روحانی گفت: به نظرم در انتخابات خبرگان هم حساب‌شده من را رد کردند. محاسباتی کردند، چون من خبر دارم چه گفته‌اند. ضمن اینکه یک نظرسنجی کردند که برایشان تکان‌دهنده بود.

گیل خبر/ به گزارش سایت حسن روحانی، حجت‌الاسلام‌ و المسلمین حسن روحانی در دیدار اعضای تحریریه روزنامه اعتماد، درباره برنامه سیاسی خود پس از ردصلاحیت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری نکاتی را مطرح کرد که در ادامه می خوانید؛

من برای شرکت در انتخابات خیلی با دوستان مشورت کردم؛ با دوستانی که در جناح اصلاحات هستند یا در جبهه اعتدال‌اند و حتی اصولگرایان معتدل مشورت کردم. عده‌ای مخالف ثبت‌نام من بودند، استدلالشان هم این بود که می‌گفتند اگر ثبت‌نام کنید شورای نگهبان شما را رد می‌کند؛ بنابراین خاصیتی ندارد.

بعضی هم موضع تندی داشتند و می‌گفتند ثبت‌نام شما نوعی مشروعیت دادن به این نوع انتخابات است؛ یعنی با این کار می‌گویید ما این انتخابات را قبول داریم. همه اشکالاتی که آن‌ها می‌گفتند از این جهت که قواعد انتخابات مراعات نمی‌شود، نظارت استصوابی مشکلات خودش را دارد و… من هم قبول داشتم، به آن‌ها می‌گفتم من صد درصد حرف‌هایتان را قبول دارم؛ ولی چه کار کنیم؟ ما می‌توانیم خودمان را کنار بکشیم یعنی بگوییم حالا چون نمی‌شود کاری کرد، ما هم رها کنیم، به ما چه ربطی دارد، بروند هر کاری می‌خواهند بکنند؟ اما آیا واقعاً از لحاظ وظایف ملی و انقلابی و دینی می‌شود نسبت به آینده کشور بی‌تفاوت باشیم یا رها کنیم؟ یا باید وارد شویم و فعال باشیم؟ خب وقتی به صحنه می‌آییم شاید رد کنند، شاید رد نکنند؛ اما باید در صحنه سیاسی حضور داشته باشیم.

این جماعتی که الان در مجلس و دولت حاکم‌اند، سوابق و ریشه‌های آن‌چنانی ندارند. بسیاری از آن‌ها اصلاً در انقلاب حضور نداشته‌اند، بسیاری از آن‌ها حتی در جنگ هم نبوده‌اند. روند تصمیم‌گیری‌های امروز آن‌ها را هم که می‌بینیم. خب آیا ما می‌توانیم کشور را بدهیم در اختیار یک اقلیت؟

 
گاهی گروهی بر سر کار می‌آید که از نظر فکری با ما مخالف است ولی اکثریت جامعه قبولش دارد. اصلاً معنای دموکراسی همین است، یعنی گروهی که می‌تواند رأی اکثریت را جذب کند، آن‌ها باید حاکم شوند. اما جماعت حاکم اکثریت نیستند، منتها قدرت فراوانی در اختیار این‌هاست و هر کاری می‌توانند بکنند. راحت‌ترین کار این است که فرد سکوت کند، برود کنار، دخالت نکند، اما شرایط کشور به گونه‌ای نیست که ما سکوت کنیم. ممکن است همه حرف‌هایی که می‌خواهیم بزنیم را نتوانیم بگوییم، یا اصلاً مصلحت به گفتن نباشد، ولی نمی‌شود سکوت مطلق کرد.

ما باید شرایط را برای اقلیت حاکم تنگ کنیم. منظور من این نیست که ما مبارزه مدنی کنیم، منظورم این است که این‌ها راحت نباشند و فکر نکنند هر طور عمل می‌کنند، همه باید ساکت باشند. ما لااقل حرف‌مان را بزنیم، نقد کنیم. همان کاری که شما در روزنامه می‌کنید. شما هم به هر حال محدودیت دارید اما در عین حال سکوت نمی‌کنید. تا جایی که می‌توانید و می‌شود حرف می‌زنید و می‌نویسید. مردمی که روزنامه شما را می‌خوانند می‌فهمند که شما می‌خواهید هفتاد درصد نقد کنید، اما نمی‌گذارند، بنابراین همین ده درصد هم برایشان غنیمت است. من معتقد نیستم این اقلیت در کشور همیشه پایدار هستند. شرایط هم همیشه این‌طور نمی‌ماند.

