انطباق تعریف تاجیک از اصلاح طلبی با اصلاح طلبان گیلانی
گیل خبر/ امید علیپور   محمدرضا تاجیک ، تئوری پرداز سرشناس اصلاح طلبان اخیرا در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد از تفاوت اصلاح طلبان واقعی و اصلاح طلبان تاکتیکی گفت و از ضرر بزرگی که دسته دوم به جریان اصلاحی می زنند و پاشینه آشیل اصلاحات هستند. حال این تعریف را به فضای سیاسی اصلاح طلبان گیلان بیاورید تا اصلاح طلبان واقعی و اصلاح طلبان دروغین را بهتر بشناسیم. اما ابتدا نگاهی داشته باشیم به تعریف تاجیک از این دو نوع اصلاح طلبی. تاجیک اصلاح طلبان تاکتیکی یا دروغین را کسانی دانست که «نوش شان شامل حال دیگران می شود و نیش شان شامل حال خودی هاست.» این نوع اصلاح طلبان به زعم تاجیک « این روزها به همه چیز و همه کس حال می دهند به جز جریان و گفتمان اصلاح طلبی.» حال از نظر تاجیک ، اصلاح طلبان واقعی کسانی هستند که «از به حاشیه رفتن فعالیت های فکری، فرهنگی، گفتمانی، اجتماعی، مردمی، آموزشی و تربیتی ناراحتند، از توقف چرخش نخبگان و شایستگان و تعطیلی چرخه کادرسازی و جایگزینی ملولند، از عبور بی محابای برخی اصلاح طلبان از «سیاست اخلاقی» و جایگزین کردن آن با «اخلاق سیاسی» نگرانند، از ذبح کردنِ ارزش ها و ایستارهای اصلاح طلبی در پای نوعی «عقلانیت سیاسی ابزاری» و نشاندن این نوع عقلانیت در منزلت استعلایی در رنجند.» وی همچنین با کنایه به جریان جوان اصلاح طلبی که اخیرا به زعم خود پرچم اصلاح طلبی را بلند کرده است می گوید: «تردید ندارم چنانچه جوانان امروز ما بیاموزند که ضمن پاس داشتن یأس های خود، دخیل را به خود ببندند و جایگاه خود را موضوع اراده و خواست آگاهانه خود (نه دریوزگی از این و آن) قرار دهند، پدیدآورندگان امواج اندیشگی و گفتمانی فردای جریان اصلاح طلبی خواهند بود.» او پیران اصلاح طلب را هم از تیغ انتقاد خود بی نصیب نمی گذارد: «نمی دانم، شاید این فرهنگ سیاسی نهادینه شده جامعه ما است که تنها الهه مرگ می تواند برخی را از صحنه قدرت و سیاست حذف کند تا مجالی برای نقش آفرینی جوانی فراهم شود.» تاجیک در پاسخ به این سوال که «آینده سازان، اصلاحات چه کسانی می توانند باشند؟ با چه مشخصات و منظومه فکری و رفتاری ای؟ آیا این آینده سازان می توانند از دل احزابی مثل اتحاد ملت و ندای ایرانیان بیرون بیایند؟» صراحتا از این احزاب انتقاد کرد و گفت:« راستش نسبت به استعداد آینده پژوهی و آینده سازی آنان چندان خوشبین نیستم. امید من بیشتر به جوانانی است که آگاهانه سنگ های آینده خود را بر دوش می کشند و خود معمار عمارت های اندیشگی و گفتمانی و تشکیلاتی آینده خود هستند. آنانی که به بلوغ و رشادتی رسیده اند که خود، خود را نمایندگی می کنند و از اراده معطوف به قدرت دگرهای بزرگ (در اشکال مختلف آن) تخطی و امتناع می کنند. احزاب در عمق و گستره ای می توانند موثر و موفق باشند که مایلند و قادرند این مسیر را برای جوانان بالنده و باانگیزه هموار کنند.» حال باید دید اصلاح طلبان گیلان در کدامیک از این دو دسته قرار می گیرند؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید رویدادهای چند سال گذشته از کنش رفتاری اصلاح طلبان گیلان را در تعریف محمدرضا تاجیک گنجاند و سوالاتی را طرح کرد. پس به عقب بازمی گردیم تا نگاهی دقیق داشته باشیم به عملکرد اصلاح طلبان گیلان. در انتخابات سال 88 جریان سیاسی قدیمی ای وارد ستاد حامیان کاندیدای اصلی اصلاح طلبان شد که تنها یک هفته اول وظیفه ریاست بر ستاد را برعهده داشت و بعد از طرح شدن یکسری شعارهای رادیکال به زعم او ، دیگر در ستاد حضور چندانی نیافت و علی رغم اینکه همچنان حکم از ستاد مرکزی داشت مسئولیت ستاد به اصلاح طلبان واگذار شد. حال همین جریان سیاسی بعد از سال 92 در شورای اصلاح طلبان دست بالا را گرفت. سوالی که در راستای تعریف تاجیک از اصلاح طلبی باید از این جریان پرسید این است که آیا آوردن بیش از 100 نفر از مردم کوچه بازار که هیچ سابقه سیاسی و حزبی ندارند به اولین اجتماع اصلاح طلبان برای انتخاب شورای مشورتی و تصاحب اکثریت کرسی های این شورا به قیمت لابی و یارکشی نشان از اصلاح طلبی واقعی دارد یا اصلاح طلبی تاکتیکی؟ اینکه این جریان بازی انتخاب لیست امید در انتخابات شورای شهر را برهم می زند و تا روزهای آخر به تعویق می اندازد و سپس به خاطر قرار نگرفتن گزینه های اصلی اش در لیست، از فرآیند تهیه لیست قهر می کند تا از بار مسئولیتش شانه خالی کند نشان از اصلاح طلبی واقعی دارد یا اصلاح طلبی منفعتی؟ اینکه این جریان در فرآیند انتصاب استاندار گیلان علی رغم حمایت اکثر اصلاح طلبان از هادی حق شناس ، سکوت می کند و در خفا به دنبال یار قدیمی خود که ساکن تهران و شهرداری تهران است می رود تا او را به وزارت کشور تعرفه کند با معیارهای اصلاح طلبی واقعی مبتنی است یا اصلاح طلبی منفعتی؟ همچنین در جریان اصلاحی، طیفی حضور دارد که از سال 76 با موهای یکسره مشکی مدیر بودند و هنوز هم با موهایی یکدست سفید داعیه مدیریت دارند. شب و روز درحال لابی با جریان اعتدالی در قدرت هستند و اگر بازنشسته باشند سراغ نهادهای انتخابی می روند تا همچنان وکیل و وصی مردم باشند. این جریان نه در زمان مدیریتش به فکر تربیت نیروهای جوان و میدان دادن به آن ها بود و نه اینک که توانی برای مدیریت دارد تمایلی به حمایت از طیف جوان اصلاح طلب دارد و به زعم تاجیک تنها الهه مرگ باید آن ها را از صندلی شان جدا کند. اینان همان سیاسیونی هستند که در دوره انتصاب استاندار، ابتدا به خاطر پست و مقامی که در دولت روحانی گرفتند از کاندیدای مورد علاقه محمدباقر نوبخت حمایت کردند و بعد از استاندار شدن سالاری برای دیدار با او مسابقه گذاشتند. البته این فراکسیون خودخوانده تنها جریان تاکتیکی اصلاحات نبود. بودند سیاسیونی که در ظاهراز حق شناس حمایت کردند اما در خفا درحال دلربایی از گزینه بوشهری بودند و در جلسه معارفه اش عاشق نشستن بر صندلی های جلوی دیدگان استاندار بودند تا خوب دیده شوند و هرجا که زین پس می رود سریعا کنارش قرار بگیرند و عکس یادگاری بیندازند. باز در بین همین جریان اصلاحی حامی حق شناس در انتصاب استاندار گیلان بودند طیف جوانی که اگرچه بیانیه صادر کردند اما آنقدر هوشمندانه عمل کردند تا راه خود برای ارتباط با محتمل ترین گزینه استانداری را نبندند و از فردای انتخاب استاندار مدام با نزدیکان بوشهری اش تماس بگیرند و در جلسه معارفه همدیگر را به استاندار و نزدیکانش تعرفه کنند. جریان دیگری هم در بین اصلاح طلبان گیلان وجود دارد که پرچم انتقاد از بزرگان اصلاح طلب را به دست گرفت و از تعدادی جوان معترض و خروج کننده از احزاب قدیمی اصلاح طلب تشکیل شد. جریانی که در انتخابات مجلس هیچ پروایی نداشت تا با کاندیدای اصولگرایان بنشیند و در تقابل با کاندیدای لیست امید قرار بگیرد. تنها تفاوت این جوانان با پیران این بود که آن ها که شدیدا داعیه اصلاح طلبی و رهبری این جریان در گیلان را دارند در خفا با کاندیدای اصولگرایان دیدار کردند و کمک ها به او رساندند این جوانان که هنوز در ریاکاری همچون پیران خود استاد نشده بودند بی ریا از کاندیدای اصولگرایان حمایت کردند. این جریان حتی در انتخابات شوراها هم به دنبال کاندیداهایی خارج از لیست امید بود و در انتخاب شهردار هم از گزینه اصولگرا حمایت می کرد و در انتخاب استاندار هم در لیست حمایتی اش همه کاندیداهای محتمل را گنجاند به جز کاندیدای اصلی اصلاح طلبان را. حال تمام این جریان ها که هم پیران را شامل می شود و هم جوانان را با این تصمیم های منفعت طلبانه و خارج از تعاریف مرامنامه اصلاح طلبی جزو اصلاح طلبان واقعی شناخته می شوند یا اصلاح طلبان منفعتی کاذب؟ بهترین تعریف از اصلاح طلبی را محمدرضا تاجیک ارایه داد آنجا که خطاب به اصلاح طلبان گفت :«به عنوان دوستدار جریان اصلاح طلبی و اصلاح طلبان تنها می توان بگویم: مرام داشته باشید» آیا اصلاح طلبان گیلان «مرام» دارند یا اینکه به خاطر شکست های متوالی و سال ها دور بودن از قدرت و سرشکستگی «مرام اصلاح طلبی» را به تمسخر می کشانند و صحبت از «واقعیت های سیاسی» می کنند. «واقعیت هایی» که انگار اصلا «مهم» نیست در مقابل «مرام» قرار بگیرند. چون از نظر آن ها ظاهرا اصلاحات نه به «مرام» که به «واقعیت های سیاسی» زنده است. گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.