به دنبال مقبولیت صد در صدی در سال 98 هستم/ نمره فعلی قالیباف زیر ده است/ در این زمینه که مردم  قطعا انتخاب بهتری کنند هر کمکی بتوانم انجام می دهم
اختصاصی گیل خبر/ سرویس اجتماعی: «یعنی این آقای ثابت قدمه کیه نمیتونست واسه پیرزن ها یک ماشین بگذاره تا ما پیرزن ها  اینقدربا این همه وسایل پیاده نریم» این گلایه های زن میانسالی بود که مدتی پیش در پیاده راه مرکزی شهر از شهردار رشت می کرد. فارغ از گلایه درست یا غلط این مادر عزیز آن چیزی که جالب بود معرفی شهردار به اسمش بود. چیزی که در مورد شهرداران قبلی کمتر سابقه داشته است. به جرات می توان گفت شهردار رشت این روزها همه شهر را مثبت یا منفی درگیر خود کرده است. همین که افکار عمومی در شبکه های اجتماعی درباره استیضاحش یا کارهایش صحبت می کند این نشان می دهد که دکتر ثابت قدم خودش را به عنوان یک چهره شناخته شده معرفی کرده است. چیزی که خودش هم  به نظر می رسد دوست دارد به آن برسد. این شناخت در حالی اتفاق افتاده که شهردار رشت چندان هم به زبان عامیانه صحبت نمی کند و در واقع خیلی از سخنانش چندان مخاطب عامی ندارد. ولی شاید نشان داده که اگر در بعد عملگرایی کاری کند می تواند مورد ارزیابی افکار عمومی قرار گیرد. photo_2017-02-20_20-34-57 هرچه است دکتر سیدمحمدعلی ثابت قدم یک بار دیگر مهمان گیل خبر بود. آخرین باری که به گیل خبر آمده بود هنوز نه از پیاده راه مرکزی رشت خبری بود و نه دوبار در معرض استیضاح قرار نگرفته بود و نه حتی  این قدر شهرت پیدا نکرده بود. از آن زمان تاکنون منتقدین و موافق وی تغییرات زیادی با حال داشتند. او هرچند مدعی بود همان ثابت قدم است اما برای ما باید به سوالاتی جواب می داد که فرق زیادی با گذشته داشت. آقای دکتر روزهای برفی چقدر خوابیدید. کلا خوب می خوابم. خواب که هم  مبنای عملکرد نیست. خیلی ها منتظر بودند که یک جایی شما را در حال خواب پیدا کنند و عکس بگیرند و نشان بدهند. خب واقعیت این است که من ایندفعه واقعا یک شب کامل بیدار بودم. ولی خب کارایی با نخوابیدن سازگار نیست و نخوابیدن هنر نیست، مهم این است که لایه های کار را درست انجام دهید. ما از لحاظ ساختاری نیاز به بازنگری در بعضی مسائل را داریم. این که انرژی های مرتب با نیروی انسانی و تشخیص انسان محور کم شود و به سمت لجستیک و آی تی پیش برود تا خطا کمتر شود و نیروی انسانی هدر نرود. این که شهرداری افتخارش این باشد که بیدار ماندم و پشت لودر و گریدر حرکت کرده است، شاید با دو روز بیداری بتواند یک سری خدمات را انجام دهد، اما بیست روز شهرداری از خدمات و انرژی که هرز رفته هدر خواهد رفت. نباید بیدار ماندن یک مدیر مبنا باشد. برای همین من با اصالت موضوع در حد یکی دو روز مقطعی بدون امکانات لجستیکی که نیروی انسانی بتواند جای نیروی لجستیکی را پر کند موافق هستم که البته در نهایت پر نمیکند اما این که در میان مدت و دراز مدت اقدام مناسبی است مخالف هستم. با وجود این که سعی می شود در برف دوم عملکرد مسئولین مورد تقدیر قرار گیرد ولی به نظر بازهم مشکلات زیاد است و مشکلات زیرساختی هست. در مجموع فکر می کنید تا چند درصد توانستید در خدمات دهی موثر باشید.  