اختصاصی/برای سالروز دوم خرداد 1376 در پرس و گو هایی که با فعالان اصلاح طلب مطرح شد؛
۱۳۹۴/۰۳/۰۴ ۰۹:۵۸ چاپ
اختصاصی گیل خبر/ اصلاحات چیست؟  آیا تعریف جامعی در این سال ها از اصلاحات شده است؟ اصلاحاتی که روزی بر سر قدرت بود آیا 8 سال رسالت اصلاحگری خود را به دلایلی به کناری نهاد و در بوق قهر دمید؟ این اصلاحات چیست که در مقاطع مختلف با جامه ای متفاوت ظاهر می شود؟ شکی در این نیست که اصلاحات یک هدف بیشتر ندارد و آن اصلاح و رفع مشکلات برای رسیدن به نتیجه مطلوب در چارچوب های تعریف شده قانونی است. اگر فارغ از اصلاحاتی که آیت ا... هاشمی در دوران سازندگی صورت دادند، بخواهیم زمان معینی برای آنچه سال هاست به نام اصلاحات و اصلاح طلبی شناخته می شود، تعیین کنیم به طور قطع به سال 76 بازخواهیم گشت. از سال 76 تا 94 اصلاحات به سن 18 سالگی رسید یعنی به معنای عام و روزمره به سنی رسیده است که دیگر باید با صراحت و تدبیر بیشتری مسیر را بپیماید. حال این سوال مطرح است که اصلاح اصلاحات باید در چه چارچوبی صورت گیرد؟ و مخالفان این اصلاح در اردوگاه اصلاح طلبی چه دیدگاهی دارند؟ آیا تئوری هایی که در سال 76 برای اصلاحات نوشته شد، در سال 92 هنوز کاربرد دارد یا نیازمند اصلاح است. برخی مانند محمدرضا تاجیک از نواصلاح طلبی سخن می گوید که نقطه مقابل نظر محسن صفایی فراهانی است. در ادامه برخی دیدگاه ها درمورد الزامات تغییر برنامه اصلاحات یا رد ورود هرگونه تئوری جدید بررسی شده است. تئوری دهه 70 برای دهه 70 است محمدرضا تاجیک و استاد دانشگاه تاکید دارد تئوری دهه 70 برای آن عصر بوده و باید متناسب شرایط روز تغییراتی در آن حاصل شود. وی گفته است که «تئوری های اصلاح طلبی دهه70 فرزندان زمانه خود بودند، از این رو چنانچه بر میل و اراده بوده و باشند که زمانه های دیگر نیز آنها را به فرزندخواندگی بپذیرند، باید چیزی از خود بکاهند و چیزی بر خود بیفزایند. تئوری ها از تجسد کالبدی و فیزیکی متصلب برخوردار نیستند تا در پرتو شناسه مانا و پایای آنان بتوان تعریف و تصویر ثابت از آنان به دست داد بلکه منظومه های معنایی سیال، بازفرجام و گشوده هستند که جز در دیالکتیک با شرایط تاریخی کارآمدی ندارند. تئوری های اصلاح طلبی نیز برای عبور از دهه 70 و جاری و ساری شدن در دهه های آتی نیازمند آنند که بتوانند «در» و «با» رود زمان همراه و همسو بمانند. متاسفانه چنین شهود شرایطی صورت نگرفت و نظریه های اصلاح طلبی در ساحت های گوناگون نتوانستند از دهه70 زیاد فاصله بگیرند. تاجیک درباره تئوری دهه های 80 و 90 اصلاح طلبی هم گفته «از یک منظر می توان دهه80 را دهه تفکر، تعمق و تامل در فضای تئوریک دهه 70 و دهه90 را دهه بازتدوین تئوری اصلاح طلبی تحت عنوان نواصلاح طلبی تعریف کرد. در دهه 80 تلاش بسیاری برای تدوین گفتمان اصلاح طلبی و تئوریزه کردن آن صورت گرفت که سرمایه تئوریک بسیار غنی ای برای کنش های نظری نسل بعدی فراهم آورده است. با ورود به دهه 90 به دلایل مختلف نظریه و گفتمان اصلاح طلبی نیازمند نوعی تکلمه و متمم تشخیص داده شد و همین تشخیص مقدمه طرح نظریه «اصلاح طلبی» بود. او آبشخور اندیشگی و گفتمانی جریان اصلاح طلبی را یکی ندانسته و گفته نهال های اصلاح طلبی در جغرافیای وسیعی از نظریه ها و ایده ها و آموزه های دینی، عقلی و معرفتی و اندیشگی و گفتمانی روییده که بعضا با هم همپوشانی و ناهمپوشانی