محمدحسین(امیر) شکری
۱۳۹۹/۰۵/۱۳ ۱۴:۲۵ چاپ
ایران و چین؛ اجبار عاقلانه

 شاید برخی صاحبنظران ادعا کنند که چین در طی ده های اخیر قدرت چنین کاری نداشته و بر اساس همان به دنبال چنین سیاستی نبوده است. اما در پاسخ میتوان گفت کشورهای قدرتمند در استراتژی های امنیتی بلند مدت خود، سیاستهای توسعه ای و عملی خود را آشکارا اعلام میکنند و چین بعنوان دومین قدرت فعلی اقتصاد دنیا که به زودی تبدیل به اولین قدرت خواهد شد هیچگاه به دنبال تغییر ماهیت حکومت جمهوری اسلامی نبوده و نخواهد بود و در اسناد منتشره خود حتی اشاره ای کوچک به این موضوع ننموده است.

 

محمدحسین(امیر) شکری*


*کارشناس ارشد روابط بین الملل و دکترای سیاست گذاری عمومی

جمهوری اسلامی و چین در حال نهایی کردن توافقی هستند که برای ۲۵ سال آینده، تامین نفت چین از جانب ایران با تخفیفاتی تضمین گردد و در قبال آن، چین نیز متعهد به سرمایه گذاری میلیاردها دلار در زیرساخت ها، چاه های نفتی، پالایشگاه ها، امور حمل و نقل و جاده ای و گمرکی ایران می گردد. در حالی که هنوز جزئیاتی از مفاد آن بصورت رسمی اعلام نگردیده است اما توجهات بسیاری را به خود جلب کرده تا حدی که برخی اظهاراتی مبنی بر فروش موقت ایران به چین انجام داده اند درحالی که در همین همسایگی خودمان، کشور عراق با امضای توافقی ۲۰ ساله و مشابه با توافق ایران و چین ، چنین حجمی از نقدها و مخالفت ها را به خود ندید که این امر متاثر از تاثیرگذاری فزاینده و گاه مخرب عدم مدیریت فضای رسانه ای بر عرصه سیاست و دیپلماسی دارد.
اما به دور از هرگونه جهت گیری شتابزده و هیجانی، توافق یاد شده را باید یک اجبار عقلانی دانست. چرا که جمهوری اسلامی در انتخاب چین بعنوان یک شریک راهبردی، از یکسو دچار اجبار شده و از سوی دیگر نیز این یک انتخاب عقلانی بوده است. اما دلیل این ادعا چیست؟


اخیرا کاندیداهای دموکرات ریاست جمهوری ایالات متحده در یک سند انتخاباتی اعلام شده، رویکرد خود را در قبال جمهوری اسلامی، تغییر رفتار و نه تغییر رژیم اعلام کرده اند. موضوعی که طی ۴۲ سال بعد انقلاب اسلامی همیشه در استراتژی های امنیت ملی آمریکا به وضوح قابل مشاهده بود اما اکنون این تاکتیک دچار چالش شدهداست. در حقیقت، ایالات متحده همیشه به دنبال تغییر ماهیت جمهوری اسلامی بوده و پرواضح است که با چنین دولتی نمیتوان باب مذاکره و توافق و یا در ابعاد بزرگتر بعنوان شریک و همکار در عرصه های مختلف گشود. اما چین هیچگاه به دنبال تغییر ماهیت جمهوری اسلامی نبوده است. شاید برخی صاحبنظران ادعا کنند که چین در طی ده های اخیر قدرت چنین کاری نداشته و بر اساس همان به دنبال چنین سیاستی نبوده است. اما در پاسخ میتوان گفت کشورهای قدرتمند در استراتژی های امنیتی بلند مدت خود، سیاستهای توسعه ای و عملی خود را آشکارا اعلام میکنند و چین بعنوان دومین قدرت فعلی اقتصاد دنیا که به زودی تبدیل به اولین قدرت خواهد شد هیچگاه به دنبال تغییر ماهیت حکومت جمهوری اسلامی نبوده و نخواهد بود و در اسناد منتشره خود حتی اشاره ای کوچک به این موضوع ننموده است. چرا که پرواضح است اقتصاد چین در سایه صلح و همکاری میتواند به قدرت اول دنیا تبدیل و ثبات داشته باشد و این امر قطعا با به دنبال بودن تغییر ماهیت جمهوری اسلامی بودن که تبعاتی چون به چالش کشیده شدن منطقه خاورمیانه خواهد داشت میسر نخواهد بود. پس انتخاب چین بعنوان شریک راهبردی برای ۲۵ سال آینده به نوعی یک اجبار در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بوده و ناگزیر از طی کردن راه پیش رو می باشند.
اما در کنار اجباری بودن این انتخاب، میتوان آن را یک انتخاب عقلانی نیز دانست. چین بیش از دو دهه رشد اقتصادی بالای ۱۰ درصد را تجربه کرده و درحال حاضر طبق اعلام صندوق بین المللی در برخی از شاخص های اقتصادی از ایالات متحده پیشی گرفته و حجم تولید ناخالص داخلی دو کشور به نزدیک ترین فاصله در طول تاریخ خود رسیده در حالی که روند رشد اقتصادی چین به مراتب از امریکا بالاتر بوده و کسری تراز تجاری آمریکا به منفی ۲۹۴ میلیارد دلار و چین مثبت ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده است. در وضعیت تولید نیز چین از رقیب خود پیشی گرفته و در شاخص میزان تولید ۵۲ به ۴۸ نسبت به امریکا گوی سبقت را ربوده است.گرچه همچنان ایالات متحده سهم بیشتری از اقتصاد جهان را به خود اختصاص داده اما این فاصله روز به روز در حال کاهش هست و پیش بینی ها حاکی از برنده بودن چین طی دهه آینده خواهد داشت. در چنین شرایطی عقل حکم میکند شراکت با قدرت برتر اینده نزدیک، به مراتب به صرفه تر و دارای مزیت بیشتری میتواند برای جمهوری اسلامی باشد.
اما در پایان باید یادآور شد که همه این اتفاقات زمانی میتواند مثبت باشد که به ۲ نکته اساسی توجه گردد.
۱. موضوع ضمانت اجرای تعهدات از جانب چین در قبال جمهوری اسلامی است که مقامات دیپلماسی و حقوقی کشورمان باید از تمام پتانسیل و ظرفیت های خود استفاده کنند تا هیچ راه فرار برای عدم انجام تعهدات طرف چینی باقی نگذارند. اتفاقی که متاسفانه در سند برجام رخ نداد و طرف های غربی به راحتی از انجام تعهدات خود سرباز زدند.
۲. نحوه مدیریت فضای رسانه ای حقیقی و مجازی، بسیار میتواند به پیشبرد این قرارداد راهبردی کمک کند. در حالی که چین در وضعیت تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی دنیا قرار دارد ولی هنوز نتوانسته فضای رسانه ای بین المللی را تحت تاثیر خود قرار دهد و همچنان ایالات متحده مقتدرانه در این عرصه، مدیریت میکند که این امر اگر از جانب چینی ها چاره اندیشی نگردد قطعا در آینده نمیتوان آنها را یک هژمون برتر در عرصه بین الملل دانست چرا که امروزه قدرتهای دنیا با مدیریت فضای رسانه ای توانایی خود را می توانند گاه تا چندبرابر بیشتر از واقعیت به نمایش گذارده و کشورهای کمتر توسعه یافته را تحت تاثیر قرار دهند.

گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

 

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code