در آستانه سفر رئیس جمهور؛
۱۳۹۷/۱۲/۱۴ ۰۹:۳۰ چاپ
گیل خبر/ سامان بدر: بعد از نزدیک به چهارسال دومین سفر رئیس جمهور روحانی به استان گیلان در حالی صورت می گیرد که وضعیت کشور دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده است. روحانی سال 94 در آستانه یک توافق بزرگ جهانی در میان امید و آرزوی بسیار زیاد ملی وارد گیلان شده بود و وعده هایش برای بهبود توسعه و پیشرفت استان گیلان و جبران عقب ماندگی ها برای گیلانی ها قابل انتظار و قابل باور نسبت به امروز می رسید. در طی این سالهای گذشته هرچند روند تحقق وعده های دولت در سفر پیشین رئیس جمهور به صورت تقریبا کجدار و مریض ادامه دارد اما همچنان مطالبات زیادی باقی مانده است که تحقق بسیاری از آن به دولت فعلی نیز نمی رسد. در طی این سالها از نگاه پر لیوان می توان به توسعه نسبی منطقه آزاد انزلی اشاره کرد که دولت برای آن هدف گذاری خوبی را تهیه کرده است و می توان از این منطقه با تمام ضعف ها و ایرادات به عنوان یک منطقه روپا و زنده نام برد. راه آهن قزوین رشت هم هرچند در سفر پیشین روحانی وعده داده شده بود که تا قبل از دولت یازدهم به پایان می رسد اما در تمام این سالها به درازا کشیده است و حال بدون اتمام ایستگاه مرکزی رشت قرار است به بهره برداری برسد اما با تمام نقدها به گفتاردرمانی در اجرای آن، وجود نشانه ای از اهتمام در سرمایه گذاری ویژه دولت در آن را می توان  پیدا کرد. در این رابطه می توان مسائل دیگری در حوزه های فرهنگی و سیاسی از جمله انتصابات جوانان و بانوان را نیز اشاره کرد. ولی بخش عمده طلب های مردم گیلان نیز باقیمانده است که بسیاری از آن ها را دچار یاس و ناامیدی کرده است. شاید بزرگترین انتظار مردم گیلان از دولت روحانی در این است که باتوجه به اعتماد هفتاد درصدی در انتخابات پیشین به رئیس جمهور نگاه دولت نیز به این استان شتاب بیشتری بگیرد. اما کم توجهی به امور مختلف استان که در نمونه شاخص آن انتقال آب دریای کاسپین بروز و رشد کرده انتقادات نسبت به دولت را بیشتر نشان داده است و دولت نیز چندان نتوانسته برای جبران و یا توضیح درباره آن به خوبی عمل کند. تشدید بحران زیستی در تالاب انزلی و یا رودخانه های رشت نمونه های دیگری از این بی اعتمادی را شکل می دهند. در سفر پیشین قرار بود با اعتبار اولیه 50 میلیاردی ساماندهی رودخانه های رشت در دستور کار بگیرد، اما این اعتبار به محلی برای پرداخت بدهی های سازمان های ذینفع و تنش و دعوای آن ها بدل شد. از آن گذشته کندی عملیات عمرانی از جمله در همین راه اهن قزوین رشت موجب شد که کار آغاز ساخت عملیات اجرایی راه آهن رشت به آستارا نیز آغاز نشود و ظاهرا در سفر پیش رو قرار است استارت اولیه آن شروع شود و مشخص است که باید سالهای طولانی منتظر افتتاح ریل جدید نیز بمانیم. وعده های سال 94 روحانی برای تکمیل بیمارستان 400 تختخوابی بیمارستان رشت و یا تولید ده هزار تن ماهی در قفس هیچ کدام به استانداردهای قابل ملاحظه خود دست پیدا نکردند، همان طور که از میان 11 کیلومتر باقیمانده آزاد راه قزوین به رشت که از سال 91 آغاز شده تنها 3 کیلومتر آن مورد بهره برداری قرار گرفته و بقیه این مسیر که قرار بود تا پایان دولت یازدهم به اتمام برسد به عمر این دولت کفاف نمی دهد. البته بعضی طرح ها و پروژه های دولت در استان گیلان نیز بیشتر از آن که توسعه و پیشرفت را در این منطقه ایجاد کند به محلی برای نزاع های اجتماعی بدل شده است. همان طور که احداث سد لاسک در میان مخالفت شدید مردمی و فعالیت محیط زیست تا بدینجا متوقف گردیده و پیوست های محیط زیستی آن نیز دارای ابهام است. بسیاری از طرح های دولت در حوزه هایی مانند تالاب انزلی نیز بر سر نحوه کار و انتخاب مجریان طرح مورد انتقاد است. در زمینه کشاورزی نیز دولت تا وقتی برای مساله واردات بی رویه برنج و چای فکری نکند نارضایتی نسبت به اقداماتش همچنان ادامه دارد و راهکارهایی همچون یکپارچه سازی اراضی کشاورزی و ساخت سد نیز به این حس کمک نمی کند. در این میان می توان به وضعیت ورزشگاه های گیلان از جمله رشت و انزلی اشاره کرد که عدم زیرساخت های مناسب از جمله دلایل عدم نتیجه گیری تیم های گیلانی را به وجود آورده است. ورزشگاه هایی کثیف و غیراستاندارد که دولت برای بازسازی آن مدت زمان زیادی را صرف کرده است و هنوز نتیجه ای مشخص به دست نیامده است. مشخص است وضعیت اقتصادی کشور و حس بی اعتمادی فعلی عمومی که با بالا امدن نرخ قیمت ها ایجاد شده است و یا حضور مدیران منفعل و ناکارآمد در این ناامیدی فعلی مردم گیلان نیز قابل مشاهده است. البته که مقصر تمام این وضعیت تنها دولت مستقر نیست و بخش عمده ای نیز به انباشت مطالبات از گذشته و عدم اجازه دیگر نهادها به دولت نیز برمی گردد، اما مشخص است که حوزه عملکردی دولت در عدم توانایی حل مشکلات بیشتر مورد سوال قرار می گیرد. در دولتی که امضای حکم شهردار رشت نیز دستخوش بوروکراسی طولانی اداری و همچنین معادلات پشت پرده می شود تا نشان دهند در کوچکترین مسائل نیز وقت کشی و عدم پاسخگوئی ملاک کار شده مشخص است که دیگر نمی توان برای باقی مسائل حس امید را زنده کرد و توسعه گیلان را را رو به جلو ارزیابی کرد.برای جبران این عقب ماندگی ها  به قطاری پرسرعت تر از قطار ایستگاه قزوین- رشت نیاز است.