خب شهر از لحاظ زیرساختی مشکل دارد. شما می بینید عمر شبکه مثلا برق با این عدم مدیریت واحد شهری چه مشکلاتی را ایجاد می کنید. مشکل را هم نمی توان به گردن یک نهاد انداخت. چون مسئولش گم است. در همین برف اخیر چند دستگاه ما آن شب دچار خرابی و یا شکستگی تیغه شد. خب در این حالت شما به دستگاه جوش نیاز پیدا می کنید و بعد شما می روید به ساختمان مربوطه که مکان تعمیر است که باید این مشکل را حل کند ولی متوجه می شوید که برق ساختمان رفته است. بعد می بینید ژنراتور هم ندارد. بعد مجبور می شوید که بروید به بخش خصوصی مشکل را حل کند که بخش خصوصی در برف گیر افتاده است. این ها را می بینید برای این است که توپ مشکل گم است و مردم نمی دانند مشکل را از چه کسی مطالبه کنند و مدیریت واحدی نیست. ممکن است جاهایی متولی واحدی داشته باشد. مثلا بگوئیم در فلان منطقه اینقدر تیر برق پائین آمده است. ولی تیر برق پائین آمده الزاما بدین معنی است که اداره برق مقصر است، چرخه را حساب کنیم ببینیم که چه کسانی مشکل هستند. همین برق را میگوئیم مشکل دارد و می گویند شبکه فرسودگی اش بالا است. شما وقتی لایه ها را از این جنس می بینید. یک سوال پیش می آید. می گویند سال هشتاد و سه برق شبکه اش خراب شده و برق اینقدر استهلاک ذاتی اش را بالا برده و حل نمی شود و بعد می گویند مسئولینی آمدند که مسئولینی موفق بودند که مردم هم مهر تایید به آنها زدند. photo_2017-02-20_20-34-52 مثل کی؟ مثل  آقای قهرمانی؟ بله، ولی چرا شبکه زیر ساختی درست نشد. پس یعنی این است که یکی درست نمیگوید. یعنی یا آن زمان کاری درست انجام ندادیم و شو بازی کردیم یا الان داریم درست نمی گوئیم. هرجای موضوع را درست کنیم مشخص است یک جای کار می لنگد و مشکل دارد. بنابراین باید مدیریت واحدی باشد تا تعیین تکلیف شود. پس ما یک موضوع ساختار داریم که بتواند تفکیک و اختیار را تمایز دهد و بعد که تمایز داد بگوئیم متولی و فاعل وقتش چه مشکلی دارد. به نظر من بهترین سیاست صداقت است. هرچیزی که پفکی باشد به مرور زمان محتوایش شناسایی می شود. حتی اگر بگوئیم میانگین عقلانیت جمعی به طور مثال پائین تر باشد. البته گاهی می گوئیم مردم بهترین قاضی هستند که در آن صورت هم شناسایی می شود. به مرور زمان مردم متوجه می شوند که تصمیمشان درست بوده یا خیر! من بازهم مثال می زنم . می گویند زیرساخت برق مشکل دارد و یک سالی این زیر ساخت مشکل داشت. مردم که کار ندارند دولت چه تغییرات سیاسی کرده است. اگر در زمان هایی که پول بوده همچون زمان قطع یارانه های انرژی کاری نشده و الان که پول نیست و برای تعویض و تعمیر فرصتی نیست؛ ما می گوئیم الان اتفاقی که می افتد آن چیزی که باید باشد نیست. این دو تا نافی یکدیگرند و نمی شود گفت هر دو درست است. شهرداری می تواند مدعی صد در صد کاری شود که اختیارش مثل همه دنیا باشد. اکنون کسی نمی تواند بگوید چرا فلان کار را نکردید و کسی نمی تواند بگوید همه کار را ما کردیم. جز این که ما در