دارند. بن بست اصلاحات؛ هرگز هادی خانیکی اما نظرش را اینگونه بیان می کند که اصلاحات دچار بن بست تئوریک و نظری نشده است و می گوید که حداقل مشاهدات و تجربیات من چنین چیزی را تائید نمی کند. اگر اصلاحات را به عنوان یک گفتمان درنظر بگیریم، باید در چارچوب گفتمان به آن پرداخت و این گفتمان، گفتمانی نیست که دچا ر پایان و بن بست شده باشد. وی در پاسخ به این سوال که یعنی همان گفتمان دهه 70 در دهه های 80 و 90 هم کاربرد دارد، اظهار کرد: نه الزاما. مگر جامعه ایران همان جامعه دهه 70 است؟ دیدگاه ها در جامعه درحال تغییر است و اساسا معنای تفکر انتقادی این است که باید تغییر کند. اصلاحات هم همین رویه انتقادی را به خود داشته است. اصلاحات تئوریسین نمی خواهد محسن صفایی فراهانی البته تاکید دارد که اصلاحات تئوریسین نمی خواهد و تئوری، اصلاحات را نجات نمی دهد. این فعال سیاسی اصلاح طلب بحران تئوری در جریان اصلاحات را نمی پذیرد و می گوید که اندیشه اصلاحات دچار بحران نشده است و این اندیشه روند معقول و مناسبی داشته و همان چارچوب حفظ شده و جلو آمده و روزبه روز بر اندوخته های اصلاح طلبان افزوده شده است. وفادار یا غیروفادار! احمد نقیب زاده هم در این راستا می گوید که اصلاح طلبی یک دکترین و یک مشی سیاسی است بنابراین اصول منظمی ندارد که کسی بخواهد به آن وفادار باشد یا نباشد. اصلاح طلبی عبارت است از استفاده حداکثر ظرفیت های ساختاری و قانونی موجود برای بهبود امر بر وجهی که بیشترین میزان رای مردم را جلب کند. این استاد دانشگاه گفت که اصلاح طلبی می تواند در هر دوره ای بر اساس شرایط آن دوره عوض شود. وی ادامه داد: زمانی که نسل اول اصلاحات بروز کرد و به دوم خرداد انجامید، آن زمان هدف این بود که فضای سیاسی قدری باز شود. او معتقد است در سال های 84 تا 92 جامعه به پیش از جامعه اصلاح طلبی بازگشته است. وی می گوید اصلاح طلبان در سال 84 مقداری گیج شدند و باید نقد خویشتن می کردند تا بدانند اشتباهشان کجا بوده است. اصلاحات فراگیرتر شده است مرتضی الویری دیگر فعال سیاسی اصلاح طلب نیز تاکید دارد که گفتمان اصلاح طلبی نه تنها دچار توقف نشده بلکه فراگیرتر هم شده است. امروز بسیاری از افرادی که در جبهه و جناح های مختلف حضور دارند اگرچه خود را اصلاح طلب تعریف نمی کنند اما گفتمان اصلاح طلبی را بر زبان می آورند. او می گوید که جریان اصلاحات تازه به مرحله بلوغ و درواقع به این جمع بندی رسیده که پله های اصلاحات را باید یکی یکی بالا رفت. نقد دیگر به اصلاحات یکی از نقدهایی که بیش از همه به جریان اصلاحات وارد می شود عدم توجه کافی به بدنه این جریان است، چنانکه برخی که دارای ریشه محکم تری هستند با قبول اصلاحات گام به گام گلایه ای ندارند و برخی دیگر که طاقت آنها کمتر است و اصل یکشبه به هدف رسیدن را معیار قرار می دهند، ناامید شده و با تاسیس تشکل های موازی در عین داشتن نیت خوب، جریان اصلاح طلبی را دچار وقفه کوتاه مدت می کنند. از سال 92 با تدابیری که دولت و وزارت کشور برای گسترده شدن فعالیت احزاب در کشور اندیشیده است به نظر می رسد اصلاح طلبان بیش از گذشته فارغ از دغدغه هایی که در 8 سال دولت اصولگرا داشتند به بدنه خود توجه کنند و امید دارند جداشدگان گلایه مند هم به آغوش اصلی اصلاحات بازگردند. علی کریمی پاشاکی
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code