بررسی عملکرد و آینده سیاسی اعتدالیون در گفت و گو با صاحب نظران گیلانی؛
۱۳۹۷/۱۱/۱۱ ۱۰:۳۳ چاپ
صیادی-مازیار2-515x498
گیل خبر/ پس از تصمیمات و سیاست های ماجراجویانه دولت احمدی نژاد ، سازمان ملل قطعنامه هایی برعلیه ایران صادر کرد که منجر به تحریم هایی برای ایران شد. وضع برهمین منوال بود تا اینکه در اواخر ریاست جمهوری احمدی نژاد و موسم تغییر دولت چهره ای بنام حسن روحانی که سابقه حضور در مجلس و ریاست شورای امنیت ملی را داشت و همواره در جبهه اصولگرایان ایفای نقش کرده بود، به پیشنهاد اکبر هاشمی رفسنجانی وارد عرصه انتخابات کشور شد. از آنجا که هاشمی پیوسته خود را میانه رو معرفی کرده و بعداز ۸۴ انتقادات شدیدی به دولت احمدی نژاد وارد می کرد و پس از ۸۸ خود را به اصلاح طلبان نزدیک کرده ( به تریبون اصلاح طلبان تبدیل شده بود) ، روحانی نیز از موقعیت پیش آمده بهره برد و در قامت یک میانه رو خود را تعرفه کرد. اصلاح طلبان که از عقبه قوی و گسترده ای در مردم برخوردار بودند اما بخشی از حاکمیت، بخشی از آنها را فتنه گر ۸۸ می نامید به توصیه هاشمی رفسنجانی ، محمدرضا عارف را قربانی کردند تا حسن روحانی رییس جمهور شود. عارف که اولین کسی بود که بعداز ۴ سال در تلویزیون ایران حرف هایی می زد که اصلاح طلبان آرزوی شنیدنش را داشتند ، از این قضیه دلخور شد و با اکراه و از سرناچاری به نفع روحانی کنار رفت اما او و سایر اصلاح طلبان با انتخاب روحانی ( که حالا کاندیدای آنها شده بود) باردیگر به رقیبانشان ثابت کردند که جایگاه ویژه ای دربین مردم دارند. رئیس جمهور جدید در همان اوایل با توصیه بعضی از اطرافیانش عنوان ” اعتدالی ” را برخود نهاد و شاکله اصلی قدرت را به دست حزبی داد که تا آنروز در هر استان به اندازه انگشتان دو دست عضو نداشت . اما حالا حدود شش سال از تولد دولت و تفکر اعتدالی گذشته و ما در « گیلان تیتر»  پرسش هایی را با برخی از فعالان سیاسی و مدنی مطرح کرده ایم. سراغ هرمز ربانی، رییس شورای سیاستگزاری اصلاح طلبان گیلان، غلامحسین بخشی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گیلان، بابک مهدیزاده، روزنامه نگار،علی سحرخیز نایب رییس هیات داوری و بازرسی حزب ندای ایرانیان و مازیار صیادی، رییس مجمع مهندسین گیلان رفتیم و سوالاتی در خصوص ماهیت و دستاوردهای گفتمان اعتدالی از آن ها پرسیدیم که در ادامه پاسخشان می آید. گفتنی است هیچکدام از فعالان سیاسی منتسب به اعتدالی و بعضی از چهره های برجسته اصلاح طلبِ نزدیک به دولت مانند فیاض زاهد حاضر به پاسخ به این پرسش ها نشدند. ربانی، رئیس شورای سیاستگزاری گیلان : اعتدال یک گفتمان نیست هرمز ربانی ، رییس شورای سیاستگزاری اصلاح طلبان ترجیح می دهد با احتیاط به سوالات ما درباره دولت اعتدالی پاسخ دهد و معتقد است که «تصور دارم موضوع انتخاب شده دربرهه زمانی کنونی چندان تاثیری در روند بهبودبخشی به وضعیت بهم ریخته کنونی ندارد.» اما در عین حال تاکید می کند که «البته درگذشته به صراحت حتی درجلسه با دوستان حزب اعتدال توسعه نظرم را دراین خصوص گفته ام و تاکید کرده ام که اعتدال یک گفتمان نمیتواند باشد و بیشتر یک