داخل خودمان اینقدر بسترهای هوشمند داشته باشیم که وظایف ما موجود باشد و مدیریت بتواند اعمال نظر مثبت را بکند. الان مردم تماس می گیرند به 137 یا 121 و 125 که اینقدر تماس می گیرند هیچ کس نمی فهمد چه کسی پاسخگو است. این بسترسازی در مسئولیت سازی اتفاق می افتد. بالاخره یکی کار کرده و یکی کار نکرده. شما خودتان برف سال هشتاد و سه رشت بودید و دیدید چه مشکلاتی را ایجاد کرد. نکات اشتراک و افتراق برف95 با برف  83 و 86 را در چه میبینید. من آن زمان اتفاقی رشت بودم ولی محل کارم رشت نبود. ولی از لحاظ ساختار جوی این برف امسال از نسبت زمان و حجم بیشتر بود این را گزارش هواشناسی می گوید. اگر در  بعد زمانی بگوئیم این برف سنگین تر بود  ولی از لحاظ حجم کلی  برف های قبل فرسایشی که ایجاد کرده  که به این نتیجه رسیدیم. ولی این شبکه های اجتماعی و رسانه ها را چطور با آن دوره مقایسه می کنید. شما چرا برف این دفعه را با آن دوره ها مقایسه می کنید. برف این هفته را با برف دو هفته پیش مقایسه کنید. شما وقتی در شبکه های اجتماعی یک سری موضوعاتی را بولد می کنید با وجود اینکه به نظرم شهرداری بین این هفته با آن هفته تفاوتی نکرده ولی بازتاب متفاوتی داشته است. این نشان می دهد که شبکه های اجتماعی در مقابل مدیریت سیستمی که تغییر نکرده چطور متفاوت می شود. در بحث مدیریت استانی هم چنین وضعیتی است. رسانه که وظیفه را نشان می دهد محتوا را به صورت واقعی نشان نمی دهد، به نظرم شبکه های اجتماعی بر اساس جو عمومی که حرکت می کند جلو می رود. جو روانی بر اساس عواملی است که زمانه می تواند آن را تغییر دهد که همان یاد صبح زنده باد مصدق و شب مرگ بر مصدق باشد. به هر صورت از نگاه من شهرداری ضرر نکرده ولی مردم نگاه خودشان را دارند. photo_2017-02-20_20-34-35 در برف قبلی واکنش های مختلف دیدیم و نامه شما و عذرخواهی مشروط از شما را دیدیم. سوال این است چرا؟ یعنی اگ مردم ناراضی هستند آیا باید اخلاق را هم ببازیم؟ این که چرا پاسخ دادیم یا شنونده خوبی نبودیم؟ چرا انتقادات را نشنیدید یا اگر شنیدید خیلی پاسخ تندی دادید. به نظرم کسی نباید حرف بیخودی بزند. من نباید آدم بدی باشم و دو هفته بعد آدم خیلی خوبی باشم. این نشان می دهد بعضی  در حیطه مسئولیت اشراف ندارند. آن نامه به نماینده رشت  را خودتان نوشته بودید. (خنده)قطعا اگر بیانیه ای به اسم من است خودم نوشتم. ولی ادبیاتش  متفاوت با ادبیات شما  بود. به  من نمی آمد؟ حالا آن یک مورد دو تا واژه داشت. یکی گل واژه بود یکی هم گل که جمعش بد نیست. ما از گل نازک تر نمی گوئیم(خنده) آقای شهردار فکر می کنید چند درصد شما را می شناسند و با توجه به شهرداران قبلی نسبتش چگونه است؟ یکی دو نظرسنجی انجام شده مثلا  یک نظرسنجی بی طرفانه  دانشگاه گیلان نهم شان می دهد که شهرداری را خیلی بیشتر از قبل می شناسند. ولی این شناختن دو قسم شده، یک قسمت  که با نگاه مثبت بیشتری نگاه می کنند. ولی قسمتی هم منفی است. ولی این شناختن یک حسن دارد که جلوی بی تفاوتی را می گیرد. مدیریت این مشارکت چگونه است آیا به آن توجهی دارید یا توجهی ندارید و میگوئید مردم توجهشان بیشتر شده برای شهرداری اهمیتی ندارد. من همیشه سه نکته را در حرف هایم بیان میکنم که اعتمادسازی، برندسازی و سرمایه گذاری که هر کدام پیش نیاز آن یکی است.