اختصاصی/ حصاری بین هواداران رشت و انزلی؛
۱۳۹۵/۰۶/۱۴ ۰۴:۳۴ چاپ
اختصاصی گیل خبر/ متاسفانه از مسابقه ال گیلانو تا بدین سو آتش توهین و فحاشی در ورزشگه های گیلان شعله ورتر شده و در بازی داماش و خونه به خونه بابل نیز ادامه پیدا کرده است. هرچند تا قبل از بازی سپیدرود و ملوان تلاش های نسبتا خوبی جهت تلطیف فضا و ایجاد اتحاد و دوستی بین هواداران انجام شده بود و حتی کار به عکس یادگاری هواداران در ورزشگاه تختی نیز کشیده شده بود که حتی مورد توجه رسانه های کشوری نیز قرار گرفته بود و بازخورد بسیار مناسبی داشت. اما اتفاقات جریان بازی و احساسی شدن مربیان و بازیکنان منجر به وقایع نامناسبی شد که از شکستن شیشه های اتوبوس تا بدترین فحاشی های ضد اخلاقی را در بر گرفته است. شاید انتظار حل فوری پایان بخشیدن به فحاشی ها چندان درست نباشد، اما باید توجه داشت که برخلاف ابراز نظر عده ای ریشه اختلافات چند مدت گذشته بین هواداران رشت و انزلی آن چنان هم دیرینه و به اندازه قدمت باشگاه های این استان نمی باشد. در سالیان دور دهه پنجاه تا اواخر دهه هفتاد هیچگاه کینه و عداوت بدین شکل نبوده که منجر به بازخوردهای وحشتناکی چون فحاشی های ناموسی و شکستن اموال عمومی را شاهد باشیم. در گذشته تیم ملوان جهت بازی های وارد رشت می شد و هواداران نیز گاهی کنار یکدیگر می نشستند،  حتی بازیکنان رشت و انزلی در تیم منتخب گیلان حضور داشتند و مردم رشت و انزلی در کنار یکدیگر به تشویق آن تیم نوستالژیک می پرداختند. اما اکنون به نظر می رسد حصاری بین هواداران رشت و انزلی واقع شده که سعی شده آن ها را از یکدیگر دور نماید. در این میان بعضی در دامن زدن به این مشکلات پیش قدم شده اند. ملوان- سپیدرود متاسفانه سوار شدن بر جو احساسات به گونه ای شده که سعی شده حتی بعد از بازی ها شاهد آن هستیم که داور و فدراسیون به عنوان عوامل پشت پرده جهت شکست تیم مطرح می شوند که این بدون هیچگونه مدرک و استناد خاصی بیان می شود.همچنین بعضی بازیکنان نیز نسبت به حضور در تیم های مقابل به ابراز نظرهایی دست می زنند که با احساسات هواداران بازی می شود. هرچه است این واکنش ها و سوار شدن بر جو احساسات به نوعی برای آن ها آب و نان می شود فارغ از آن که این جو را هرچه بیشتر بدتر می کند. از آن جا که سابقه این فحاشی ها چندان دیرینه نیست جمع کردن آن نیز نباید کار چندان سختی باشد، کافی است در ایجاد وفاق و اتحاد تیم های استان گیلان رویکردهای فرهنگی بیشتر مورد توجه قرار گیرد و البته از حالت شعاری نیز خارج شود. تیم های ملوان، سپیدرود و داماش دسته دومی با این تماشاگران و محبوبیت زایدالوصفی که دارند همه شایسته حضور در لیگ برتر فوتبال ایران هستند و این نیز ناشی از تعصب نیست. حتی شهرهای اصفهان و مشهد نیز با داشتن دو تیم در لیگ برتر چنین پتانسیلی از ناحیه هوادار برخوردار نیستند که یکی از مهم ترین ابزارهای فوتبال ما محسوب می شود. آن چه مایه تاسف است که رفتارهای هیستیریکی و نامناسب در ورزشگاه ها موجبات از دست رفتن جایگاه واقعی استان گیلان در ورزشگاه ها شود.