photo_۲۰۱۷-۰۵-۲۴_۱۰-۰۰-۵۴
گیل خبر/ امید ناصح به یاد ندارم اولین بار کی و کجا اورا دیدم ، شاید سال ۷۷ بود . مهدی تقی زاده اما اولین تصویر شفاف از او برای من مناظره و سخنرانی قراء او در ستاد یکی از جریان های رقیب بود؛ در آن روز در فضای رادیکال و مرموز انتخابات ششم مجلس یک جوان جسور، شجاع و مطلع را دیدم که یک تنه به اردوگاه رقیب می تاخت و پا پس نمی کشید . آن روز به درایت این جوان آفرین گفتم و از داشتن چنین هم سنگری به خود بالیدم. از آن روزها سالها گذشت؛ دوستی ما عمیق تر شد و ما بیشتر با افکار هم آشنایی پیدا کردیم . در تمام این سالها، مهدی، با وجود مشکلات و انسدادهای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور که زندگی فردی و اجتماعی او را به شدت تحت تاثیر قرار می داد، هرگز مشی لیبرال و جهانبینی اصلاح طلبانه خود را کنار نگذاشت. او با وجود تمام مشکلاتی که گریبانگیر او شده بود ( بیماری، بیکاری و ...) هرگز به مانند کسانی که از خان دنیا طَرفی بر میبندند با آرمان های خود معامله نکرد و روی به شعار های چپ و پوپولیست نیاورد . چرا که، با توجه به اطلاعات تاریخی، سیاسی و اقتصادی که داشت، راه برون رفت از مشکلات کلان را همان لیبرال دموکراسی و تاکید بر اقتصاد آزاد و رقابتی می دانست. هرچند شاید پایگاه اجتماعی او آن را بر نمی تافت و این ناشی از روح بزرگ و عقل سلیم وی بود. در این روزگار نوکیسگان ظاهر بینِ ظاهر پرست ، شاید اگر هرکسی جای او بود، گوشه عزلت می گُزید و دنیا و دوستان را سرزنش میکرد. اما مهدی اهل جا زدن و عقب نشینی نبود، او کسی نبود که منافع فردی و شخصی خود را به منافع ملی و مدنی ارجح بداند و با همه مصائبی که روزگار بر او فرود آورد، به باور ها و آرمان های خود پشت نکرد و در گذار از این برهه حساس تاریخی و علی رقم هم زمانی فوت پدر گرامیش، عرصه میدان را خالی نکرد و در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او خللی وارد نشد و در یک روز ملی و میدانی ملی، مظلومانه، آخرین مانیفست خود را سرود، چرا که دل در گرو آبادانی وطن داشت. و اکنون، ما در حسرت آنیم که ناگهان، چه زود، دیر می شود. چرا؟! به راستی، چرا؟! کمترینها را در حق او به جا نیاوردیم؟! ما می دانستیم که او با بیماری قلبی و تیروئید دست و پنجه نرم میکند؛ حد اقل کارِما باید این می بود که او را پیش پزشکی می بردیم؛ که صد البته همگی ما یک طبیب معتمد داریم . یا کمترین کارمان شاید باید این می بود که حد اقل بعد از از دست دادن پدر از او می خواستیم بیشتر به خود برسد چرا که فوت این عزیز میتوانست برای او یک نشانه باشد! آری ... «مهدی تقی زاده» عزیزما رفت. با عزت، سر بلند و پرغرور ... باشد که یادش در دل همگی کسانی که او را به درستی شناختند، جاودانه باشد.  

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code