وقتی سال ۸۴ احمدی‌نژاد روی کار آمد، من خبر دارم از حرف‌هایی که چهره‌های تندِ آن جناح می‌زدند؛ می‌گفتند آنچه دست ما آمده دیگر نمی‌گذاریم از دست‌مان برود؛ به هیچ قیمتی. حالا ۸۸ مسائل خاص خودش را دارد و من نمی‌خواهم وارد آن شوم. وقتی به انتخابات ۹۲ رسیدیم من که می‌خواستم کاندیدا شوم خیلی از دوستان که با آن‌ها مشورت می‌کردم به من می‌گفتند برای چه می‌خواهید کاندیدا شوید، اصلاً انتخاباتی در کار نیست، مگر شما نمی‌دانید چه کسی باید رئیس‌جمهور شود؟ می‌گفتم من خبر دارم چه کسی را می‌خواهند رئیس‌جمهور کنند اما من می‌خواهم نگذارم او بشود و اصلاً می‌خواهم به همین دلیل به صحنه بیایم. گفتند نمی‌توانید، گفتم اگر نتوانستم که هیچ، دیگر تکلیف از من ساقط است. بعد دیدیم صحنه عوض شد و نتیجه را هم دیدیم.

بعد از انتخابات ۹۲ در جلساتشان گفتند محال است بگذاریم دور بعد فلانی رئیس‌جمهور شود. این‌قدر مصمم بودند که دوستان به من گفتند شما را حتما ردصلاحیت می‌کنند، پس کسی را داشته باشیم که اگر شما را ردصلاحیت کردند او حداقل در صحنه باشد، لذا آقای جهانگیری کاندیدا شد.

۹۶ هم به هر حال انتخابات خیلی سختی بود. شما نگاه می‌کردید که همه با همه قوا به صحنه آمدند؛ ولی موفق نشدند. در ۹۶ یک هفته بعد از انتخابات گفتند ما اشتباه کردیم، باید روحانی را رد می‌کردیم. آن‌ها فکر می‌کردند می‌توانند مانع انتخاب من شوند.

همه این دوره‌ها را گذراندیم. به همین دلیل است که فکر می‌کنم ما نباید امیدمان را از دست بدهیم، باید در صحنه بمانیم، خیلی سخت است ولی من اصلا ناامید نیستم. به نظرم در انتخابات خبرگان هم حساب‌شده من را رد کردند. محاسباتی کردند، چون من خبر دارم چه گفته‌اند. ضمن اینکه یک نظرسنجی کردند که برایشان تکان‌دهنده بود. یک دستگاه دولتی در یک نظرسنجی در استان تهران سؤال کرده بود که اگر روحانی صلاحیتش تأیید شود به او رأی می‌دهید یا به فهرست مقابل.

بگذریم که اصلا مبنای سؤال و نظرسنجی‌شان هم درست نبود. نتایج این نظرسنجی آن‌ها را خیلی به هم ریخت؛ در آن نظرسنجی اکثریت بالایی گفته بودند ما به روحانی رأی می‌دهیم و تعداد زیادی گفته بودند اصلاً رأی نمی‌دهیم.

این خیلی آن‌ها را عصبی کرده بود. آن‌ها محاسبه کردند که اگر من را تأیید کنند من یک طرف خواهم بود و لیست شانزده نفره آن‌ها در تهران طرف دیگر. من می‌دانستم نتیجه انتخابات چه خواهد بود. محاسباتی که ما کرده بودیم، برای من روشن بود. بنابراین ما با همه قدرت و امید باید در صحنه باشیم. باید آمادگی برخورد ضربات سنگین هم داشته باشیم. دنیای سیاست همین است.

ایرباس حاضر بود سرمایه‌گذاری کند ما هواپیما بخریم


روحانی در دیدار اعضای تحریریه روزنامه اعتماد، خواستار توجه رسانه‌ها به توسعه ایران شد و با بیان اینکه «سرمایه همراه خودش تکنولوژی می‌آورد»، اظهار داشت: اصرارم از روز اول به آقای نعمت‌زاده این بود که سهم دولت در خودروسازی را به بخش خصوصی بدهیم، با همکاری کشور خارجی قطب سوم خودروسازی را ایجاد کنیم. آقای نعمت‌زاده از کارخانه‌های خودروسازی ویتنام بازدید کرد و به من گفت تعداد خارجی‌هایی که اینجا هستند انگشت‌شمارند. همه مهندسین و کارگران ویتنامی هستند. قبلا خارجی‌ها بوده‌اند اما الان خودشان اداره می‌کنند، خودرو تولید و به جهان صادر می‌کنند. سال اول که به اجلاس داووس رفتم، امید به ایران خیلی زیاد بود. روز اول آقای آبه شینزو نخست‌وزیر ژاپن سخنرانی کرد که یک‌سوم صندلی‌ها خالی بود. در روز دوم که من سخنرانی کردم، در سالن موقع سخنرانی من حتی برای ایستادن هم جا نبود؛ برای اینکه فکر می‌کردند ایران می‌خواهد فضای جدیدی به رویشان باز کند. در جلسه با شرکت‌های بزرگ نفتی آقای زنگنه گفت غیر از ۵ شرکت تمام شرکت‌های بزرگ نفتی دنیا الان در این سالن حضور دارند. بحث این بود که ۳۰۰-۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه بیاوریم به ایران. برجام که فقط این نبود ما برویم چیزی امضا کنیم، تمام شود. ما به دنبال برجام می‌خواستیم سرمایه وارد کنیم.

