گیل خبر / ابوالقاسم عابدین پور - مردم برای هنرمندان ارزش خاصی قایلند و دوستشان دارند. این علاقه و دوستی در صحنه های مختلف به اثبات رسیده است.اگر فکری اندیشیده شود که اجتماعات مردمی تعریف جدیدی از نظر قانونگذار پیدا کند در هنگام پیشامد یک اتفاق و جمع شدن مردم برای یادبود و بزرگداشت فرد مورد علاقه اشان آرامش بیشتری وجود خواهد داشت و حضور ناگهانی، نه از جانب مردم و نه از طرف مسوولین و نیروهای انتظامی ،جو آرامش را از بین نخواهد برد. مرتضی پاشایی در سی سالگی در گذشت. هنرمندی از جمع هنرمندان رفت. روحش شاد .یادش گرامی.او صدایش در تمام ماه مبارک رمضان در برنامه ی ماه عسل گوش نواز روزه داران و بینندگان این برنامه بود. هر انسانی در کنار اثری که از خود به جا می گذارد ،در قشری و طبقه ای از اجتماع تاثیر می گذارد و این امری غیر قابل اجتناب است. در حالت طبیعی دوستان و بازماندگان و طرفداران آن مرحوم به یاد او و برای او صحنه هایی زیبا از خود به جا می گذارند که بر عزّت و جایگاه آن فرد می افزاید. ما تا به حال هنرمندان مختلفی را در جامعه ی هنری از دست داده ایم که همه ی آن بزرگواران به فراخور حال، تاثیراتی را قبل و بعد از خود، در جامعه گذاشته اند که تمامأ در خور احترام است. تمام مواردی که می دانم و می دانید یک طرف موضوع است ولی یک سوال بی جواب هم هست که ارتباط در گذشت یک هنر مند با اجتماعات مختلف و حضور نیروهایی انتظامی و درگیری و ضرب و شتم چیست؟ چه کمبودی در برداشتهای قانونی ما وجود دارد که در چنین مواردی اگر قرار است جمعی کنار هم قرار گیرند و برای فرد محبوبشان بزرگداشت و یادبودی داشته باشند ،موضوع فورأ امنیتی می شود و حآدثه می آفریند ؟ گاهی حواشی یک تجمع به حدی زیاد می شود که تا مدتها از آن حادثه می گذرد ولی جمع کردن اتفاقات پیش آمده به خاطر آن حادثه گریبان خیلیها را می گیرد؟ در همین لحظات ترافیک نامعمول در قسمتی از شهر مشهد به حدی آزار دهنده شده است که دخالت پلیس و ناخواسته درگیریها و دلخوریهایی راکه با اصل موضوع هیچ ارتباطی ندارد پیش آورده و نگرانی خانواده هایی که دلواپس عزیزانشان هستند و... حتمأ وقت آن رسیده است که قانونگذاران در وضع قانون برای چنین اجتماعاتی فکری بیاندیشند و جایگاههایی را در نظر بگیرند تا هم مردم و هم مسوولین از بلاتکلیفی بیرون بیایند ونه درگیریی پیش آید و نه عواقبی که هزینه اش بسیار بیشتر از اصل موضوع باشد. هنرمندی رفت .حتمأ عده ای غمگین رفتنش هستند و حتمأ تعدادی در پی جنجال. سره و ناسره در چنین اجتماعاتی قابل تشخیص نیست ولی احساس نیاز برای حضور مردم طرفدار و اعلام علاقه و دوستیشان اجتناب ناپذیر.یک بار هم که شده از خط کشی و خوب وبد کردن مردم دست برداریم و سعی کنیم با نگاهی منطقی تر نیاز آنها را ببینیم.حتمأ سودش بیشتر از زیانش خواهد بود.