روش رفتاری است. روشی که به آن اعتقاد دارم و توصیه دینی ما نیز آن را ترویج می کند میانه روی و اعتدال و دوری جستن از تندروی ها یقینا بهترین روش است. ولیکن آن را نمی توان به عنوان یک گفتمان تلقی نمود همانطور که با تاکید و پافشاری گروهی هنوز نتوانسته حمایتی را درجامعه جلب نماید.» بخشی ،عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گیلان : اعتدالیون، کمین نشستگانِ پیروز انتخابات ۹۲ هستند کارگزارانی ها به واسطه نزدیکی به هاشمی و حضور اسحاق جهانگیری در راس دولت روحانی ، نزدیک ترین حزب اصلاح طلب به اعتدالیون هستند. از این رو از غلامحسین بخشی ، عضو شورای مرکزی این حزب در گیلان پرسیدم: «آیا اعتدال همانند اصلاحات و اصولگرایی ، گفتمانی در خود مستتر دارد و اینکه این نحله و گروه تاکنون توانسته اند موفقیتی در اداره مملکت به دست بیاورند؟» که اینگونه پاسخ داد: سابقه فعالیت های حزبی نشان داده که در هر دوره ای از حاکمیت دولت ها، احزاب توانسته اند با وابستگی به دولت جایگاه مناسبی پیدا کنند و بنام حزب خود را به جامعه بشناسانند. حال باید دید که احزاب مذکور توانسته اند با ارائه خدمات صادقانه و از خود گذشتگی، اعتماد عمومی را جلب نمایند ؟ برای رسیدن به پاسخ لازم است نگاهی به دوران سازندگی و اصلاحات داشته باشم. بعد از جنگ نابرابر و تحمیلی که کل زیر ساختها و سرمایه ملی و انسانی کشور را هدف قرار داد، دولت سازندگی با بهره گیری از نیرو های تکنوکرات و بدون داشتن سرمایه لازم ، سازندگی کشور جنگ زده را شروع کرد. همه عاشقان کشور برای سازندگی کشور با حداقل امکانات از جان و دل مایع گذاشتند و می رفت تا کشور با برنامه های توسعه از پیش تعریف شده به موقعیت رفاهی خاص جامعه برسد . لکن با شروع دولت اصلاحات که ادامه دولت سازندگی بوده ، بروکرات های حاکم بر جامعه بهتر دیدند که به تقویت فرهنگی سیاسی جامعه بپردازند و کمتر از دیدگاه ها و نظرات تکنوکرات ها استفاده نمایند ! در انقطای دیدگاه و عدم اجرای برنامه های توسعه تعریف شده در دولت سازندگی و سرمستی از فعالیت سیاسی فرهنگی، از توسعه عمرانی که متضمن توسعه فرهنگی می توانست باشد غفلت شد. عملا زیر ساخت های عمرانی به محاق رفت واین شکاف موجب بروز اختلاف در جبهه اصلاحات شد. که با تعرفه چند کاندیدای خود بزرگ بین بستر پیروزی دولت بهار را فراهم نمودند. وی می افزاید: حال باید عرض کنم که اگر حمایت زنده یاد حضرت آیت ا… هاشمی رفسنجانی و حضرت حجت السلام خاتمی نبود، روحانی رئیس جمهور نمی شد. این حمایت نه بنام اعتدالیون بلکه با نام حمایت اصلاح طلبان در مقطع حساس سیاسی که حتی اصولگران نیز از این برنامه حمایتی استقبال کردند و با دیدگاه عبور از نابه سامانی های ایجاد شده از آقای روحانی حمایت کردند . ولی پس از پیروزی انتخابات برخی از همراهان و دوستان قدیمی آقای روحانی از این حمایت مردمی به نفع تشکیلات سیاسی خود بهره برداری نمودند و بر داشت جامعه از این بهره برداری سیاسی کاملا مشهود است. وی انتقادات خود از دولت روحانی و اعتدالیون را اینگونه ادامه می دهد: بی برنامگی پس از قول و وعده های داده شده ، عدم تدبیر