یادداشتی صریح بمناسبت درگذشت علم معلم؛ فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه...
گیل خبر/ علی دادخواه   علی معلم ،۵۴ ساله بود که از میانمان رفت ،متولد اذرماه و درگذشته به همان ماه.اذرماه را دوست دارم برای من یاداور خاطرات عزیزی است ،و عزیری که دوستش دارم بیشتر از جانم.و معلم هم به تقویم اذرماه پیوست. نویسنده، ناشر، منتقد، تهیه کننده، کارگردان، مجری تلویزیون و بازیگر ایرانی بود. او همچنین سردبیر و مدیرمسئول ماهنامه« دنیای تصویر» بود. 1071712431328745266_461203604 آقای معلم سابقه عضویت در هیئت انتخاب و داوری چندین دوره جشنواره فیلم فجر را داشت و تهیه کننده فیلم هایی چون، گاوخونی و شوکران به کارگردانی بهروز افخمی بود. او در فیلم های سینمایی آل و آلما بازی کرده بود. آقای معلم عضو هیئت داوران چند جشنواره خارجی از جمله جشنواره بین المللی کشورهای غیر متعهد (پیونگ یانگ) و جشنواره های داخلی همچون جشنواره سینمای جوان و زنان بود. این منتقد سینمایی پایه گذار جشن دنیای تصویر یا «جشن سینمایی حافظ» بود که تنها جایزه بخش خصوصی برای سینمای ایران است. علی معلم دامغانی (رئیس فرهنگستان هنر) پسر عموی او است.و من اگر ذهنم تلنگری نمی زد همیشه وقتی نام علی معلم را می شنیدم ،این مرد ،مثنوی سرای وزین ادبیات معاصر را بخاطر می اوردم. ?این فصل را با من بخوان، باقی فسانه است این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است دانی که در غربت سخنها عاشقانه است این قصه را با من بخوان، باقی فسانه است شعر زیبایی از « مثنوی هجرت » معلم دامغانی است ،چقدر به این داغ تازه در دل این سال کهنه می خورد.« این قصه را با من بخوان باقی فسانه است» سال ۹۳ و دهم اذرماه بود که اقای علی معلم در «سلسله نشست های نسبت سینمای ایران» این سخنان را به زبان اورد،معلم با انتقاد از اینکه اجازه داده نمی شود سینما به طور طبیعی کارش را انجام دهد، گفت: ?«ما دارای یک سینمای تقلبی و سفارشی هستیم که هر کسی از راه رسیده؛ دستی بر آن کشیده است.» معلم در این نشست؛ به عدم اثر گذاری اهالی فرهنگ و هنر در تصمیم گیری ها اشاره کرد و گفت: ?«زاویه ای که بین اهالی سینما و فضای حاکمیتی ایجاد شده؛ موجب عدم تاثیرگذاری و دخالت این افراد در تصمیم گیری های کلان شده است.» وی به اختلاف دیدگاه های موجود اشاره کرد و ادامه داد: ?«نظر رئیس جمهور یا معاون رئیس جمهور در مورد یک فیلم تنها به عنوان یک مخاطب دارای ارزش است. نظر رئیس جمهور بدون اینکه به یک دستورالعمل تبدیل شود؛ تاثیرگذار نخواهد بود.» این منتقد سینما با بیان این مطلب که ما به دولت وکالت فرهنگی ندادیم، ادامه داد: ?«دولت استخدام می شود توسط مردم برای اینکه زمینه هایی که لازم است را فراهم کند تا گروه های اجتماعی فعالیت کنند. فعالیت ما فقط هشدار اجتماعی است و پالوده سازی باید صورت گیرد باید همه گروه های فکری و اجتماعی نظر بدهند و از یک جریان طبیعی؛ عرضه و تقاضا به وجود آید.» معلم افزود: ?«سینما درکنار نظام نیست و به عنوان یک بچه خودی به حساب نمی آید به همین دلیل از رسالت اصلی خود که بیان دیدگاه های فلسفی، هنری، سیاسی و اجتماعی است؛ فاصله گرفته است. درصورتیکه در دیگر کشورها سینما با جایگاهی که دارد بسیاری از مسائل را مطرح می کند و توانسته جانشین بسیاری از ابزارهای دیگر برای دولت ها برای بیان برخی حرف ها شود.» این منتقد سینما با انتقاد به رفتارهای سلیقه ای نسبت به ساخت فیلم، گفت: ?«هرکس انتظار دارد بنابه انتظار خود در یک فیلم حرفی را بزند که به نفع یا ضرر عده ای باشد. آنها یک مدل سینما اجتماعی را می خواهند که در آن تنها به تکه انداختن به یک قشر خاص بسنده می شود» وی با بیان این مطلب که؛ ما فیلم سیاسی با مضمون واقعی سیاسی نداریم، ادامه داد: ?«درصورتیکه در فیلم دیدگاه های مخالف و جدی مطرح نشود؛ سینما رسالت خود را انجام نداده است.» وی؛ سینمای ایران را «حقیر» دانست و افزود: «در دوران قبل از انقلاب فیلمی برای قشر کارگر و سطح پایین ساخته می شد که هم اکنون نیز همان مدل سینما ادامه پیدا کرده است» معلم؛ اعتراض را یکی از شاخصه های طبیعی دانست و ادامه داد: ?«مردم در تمام دنیا چون زنده اند نسبت به مشکلات صنفی و ناهنجاری های اجتماعی اعتراض می کنند. هم اکنون شاهد اعتراض هایی در یمن، آمریکا و مصر هستیم که هر روزه آنها را در رسانه خود نشان می دهیم اما در ایران این اعتراض های داخلی در سینما نشان داده نمی شود و این به معنای این است که سینما از ذات خودش که دلسوزی ست؛ خارج شده است.» اینهمه افکار بلند و این شجاعت در بیان مرا که به وجد اورد ،یاد این شعر از شاملوی بزرگ افتادم که : انسان زاده شدن تجسّدوظیفه بود: توان دوست داشتن ودوست داشته شدن توان شنفتن توان دیدن و گفتن توان اندُه گین و شادمان شدن توان خندیدن به وسعت دل، توان گریستن از سُویدای جان توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوه ناک فروتنی توان جلیل به دوش بردن بارامانت و توان غم ناک تحمل تنهایی تنهایی تنهایی تنهایی عریان انسان دشواری وظیفه است فرصت کوتاه بود و سفر جان کاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت زندگیتان عشق و عشقتان مستدام علی دادخواه ۲۴ اسفندماه ۱۳۹۵