصراف داده بود.
ورود روحانی به دولت اصلاحات
ورود حسن روحانی به دولت اصلاحات زمینه اختلاف او با اصول گرایان را کلید زد. رئیس جمهور امروز ایران که در تمام طول عمر سیاسی خود، همیشه از سیاست هاشمی رفسنجانی پیروی می کرده است، همچو او کم کم از جامعه روحانیت مبارز تهران فاصله گرفت. این دو که در جریان انتخابات مجلس ششم جزء لیست این جامعه بودند بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و عدم حمایت جامعه روحانیت از هاشمی رفسنجانی، ترجیح دادند که از این جامعه با سابقه فاصله بگیرند تا یک جدایی بدون وصل میان هاشمی، روحانی و جامعه روحانیت شکل بگیرد. این جدایی باعث نزدیکی بیشتر روحانی به خاتمی و جریان اصلاحات شد. انتقال پرونده هسته ای از وزارت خارجه به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، دیگر پروژه ای بود که روحانی را به اصلاح طلبان نزدیک تر کرد.
آغاز جدایی از اردوگاه اصولگرایی
حمایت همه جانبه اصلاح طلبان از سیاست های دولت روحانی و انتقادهای بی شمار اصول گرایان و دوستان دیروز روحانی از سیاست های او باعث شد تا « شیخ دیپلمات» عطای اصول گرایی را به لقایش ببخشد. در اوایل دهه 80 و همزمان با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، بسیاری از رسانه ها روحانی را یک سیاستمدار اصلاح طلب صدا می زدند و حتی در انتخابات های مجلس هشتم ونهم و همچنین ریاست جمهوری دهم نیز از او به عنوان یکی از نیروهای اصلاحات برای حضور در انتخابات نام برده می شد. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که زمینه ساز به قدرت رسیدن روحانی شد، باعث شد تا اصول گرایان به این معنا بیندیشند که رئیس جمهور تازه ایران هنوز عضو جامعه روحانیت مبارز است و این یعنی اینکه او هنوز یک اصول گراست. همین تفکر باعث شد که مصباحی مقدم اعلام کند که رئیس جمهور ابراز تمایل کرده است که در جلسات جامعه شرکت کند، ابراز تمایلی که تاکنون اتفاق نیفتاده است و همین بیانگر این است که روحانی دوست ندارد بازهم وارد جریانی شود که او را طرد کرده است. روحانی نیز همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری از رفتار اصول گرایان گله مند است و این نارضایتی به حدی است که او حاضر نیست در جلسات شرکت کند. انتقاد اخیر اصول گرایان از دولت نیز مزید بر علت شده است تا این فاصله بیش از گذشته شود.