برای جلب اعتماد مردمی و شکست های اقتصادی پیاپی که موجب تورم ، بیکاری ، معضلات اجتماعی را به همراه داشته، اعتراضات مردمی را به همراه داشته و دارد. به معنی عام، عدم موفقیت تیم اقتصادی و برنامه ریزان سیاسی دولت روحانی برکسی پوشیده نیست. بنابراین معتقدم که اعتدال را نمی توان یک گفتمان نامید . بلکه باید گفت کمین نشستگان پیروز صحنه انتخابات سال ۹۲ . که با بهره برداری از حمایت دولت حاکم سعی کردند خود را به جامعه بقبولانند . بخشی حتی معتقد است که حزب اعتدال و توسعه هم به زودی از رمق خواهد افتاد: باتوجه به اینکه دولت روحانی را در تصرف دیدگاه سیاسی خود گرفته اند تا کنون نتوانسته اند اقبال عمومی را به نفع خود جلب کنند ، و این تصرف سیاسی موجب بی اعتمادی مردم نسبت به آقای روحانی شده و برنامه نا به سامان اقتصادی و سیاست داخلی دولت را زیر سوال برده است، شکاف طبقاتی ، تبیعض ، فشار اقتصادی ، همه همه را در ناکارآمدی تیم اقتصادی و سیاسی دولت قلم داد نموده و مقبولیت اجتماعی دولت از دست رفته است که می شود پیش بینی کرد با پایان دولت؛ اعتدال و توسعه حزب دولتی کنونی نیز از رونق خواهد افتاد. وی احمدی نژاد را حاص شکاف بین سازندگی و اصلاح طلبان می داند و معتقد است که نتیجه این شکاف و ظهور احمدی نژاد و احساس خطر از ادامه راه احمدی نژاد منجر به ظهور اعتدالیون شد: در هر دو حالت گذشته آسیب نا کارآمدی دولت ها، گریبان ملت و کشور را گرفته است و اگر بیشتر دقت کنیم؛ بزرگ ترین سو استفاده و چپاول و تشکیل باند مافیا در دو دولت بهار و اعتدال افتاده است. حقوق های نجومی ، اختلاس ، کاهش ارزش پول ملی ، تعمیق شکاف طبقاتی ، فقر و و فحشا و معضلات اجتماعی و… اعتماد و اعتقاد مردم را زیر سوال برده است! مهدیزاده ، روزنامه نگار : اعتدالیون به اصل خود یعنی راست گرایی برمی گردند بابک مهدیزاده ، روزنامه نگار درخصوص گفتمان بودن «اعتدال» معتقد است: گفتمان مساله ای نیست که یک شبه به وجود بیاید. گفتمان براساس نیاز یک جامعه ایجاد می شود و توسط روشنفکران قبض و بسط می یابد و توسط سیاسیون و احزاب نمایندگی می شود. مانند گفتمان اصلاحات که ریشه در تاریخ و نیازهای سیاسی و فکری جامعه دارد. یا گفتمان انقلابی که شاید هزاران سال است در جوامع جهانی وجود داشته است. یا گفتمان ملی گرایی که در آسیای معاصر توسط رهبرانی مانند گاندی و مصدق و جمال عبدالناصر پاسخی بود به احساسات سرخوره ملت این کشورها. وقتی روحانی پیروز شد در روزنامه اعتماد کار می کردم. سردبیر به من و دیگران گفت مصاحبه هایی بگیرید درباره مختصات گفتمان اعتدال. به عبارتی می خواست گفتمان سازی کند. اما این کار ابتر ماند. چون اعتدال اصلا گفتمان نیست که بشود برایش تفسیر و تحلیل نوشت. اعتدال مختصات گفتمان مانند تاریخچه، ایدوئولوژی و روشنفکران مبلغ را نداشت. اعتدال یک واکنش سیاسی است نسبت به وضعیت سیاسی کشور. در دوره ای که ایران آسیب شدیدی از تندروی های سیاسی داشت و مردم خسته از دعواهای سیاسی بودند توسط بخشی از جامعه به عنوان یک رفتار سیاسی مورد قبول قرار گرفتند. وی درباره عملکرد اعتدالیون می گوید: اعتدالیون و البته بخش