گیل خبر/پیمان مقدم واقعا آیا کار اصلاح طلبان در رشت از مشهدی ها هم سخت تر بود که در کانون جبهه پایداری حماسه آفریدند و شورا را قبضه کردند؟ همیشه از پراکندگی آرا در رشت و قومیت گرایی و محله محوریِ انتخاب شهروندان صحبت و تحلیل ارائه می شود اما وقتی گیلان و رشت در رای به روحانی چنین پیشتاز است سازماندهی درست سیاسی نمی توانست این قاعده را بشکند؟ آنهم در دوره ای که کف رای اعضای فهرست اصلاحات نسبت به دوره های پیش رشد چشمگیری داشته است؟ مشکل دقیقا همین جاست: سازماندهی! رمز شکست جبهه اصلاحات در رشت همین است که اختلاف ها و صف بندی های پررنگ مانع از همدلی و همراستایی است. پس وقتی لیست امید در دقیقه 90 با حاشیه ها و مجادله های فراوان به سرانجام می رسد باز هم هر کسی راه خودش را می رود و از به دوش کشیدن مسوولیت تشکیلاتی شانه خالی می کند. نقل است که در ایام انتخابات و روزهای پیش از آن به سختی می شد اعضا را یک ساعت بر سر یک میز دور هم جمع کرد. جالب تر از این نکته هم دعوای اهالی فهرست بر سر رتبه قرار گرفتن شان در لیست و بالا و پایین بودن تصویرشان در پوستر مشترک انتخاباتی است که حاضرین با تاسف و تمسخر برای غایبن در همان روزها نقل کردند و شکست این لیست را قطعی می دانستند. آیا کسانی که این فهرست را تنظیم کرده اند نباید هزینه اشتباه شان را پرداخت کنند؟ آیا نیروهای بدنه و لایه های میانی جبهه اصلاحات نباید متقاضی پرسش و طرح موضوع از نماینده های خود باشند؟ مشاهدات میدانی در ایام انتخابات نشان می داد که ژنرال های فهرست اصلاحات هم هرکدام راه خود را رفتند و نقارهای شخصی افراد و گروه های اصلاح طلب در سرنوشت جمعی اصلاحات تاثیر خود را گذاشت. همایش های مشترک اصلاح طلبان در بی خبری و بی حالی کامل برگزار شد. بسیاری از مردم رشت تا آخرین لحظه حتی بی خبر بودند رشت لیست امیدی دارد و فریب فهرست های جعلی و موازی را خوردند. اعضای فهرست هم هر کدام ترجیح دادند سراغ پایگاه ها و سبدهای رای فردی بروند تا برای یک پیروزی جمعی تلاش کنند. بی شک باید جوانان اصلاح طلب، بزرگ ترها را خطاب قرار دهند... اگر نگاهی به مبنای مجادله اصلاح طلبان گیلان و صادق زیباکلام بیاندازید، همه چیز آشکار می شود. اصلاح طلبان گیلان حتی حاضر نشدند مسوولیت بخشی از حرف هایی که در خفا و محافل خصوصی درباره جناب نوبخت و مشی مدیریتی ایشان در استان می گویند را بپذیرند و یک منتقد صریح الهجه را وادار کنند که با لحنی تمسخرآمیز و تاسف برانگیز شکاف های اصلاح طلبی گیلان را پیش چشم همه ایران بیاورد. اگر سرداران مقصرند باید کمی بنشینند و به حرف سربازان گوش فرا دهند و اگر جوان ترها احساسی و از سر نقارهای جوانی تصمیمی گرفته اند باید نفسی تازه کنند و به عقب نگاهی بیندازند که اگر اصلاح طلبان روال را اصلاح نکنند می شود به اصلاح خیلی چیزها فکر کرد. این شکست در روزگار پیروزی همگانی ملی باید یک بار برای همیشه درس عبرتی شود. باید اعتبار شهر باران را پس گرفت... *مجله ناجه