سحرخیز
اختصاصی گیل خبر/ امین مهرآور: در قسمت اول پرونده معرفی احزاب در استان گیلان با محسن باقری از حزب اتحاد ملت  به گفتگو نشستیم و این بار در قسمت دوم یه سراغ پر سروصدا ترین حزب ایران بعد از پیروزی دولت حسن روحانی رفتیم تا بعد از گذشت دوسال از آخرین وضعیت و فعالیت های حزب ندای ایرانیان از نزدیک مطلع شویم ، عصر یکی از روزهای پایانی اسفند ماه در دفتر تحریریه میزبان علیرضا سحرخیز بودیم. photo_2016-03-28_09-20-18 *در ابتدای تشکیل حزب ندا احزاب و شخصیت های اصلاح طلب موضع گیری های تندی داشتند ، اکنون پس از دوسال و پشت سر گذاشتن یک انتخابات وضعیت تعامل و ارتباط حزب ندا با دیگر تشکل ها و مجموعه های اصلاح طلب به چه صورت است؟ بسم الله الرحمن الرحیم.متشکرم از رسانه محبوب و معتبر گیل خبر که در کنار سایر رسانه های حامی دولت نقش بسیار موثری را در روزهای اخیر ایفاء کرده است و جا دارد که از مدیریت و همه خبرنگاران و دست اندرکاران گیل خبر تشکر کنم. درباره حزب ندای ایرانیان من در گذشته هم گفته ام که حزب ندا تلاش تغییرنسلی عده ای تحت لوای این حزب نسبت به بسیای از محمل ها و خواستگاه های دیگر اصلاح طلبی بوده ، در واقع خواسته شده که پنجره ای جدید و دریچه ای نو به جریان اصلاح طلبی (اگر تفسیر من نا بجا نباشد) با قرائت بروز و قرائت بر مبنای مقتصیات تغییر نسلی توسط حزب ندا از جریان اصلاح طلبی معرفی شود. از این حیث طبیعتا مانند هر جریان نو و مبتکرانه دیگری که در هر وادی ورود می کند ، مقاومت هایی نسبت به آن خواهد بود ، یکسری مقاومت و مخالفت بوجود آمد. از طرفی بخشی از این مقاومت ها نشأت گرفته از عدم شناخت نسبت به مانیفست رفتاری حزب ندا بود و بخش دیگری بدلیل کم بینی ها و بدبینی ها نسبت به این بود و بنظرمن شاید مهم ترین بخش شاید قضاوت ندا بر مبنای قضاوت شخص آقای دکتر خرازی بود که موجب می شد تا ما احساس کنیم که مقاومت هایی نسبت به ندا در جریان اصلاح طلبی وجود داشته باشد به حمد الله رفتار حزب ندا از بدو تاسیس یک رفتار عقلایی و بر مبنای اخلاق بوده و در مرحله اول پاسخ خیلی صحبت ها و قضاوت ها را نداد و در مرحله بعدی تبدیل به بازی خراب کن جریان اصلاح طلبی نشد. و در مجموع اعتقاد دارم که با جریان اصلاح طلبی همراه و همفکر بود و البته مواضع خودش را هرجا که لازم بوده شفاف و مشخص در اینکه فصل الخطاب جریان اصلاح طلبی را آقای خاتمی میداند بارها اعلام و ابراز کرده است. در همین انتخابات اخیر که پشت سر گذاشتیم در تمامی استان ها بخصوص در تهران که لیست امید پیروز شد رفتار ندا یک رفتار اصلاح طلبی و همراه با جریان بود. احتمالا مستحضر هستید که ساختمان های حزب ندا در تهران به ستاد های انتخاباتی لیست امید تبدیل شده بود و حس میکنم یک رضایت مندی کلی در میان سایر شخصیت های اصلاح طلب کشور نسبت به حزب ندا شکل گرفته است. شاید یکی از دلایل این برداشت ها و قضاوت ها عدم حضور سابقه اصلاح طلبی مشخص در کارنامه آقای خرازی بود که ندا اینطور قضاوت شد ؟ سوال اصلی من از تمام کسانی که این اعتقاد را دارند این است که شاخص و معیار اینکه یک نفر اصلاح طلب هست یا نه دقیقا چیست؟ ببینید من یک حرف بزرگتر می زنم؛ مفهوم اصلاح طلبی یک مفهوم اجتماعی است یک مفهوم سیاسی نیست. هرکسی که گامی در مسیر فعالیت های اجتماعی تحول خواهانه بر می دارد هم اصلاح طلب محسوب می شود و لزومی ندارد که عضو احزاب سیاسی باشد تا اصلاح طلب شناخته شود. به هرحال ایشان مشاور ارشد رییس جمهور دولت اصلاحات بوده ، جزو نزدیکان سطح اول آقای خاتمی بوده و هیچ حرکتی که معنی ضدیت با اصلاح طلبی و اصلاح طلبان بدهد هم در کارنامه خود ندارد. حالا اگر تحلیلی داشته که به چهارتا اصلاح طلب هم برخورده و آن ها عکس العمل نشان داده اند نباید این را به پای مجموعه جریان اصلاح طلبی بگذاریم. چون جریان اصلاح طلبی در این کشورکه فقط آقای ابطحی و اقای رمضانزاده و آقای پورنجاتی نیستند ، من تصور می کنم برای اینکه بگوییم فلانی اصلاح طلب هست یا نه ، معیار ما باید اجتماعی باشد. photo_2016-03-28_09-20-30 یکی از تحلیل هایی که در ابتدای تشکیل ندا بسیار مطرح شد و قابل تأمل بود این بود که حزب ندا را جریان نئو محافظه کار قلمداد کرد ، واقعا محافظه کار یا نومحافظه کار هستید ؟ من فکر میکنم روحیه خود من و روحیه رهبران حزب در سطح کشور یک روحیه توام با تابو شکنی در رفتار ها و عناصر سیاسی ست ، اگر قرار است قرائت و تفسیر متفاوت با آنچه که خیلی ها برای جریان اصلاح طلبی تجویز می کنند ، تعبیر به محافظه کاری بشود ، آنهایی که تفسیر می کنند اختیار دارند این ایهام یا کنایه را داشته باشند. اما تصور من این است که ما اگر یک نگاهی به بدنه اجتماعی حزب ندا ، به حامیان ، به اعضا و رهبران حزب اگر داشته باشیم ، به وضوح می بینیم که اینها همگی جزو افرادی هستند که به پای اندیشه های اصلاح طلبی هزینه داده اند. شما در سطح ملی می بینید که ما در شورای مرکزی عزیزانی را داریم که در حوادث بعد از سال 88 هم دچار مسائلی شدند ، بنده اسم نمی برم اما به راحتی با یک نگاه گذرا به این نتیجه می توانیم برسیم. حتی عزیزانی که در شعبه گیلان فعال هستند در مورد مسائل بعد از 88 و در مجموع بعد از سال 76 همگی جزو افرادی که هستند که همیشه به عنوان چهره های اصلاح طلب مطرح بودند ، جزو هزینه داده های جریان اصلاح طلبی بودند جزو مجاهدین شنبه در میان جریان اصلاح طلبی نبودند. حالا اگر کسی این حزب را یک جریان محافظه کار بداند به این دلیل که قرائت او از اصلاح طلبی متفاوت است و چون عادت نکرده که حتی اگر یک امر مطلوب و پسندیده از جریان اصولگرا یا شخصیت های اصولگرا دید آن را بیان بکند و شاید علاقمند نباشد نسبت به اینکه بازگشت به ارزش های انقلاب اسلامی رخ بدهد ، همان ارزش هایی که گفتمان اصلاحات و جریان اصلاح طلبی برمبنای همان قرار گرفته است بازهم اختیار با خودشان است. اما من فکر می کنم که این صحبت ها هیچکدام از