بزرگی از اصلاح طلبانِ همراه اعتدالیون در دولت اول توانستند فضای آرامی را فراهم کنند اما نتوانستند مطالبات مردم را محقق کنند. در دولت دوم هم که کلا آنقدر ضعیف بودند که خاطره احمدی نژاد را با شدت و حدت بیشتری زنده کردند. می گویم اصلاح طلبان ، چون در شهرها و استان ها تنها اعتدالیون در زمره مدیران حضور نداشتند و اصلاح طلبان هم همراه آن ها بودند. خصوصا در مجلس. پس اصلاح طلبان نباید حساب خودشان را از عملکرد ضعیف دولت تا این اندازه جدا کنند. وی در پاسخ به این سوال که آیا روحانی را همچون خاتمی که نماد اصلاحات است می توان نماد اعتدالیون نامید می گوید: روحانی پس از فوت آیت الله هاشمی و پیروزی در انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری اش نه تنها دیگر نخواست نماد اعتدال گرایی باشد که از بدنه اصلاح طلبان هم جدا شد. شاید چون محبوبیتش نزد مردم کم شد و واکنش انتقادی مردم به او خود به خود نماد بودن این جریان سیاسی را از او گرفت و کل اعتدال گرایی را به محاق برد. با این حساب در آینده ، اعتدال گرایان به اصل خود برخواهند گشت یعنی محافظه کاری و راست گرایی. صیادی، رئیس مجمع مهندسین گیلان : اعتدالیون فاقد پیشینه و جایگاه سیاسی بودند مازیار صیادی، رییس مجمع مهندسین گیلان و از فعالان سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به سوال های گیلان تیتر درباره مختصات گفتمان اعتدالی می گوید: می توان گفتمان سازندگی را که مرحوم هاشمی بستر سازی نمودند و قدری موفق بوده است وگفتمان تمدن ها که توسط جناب خاتمی کلید خورد و با هر ۹ روز یک حادثه عقیم شد ، گفتمان نامید اما بنده نمی توانم گفتمان اعتدال را بعنوان یک پارادیم پذیرفته شده درجامعه سیاسی بپذیرم چون فاقد آن ویژگی ها و استاندارد های یک گفتمان با ویژگیهای نهادینه شده می باشد. وی می افزاید: اعتدال گرایان چون فاقد پیشینه وجایگاه سیاسی بودند و بعلت عدم پشتوانه سیاسی و اجتماعی ،نمی توانستند فرایند یک گفتمان را برای تعاملات اجتماعی و سیاسی و بین لمللی کنترل نمایند و دراین راستا نمی توانستند مطالبات احاد مردم را تامین نمایند . روند بی نظمی در ساختار اقتصادی و پولی و مالی کشور و انزوای بین المللی و دهها فرایند تنش زا در جامعه از ره اورد ضعف مدیریت اعتدال گرایان است. وی که زمانی مشاور مدیرکل تعاون گیلان در دولت اول روحانی بود درباره عملکرد روحانی می گوید: روحانی سعی داشت در دوساله اول ریاست جمهوری هیمنه باند پایداری و اصول گرایی و نیز نفی اصلاح طلبی رادیکالی ( به زعم خود) را در چارت مدیریتی اش قرار دهد و سعی داشت از ظرفیت های اصول گرایان، نگاه به رهبری و نیز نیم نگاهی به اصلاح طلبان که مقبولیت سیاسی و اجتماعی در احاد مردم به لحاظ محبوبیت داشتند ، استفاده کند. قصد داشت از ادغام دو دیدگاه سیاسی متضاد حریم امنی برای خودش خلق نماید ولی او چون ساختار اصلاح طلبان را نمی شناخت و یا نمی دانست روند تضادین مانع التجمع هستند ، این روند گره کور مدیریت روحانی را نتوانست بگشاید و بعد از سه سال اول ریاست جمهوری دیگر حرف و حدیثی از تز نخ نما شده اعتدالگرایی نزد. صیادی درباره