برجام در ۲۷ دی‌ماه ۱۳۹۴ اجرایی شد، من بهمن‌ماه به فرانسه رفتم و با ایرباس قرارداد خرید ۱۰۰ فروند هواپیما بستیم. من با مدیرعامل ایرباس سه مسأله را مطرح کردم، گفتم ما از شما ۱۰۰ فروند هواپیما می‌خریم ولی می‌خواهیم ما هم قطعه‌ساز ایرباس شویم. تعجب کرد، گفت شما! می‌خواهید قطعه بسازید؟! گفتم بله، ما در بال و بدنه امکاناتی داریم. شما تیم‌تان را به ایران بفرستید، آن‌ها هم بیایند امکانات ما را ببینند. گفت اگر تیم ما آمد تأیید کرد و نمونه‌هایی که به شما دادیم درست اجرا کردید ما با شما قرارداد قطعی می‌بندیم.

دوم اینکه گفتم ما مهندسین ایرانی را می‌فرستیم به ایرباس، می‌خواهیم در طراحی هواپیماهای جدید مهندسین ما حضور داشته باشند. پذیرفت. سومین موضوعی که گفتم این بود که ایرباس برای خرید هواپیماهایش برای ما تأمین اعتبار کند. مدیرعامل ایرباس گفت ما در تاریخ ایرباس چنین کاری نکرده‌ایم ولی در نهایت به من گفت برای شما این کار را می‌کنیم و به شما اعتبار می‌دهیم. البته ما از منبع دیگری تأمین اعتبار کردیم ولی ایرباس حاضر بود سرمایه‌گذاری کند ما هواپیما بخریم. بعد در داخل مسائل شروع شد؛ یکی گفت ما اتوبوس می‌خواهیم، هواپیما نمی‌خواهیم. یکی گفت هواپیمای کاغذی خریده‌اند. در مجلس گفتند ما به دولت بودجه خرید هواپیما نمی‌دهیم. گفتم ما اصلاً از شما بودجه نمی‌خواهیم. هواپیمای جدید خودش پول خریدش را درمی‌آورد. ۱۰۰ فروند با شرکت ایرباس قرارداد بستیم. ۱۰۰ فروند هم با بوئینگ قرارداد بستیم. ۲۰۰ فروند هواپیما وارد این کشور می‌شد با تکنولوژی‌اش. البته ترامپ که آمد همه این‌ها به هم خورد و کلاً ۱۶ فروند هواپیما وارد کشور شد.

در سال‌های آخر دولت دوازدهم ۱۷ پتروشیمی افتتاح کردیم. الان مدام می‌گویند فاز ۱۱ پارس جنوبی را با سرمایه داخلی ساختیم. ما با توتال قرارداد بستیم برای فاز ۱۱ که تمام گاز فاز ۱۱ را تزریق کند به چاه‌های پارس جنوبی، نه اینکه ما گاز برداشت کنیم. ما می‌خواستیم تزریق کنیم تا گاز افت نکند. پارس جنوبی سال به سال دارد افت می‌کند. توتال همین پروژه را برای قطر انجام می‌دهد. طرف چینی آمد کنار توتال که فناوری یاد بگیرد. ما و چین می‌خواستیم از توتال یاد بگیریم که چگونه این تکنولوژی را اجرا می‌کند. این‌ها مدام می‌گویند ما فاز ۱۱ را راه انداخته‌ایم، دیدید FATF هم نبود، برجام و توتال هم نبودند. یعنی صورت‌مسأله را عوض می‌کنند.

همه این کارها در دولت دوازدهم بود، با اینکه گرفتار جنگ اقتصادی بودیم. اگر ترامپ نبود، جنگ اقتصادی هم نبود، حدود ۸۵ میلیارد دلار سرمایه وارد کشور می‌کردیم. از این رقم ۴۰ میلیارد دلار متعلق به چین بود. حدود ۳۰ میلیارد از کشورهای اروپایی بود. همه این‌ها داشتند سرمایه به ایران می‌آوردند؛ کارخانه‌های عظیم و پروژه‌های بزرگ.

ما به دلایل کرونا و ترامپ و داعش شرایط سختی داشتیم. ولی ببینید در هر پنجشنبه چقدر پروژه افتتاح می‌کردیم، چه شد این افتتاح‌های پنج‌شنبه‌ها؟ کجا رفت؟ رهبری به من گفتند که من بسیار خوشحالم از افتتاح‌های پنجشنبه که انجام می‌دهید، شما دارید کار بزرگی می‌کنید. خب برای پروژه‌های بزرگ سرمایه داخلی کافی نیست، ۴۰۰-۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه می‌خواهیم. این سرمایه باید وارد کشور شود تا کشور را متحول کند.