تعابیرآقایان نمی تواند نشانه این باشد که حزب ندا یک جریان محافظه کار هست. قطعا ندا یک حزب اصلاح طلب هست و عمیق ترین بدنه اجتماعی جریان اصلاح طلبی در حزب ندای ایرانیان است ، چرا که جوان ترین حیطه اصلاح طلبی در آن قرار گرفته است ،جوانان هایی تحصیلکرده و به مفهوم واقعی اصلاح طلب در سراسر کشور که از همه اقشار مختلف در حال فعالیت در حزب ندا هستند و در این مسیر برای موج سواری و منفعت طلبی وارد نشده اند. درکنار تحلیل بالا یک نظر دیگری هم درباره ندا وجود داشت و آن این که حزب ندا پیگیر یک نوع اصلاح طلبی مقبول حاکمیت خواهد بود و ارتباط خوبی با ساختار قدرت و حاکمیت با توجه به روابط شخصی آقای خرازی خواهد داشت ؛ اما در انتخابات دیدیم که در سطح کشور تنها 8 نفر از کسانی که نزدیک و یا منتسب به این حزب بودند تایید شدند.چطور این را تفسیر می کنید که حتی ارتباط خوب اقای حرازی هم نتوانست در این زمینه تاثیر گذار باشد؟ درباره انتخابات مجلس باید اشاره کنم که دفتر انتخابات حزب با مسئولیت آقای مهندس سالک و کمک و همراهی سایر دوستان بیش از یکسال در سطح کشور کار کرده بوده بودند و زحمت کشیدند که در نهایت عصاره آن به 30 ندایی اصلی رسیدند که در میان انها 12 نفر در اولویت اول بودند که هیچ کدام تایید نشدند از جمله آقای دبیرکل و خود آقای سالک و بنده و سایر دوستان ، البته خود آقای دکتر خرازی هم در تلاش بودند اما متاسفانه به نتیجه ختم نشد. این عدم تایید ها را به نشانه ناتوانی حزب ندا و شخص آقای دکتر خرازی نیست ، این را من عدم درک صحیح گفتمان نسل جدید انقلاب توسط خیلی از تصمیم گیرندگان در دستگاه های نظارتی می بینم. بنده به یکی از مقامات دستگاه های نظارتی قبل اعلام نتایج بررسی صلاحیت ها عرض کردم که (انگار شما خوشتان می آید که همچنان با برخی از اصلاح طلبان نسل خودتان مماشات کنید و دوست دارید که فضایی که این چندین سال بوجود آمده ، ادامه پیدا کند و تمایل ندارید که دربین اصولگرایان و اصلاح طلبان تغییر نسلی اتفاق بیفتد.) می خواهم حرف دیگری هم بزنم من تصور میکنم اصلاح طلبان و اصولگرایان همگی در یک نقطه اشتراک نانوشته ای دارند و آن هم سرکوب ناخواسته نسل جدید است. روزی که ما اعضای ندا در سراسر کشور ثبت نام کردیم فکر می کردیم که تایید صلاحیت می شویم به دلیل موضوعاتی که در سوال شما هم اشاره شد ، اما این اتفاق نیفتاد من فکر می کنم اگر چه درحق اعضای حزب ندا کم لطفی شد اما من معتقدم این مقاومت نسل گذشته در برابر نسل جدید است و این نه فقط برای سحرخیز یا برای ندا و حتی نه فقط برای اصلاح طلبان بلکه در بین جریان اصولگرایان هم مقاومتی دربرابر نسل جدید وجود دارد. *شاید نیاز بود که شما مرزبندی بیشتری خود را با حوادث سال 88 و سایر جریان اصلاح طلبی مشخص کنید تا شاید از سوی حاکمیت پذیرفته شوید؟ این سوال شما یکی از نظرهایی است که در حزب مطرح و راجب آن بحث هم شده است ، من تصور می کنم که شاید بخشی از حاکمیت فکر میکرد که ندا مرزهای خود را مشخص تر می کند و شاید اینکه ندا رفت در دامن اصلاح طلبان و بازی بهم زن اصلاح طلبان نشد (که بنای هیچکدام از کسانی که وارد حزب شدند، این نبود) برای آنها گران درآمد. اگر چه که حزب ندا در سطح استان تلاش کرد و در عرصه انتخابات کمک کرد همه فعال بودند اما تصور می کنم آن چیزی که مد نظر ما نه توسط اصلاح طلبان نسل گذشته نه توسط اصولگرایان تصمیم گیر نسل گذشته شنیده نشد. شما قبلا یک جایی گفتید نسل اول اصلاح طلبان بهتر است که بروند در آشپزخانه کنار همسران شان کمک بکنند ، آیا همچنان همین نظر را دارید؟ من هنوز هم اعتقاد دارم که نسل اول اصلاح طلبان تا زمانی که قصد ایجاد فرصت برای نسل جدید اصلاح طلبی را نداشته باشند ، در برابر هجوم تخصص و هجوم عقلانیت جوانی مقاومت کنند و تا زمانی که روابط را بر ضوابط تشکیلاتی ترجیح بدهند ، اعتقاد دارم که این نسل نمی تواند طلایه دار خوبی برای جریان اصلاح طلبی باشد. photo_2016-03-28_09-20-25 *شما از چه زمانی و چرا به سمت فعالیت حزبی و تشکیلاتی آمدید؟ من از سال 79 در سن حدوداً 16-17 سالگی براساس هیجانات سیاسی به سمت فعالیت حزبی آمدم ، خب در آن مقطع بر اساس فضای غالب جریان اصلاح طلب در آن زمان وارد حزب مشارکت شدم که در زمان ورود من حزب مشارکت یک حزب دوساله بود. در آن زمان بزرگانی از استان گیلان حضور داشتند از جمله : آقایان حضرتی ، صالح جلالی ، رمضانپور ، ربانی ، اکبرزاده و علی الخصوص آقای دکتر ورسه ای که خدا ایشان را حفظ کند ، معتقدم آقای دکتر ورسه ای بسیار کم شناخته شدند. خب در آن زمان وارد حزب جبهه مشارکت شدم از طریق شاخه جوانان و بعد مسئولیت شاخه جوانان و بعد عضویت شورای منطقه و بعد هم دفتر دایمی انتخابات حزب در کشور و یک دوره هم جوان ترین عضو شورای مرکزی کشور بودم. مدل و الگوی رفتاری حزب مشارکت با حزب ندا تفاوت بسیاری دارد این فاصله را چگونه تفسیر می کنید. بدنه حزب ندا اکثریت از دوستان حزب مشارکت ، دوستان سازمان مجاهدین و دوستان دفتر ادوار تحکیم وحدت هستند. *خب سوال بزرگ همین جاست اینهایی که قبلا در قالب تشکل دیگری در حال پرداخت هزینه برای فعالیت اصلاح طلبانه و زیر سایه نسل اول بودند همواره مورد تایید قرار می گرفتند اما وقتی به حزب ندا آمدند پذیرفته نشدند ، چرا ؟ الان که تاریخ گذشته من خدمت شما عرض می کنم ما همان زمان در شاخه جوانان حزب مشارکت و در ادوار تحکیم وحدت به نوعی دیگر و سازمان مجاهدین کمتر چون بدنه جوان به مفهومی که در مشارکت بودند در آنجا نبود. همواره این چالش و تضاد تسلی را داشتیم ، نکته جالب این است که چالش بزرگی در سال 84 در بین شاخه جوانان با شورای مرکزی مشارکت داشتیم ، خاطرم هست که در سال 84-85 پیگیر مصوبه ای بودیم تحت عنوان تبدیل شاخه جوانان به سازمان جوانان که با مقاومت شدید شورای مرکزی حزب مشارکت ( آقای مهندس صفایی فراهانی ) مواجه شد و به نتیجه نرسید. یعنی این یک اتفاق نو و تازه نبود و این تضاد نسلی این سه مجموعه با محوریت مشارکت حاکم بود و در نهایت به این فصل مشترک و فعالیت ندایی ختم شد. *آقای سحرخیز تعدادی شورای مرکزی در شهرستان های استان اعلام موجودیت کردند آیا این بروز و ظهور عینی و قابل مشاهده دارد یا تنها یک فضاسازی و موج برای انتخابات بود؟ به ضرس قاطع می گویم که ما اساساً حزب به معنی واقعی کلمه بعد از پیروزی انقلاب در استان گیلان نداشتیم ، خیلی ها تصور می کنند که ما در حال ساماندهی یک پروپاگاندای رسانه ای و یک برنامه ریزی عمیق هستیم برای اثر گذاری روی انتخابات درحالیکه اصلا اینگونه نیست. در حوزه تالش ما افرادی هستند که هم تاثیرگذاری معنوی قابل توجهی دارند هم از نظر کمیت وضعیت مناسبی حاکم است ، هیچوقت دوستان تالش نمی گویند چون ندا یک حزب تک نفره است چون اعضای ندا در تالش شناخته شده هستند. یا در حوزه رضوانشهر همین طور است و سایر حوزه ها ازجمله : لاهیجان ، فومن ، صومعه سرا ، لنگرود و انزلی هم وضعیت به همین شکل است و همه این دوستان در منطقه خودشان بسیار تاثیر گذار هستند و اصلا اینطور نبوده که فضا سازی رسانه ای باشد و ندا موجودیت دارد. نکته بعدی اینکه متاسفانه خیلی از احزابی که چه در جریان اصلاح طلبی وجود دارند و چه در جریان اصولگرایی ، احزاب تک نفره هستند ، احزابی به مفهوم واقعی کلمه حزب نیستند. ( من این حرف ها را نمیزنم که خدای ناکرده تفرق ایجاد کنم ، برای روشن شدن یک واقعیت ملموس و ناراحت کننده عرض میکنم) متاسفانه چندین مجموعه و حزب اگر کنار هم جمع بشوند یک سالن 50 نفره را نمی توانند پر بکنند و این را ما در کنگره های این احزاب دیدیم اما واقعیت این است که ندا در کل کشور حزبی مبتنی بر یک فرد نیست. بنده ی علیرضا سحرخیز بعنوان کسی که در یکسال گذشته مسئولیت حزب را برعهده داشتم از اول هم گفتم در زمینه کمیت حوزه ها را ارتقاء بدهم و بعدا به کار کیفی بپردازم که خوشبختانه تا این لحظه مسئولیت و وظیفه ام را انجام دادم و استعفای خودم را از مسئولیت ندای ایرانیان شاخه گیلان تقدیم شورای مرکزی کرده ام. برای این استعفاء هم دلایل شخصی و اعتقادی خودم را دارم ، و معتقدم اگر بنده برای نسل گذشته نسخه می پیچم که شما باید این تغییر نسلی یا تغییر جایگاهی را بپذیرید و این محمل را آماده حضور افراد جوان تر و تازه نفس بکنید ، برای خود من هم این نسخه حاکم هست. در نهایت روشن و شفاف می گویم و پای حرف خودم هستم که به غیر از حزب ندای ایرانیان و حزب کارگزاران هیچ حزب سیاسی در استان گیلان از این فضای کمیتی برخوردار نیست. ارتباط حزب شما با بدنه جامعه چطور اتفاق می افتد ؟ آیا جزو احزاب محدود به انتخابات هستید؟ اساسنامه حزب ندا نوع آوری ها و ابتکار های نوینی دارد که با احزاب روز دنیا قابل قیاس هست از جمله تاسیس نهادی به نام شاخه محیط زیست که ما در استان گیلان هم از این شاخه برخوردار هستیم و ان شاء الله فعال تر خواهد شد و در این زمینه در خدمت دوست عزیزی هستیم که تحصیلکرده در این زمینه است و سالها سابقه فعالیت در این زمینه را دارد و افراد متعدد دیگری هم به ایشان متصل هستند و درحال فعالیت هستند. اما بازهم تاکید میکنم ما در سال 94 اولویت اصلی مان را بر مبنای افزایش کمی گذاشتیم و ان شاالله در سال 95 به افزایش سطح کیفی فعالیت ها در سطح کشور بازخورد بهتری داشته باشیم. باتوجه به اینکه دکترعارف گفته اند که ما (اصلاح طلبان) برای انتخابات شوراهای شهر و روستا و کسب 70درصد کرسی ها برنامه ریزی خواهیم کرد. برنامه شما در حزب ندا به چه صورت خواهد بود ؟ قطعا ما هم در حزب ندای ایرانیان دور از این مسئله نیستیم و ان شاء الله برای انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا برنامه داریم و این برنامه هم هیچ ارتباطی به انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی ندارد. برنامه های مربوط به انتخابات شوراها همزمان با انتخابات مجلس در سطح کشور البته بسیار کمرنگ تر آغاز شده که فکر میکنم بعد از پایان تعطیلات نوروز در فروردین بصورت عملیاتی تر انجام بشود. استان گیلان از نیروی جوان بهره می برد برای آینده فعالیت های خود فارغ از تکثر حوزه های شهرستان ها چه برنامه ای دارید؟ شعار اصلی و غایت اصلی حزب ندای ایرانیان که کتمان هم نمی کنیم و در کنگره اخیر هم اعلام شد این است که ما «حزب ندا» را از یک حزب سیاسی سوق بدیم به سمت یک حزب اجتماعی و داعیه دار اینکه ما یک حزب اجتماعی هستیم ، پیش از این بودیم و همچنان نیز هستیم. سعی می کنیم که در حوزه هایی که سایر احزاب به آن نپرداخته اند بپردازیم چرا که احساس می کنیم جامه ما سیاست زده است و امروز جامعه ایران بیش از هر زمان دیگر برمبنای هیجان تصمیم می گیرد. براین اساس معتقدیم که اجتماعی شدن مفاهیم سیاسی و تشکیلات کمک می کند تا بتوانیم برخی از این مضمون هایی که بصورت هیجان در جامعه می بینیم به شکل روزمره و عادی در بدنه اجتماعی رسوخ پیدا بکند. برای همین حزب ندای ایرانیان تلاش خواهد کرد در قالب های مختلف از جمله اجتماعی مانند محیط زیست و یا غالب فرهنگی فعال تر بشوند و اعضای حزب بیشتر دیده خواهند شد، فکر می کنم این اتفاق در سال 95 رخ بدهد. باتوجه به اینکه حداقل رای اصلاح طلبان را در انتخابات 30 هزار می دانند چه میزان برای موفقیت اصلاح طلبان در انتخابات شورا در شهر رشت شانس قایل هستید ؟ لیست امید بدلیل فرصت بسیار کم به شکل صحیح و مناسب به مردم شناسانده نشد چرا که اعتقاد من چیزدیگری و من میخواهم یک حرف بزرگتر بزنم معتقدم اگر به خوبی می توانستیم لیست را به مردم معرفی کنیم قطعا این شانس را داشتیم که در دور اول هر سه کاندیدای لیست امید را به مجلس بفرستیم و اصلا این حرف را قبول ندارم که چون رأی آقای واحدی واعظ 30هزار بوده ، این مقدار کف آرای اصلاح طلبان است بلکه در این دوره اگر اصلاح طلبان با امکانات لجستیکی و تبلیغات مناسب وارد صحنه می شدند حتما نتیجه بسیار بهتری می گرفتند. مصاحبه: سامان بدر- امین مهرآور