آینده سیاسی این جریان می گوید: آینده تز شکست خورده اعتدالی گراییِ مورد بحث، بسیار روشن است چون فاقد وجنات اجتماعی و رهبری مقتدر و برنامه های مدون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و منشور توسعه می باشند و همینکه بعلت ضعف ساختار مدیریتی، کشور را در بحرانی ترین وضعیت قرار داده است و فاقد استراتژی مدیریتی و تکنیک و تاکتیک های لازم برای هدایت جامعه بودند و دراین امتداد ساختار معیوب شکست خورده تلقی می شود و برای همیشه از صحنه مدیریتی جامعه حذف خواهند شد. و اگر قرار است مجددا سر براورند لزوما باید شاکله سازمانی خویش را بطور بنیادین تعویض نمایند و با ساختار مدون و مهندسی جدید خود را پالایش و به جامعه معرفی نمایند. سحرخیز، نایب رییس هیات داوری و بازرسی حزب ندای ایرانیان : اعتدالیون چاره ای جز استحاله در اصلاح طلبان ندارند علی سحرخیز ، عضو حزب ندا نیز در پاسخ به سوال گیلان تیتر درباره اینکه یا اعتدال یک گفتمان است می گوید: قطعا گفتمان در شرایطی شکل می گیرد که واجد وصف نظری ،انگاره های کاربردی و تبیین اجتماعی باشد. حالا مرز اجتماعی و اپیدمی شدن تا پوپولیست گاهی به راحتی قابل تشخیص نیست.اما هر چه که باشد باید لایه لایه محقق شود. از واژه طبقه استفاده نمی کنم چون هنور در وجود طبقه در ساختار اجتماعی ایران حرف دارم. نمونه اش گفتمان انقلاب اسلامی با طی پروسه ایی قریب به ۳ دهه ایی و حتی گفتمان اصلاح طلبی که اندک اندک روند پخته شدن (شاید بیات شدن را) سپری می کند. حتما با خصوصیات کلی که عرض کردم ، اعتدال گفتمان نیست. ببینید مرزهای چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا به عنوان گفتمان غالب تا نباشد حرف از اعتدال مفهوم پیدا نمی کند. معتقدم اعتدال مفهوم است. تعریفی از نوع و کیفیت کنش اجتماعی نه گفتمان برگرفته از قالب اجتماعی. وی درباره عملکرد دولت اعتدالی معتقد است: فضای آرام مقطعی و مسکن گونه تا حدودی از ۹۲ تا ۹۶ در بهترین حالت محقق شد. آنهم به عنوان مسیرگذار به دموکراسی یا اصلاح حداکثری. به تعبیری توده اجتماعی فضای اعتدال را به عنوان فرصت اصلاح حداقلی با توجه به شرایط کشور بعد از سال ۸۸ محسوب کرد اما استمرارش برای نیل به هدف والاتر را خیلی زود بر نتافت. اتفاقا اشکال جناح راست همین نکته است اگر آنها در سال ۹۶ از کاندیدای غیر تندرو حمایت می کردند از همین خلا اجتماعی برای پیروزی می توانستند استفاده کنند.اما حضور نامزد تندرو فضا را به سمت حفظ وضع موجود با نگاه به اصلاح شعاری و حداقلی در توده اجتماعی نگه داشت. به نظرم روحانی از اول هم قول خاصی برای رفتاری فراتر از آنچه که دیدیم از خود مخابره نکرد. با گذر زمان او ترجیح داد فقط مدیریت کند تا رهبری و القای گفتمانی. وی درباره آینده اعتدالیون می گوید: اگر فرض کنیم که گفتمانی شکل نگرفته است و تنها در مسیرگذار تاسیسات مفهومی از قبیل اعتدال به فضای اجتماعی ایران بارگذاری شد تصور میکنم مسیری جز استحاله کامل به سمت اصلاح طلبی برایش نمی توان متصور بود.حالا اینکه اصلاح طلبی به کدام سمت می رود خب این خودش حدیث مفصل می خواهد و بحث مجزا. گیلان تیتر