ما دنبال شبکه اجتماعی سازی 5 ساله ای هستیم که در سال نود و هشت بتواند آن را به ما نشان دهد. افقی دیدی نیز تا سال 1404 تعریف شده که افق جامع شهری را تنظیم کرده است. همه سندهایی که در این بازه زمانی مشخص کردیم که از دل آن برنامه و بودجه را تعریف کردیم و ساختارش تعریف شده و با نگاه برون سپاری حداکثری خودش را باید نشان دهد. برای این که اتفاق بیفتد  این نیروی انسانی را چیدیم. نکته سوم این که برون سپاری را انجام دهیم و کارها را به نواحی و مناطق بردیم تا تقسمیات محله ای انجام شود. بحث هایی چون ممیزی املاک و شناسایی محلات انجام شده. شما برای اعتمادسازی باید محلات را بشناسید. در کنار این بهای تمام شده خدمات را انجام می دهیم تا این پروسه در سال 98 به صد  درصد برسد. برای این که اعتمادسازی صورت بگیرد عدد باید واقعی شود، برای این کار درآمد هزینه فردی هر خانوار باید به یکدیگر وصل شود . یعنی شورای شهر صد هزار تومان برای هزینه هر خانواری متصور باشد هر خانواری صد هزار تومان پول داشته باشد که بدهد. من الان این کار را بکنم بیست تا جایزه خوش حسابی هم بدهم چنین کاری اتفاق نمی افتد. برای این که افراد را مشمول این موضوع کنیم اشتغال شهر را باید به گونه ای کنیم که خانواری  برود سهم هزینه خودش را واریز کند ، پس باید آن فرد شغل داشته باشد و برای این که آن فرد شغل داشته باشد شما استراتژی اقتصادی شهر باید داشته باشید و برای این کار باید پلان اشتغال را به پلان های  دیگر وصل کنید. برای همین در این استراتژی از هویت فرهنگی و هنری استفاده می کنیم که از مباحث آن شغل ایجاد شود تا شهروندان را از شهروندان منفعل و بیکار به شهروندان مسئولیت پذیر و فعال در بیاورد. photo_2017-02-20_20-34-47 ما انتظارمان این است که این اعتمادسازی چهل درصدی فعلی و ده درصدی که اعتماد ندارند وپنجاه درصد هم منفعل هستند به صدر درصد همراهی و صد در صد تایید و علاقه مندی برسد. یعنی الان اگر تهران را به عنوان الگوی توسعه یافتگی معرفی کنیم صد در صد مردم مسئولین شهری را تایید می کنند؟ مقبولیت با محبوبیت فرق میکند. شما در شهرداری تهران مقبولیت دارد ولی شاید محبوبیت نداشته باشد. مقبولیت شهری بالا است. من هم دنبال محبوبیت نیستم.  عدم مقبولیت برای شهرداری رشت هم صادق است و به نظر نمی رسد به چنین مقبولیت یصد در صدی برسید.  همین امروز در شورا 500 میلیارد تومان از بودجه شما توسط شورا کاسته شده و این نشان می دهد که با افق دیدتان فاصله دارد. یا حتی بودجه امسال  میبینیم که چهل درصد تحقق پیدا کرده است. پس نشان می دهد واقعیت ها با افق دید ما جلو نمی رود. من برشی بزنم که چرا؟ آقای کرباسچی در تهران  اینقدر گل کاشت که گفتند گل هایی که می کارد باید کاری کنیم که نکارند که آخر هم نکاشتند. پس شما باید این قدر میخ را بکوبید که بدانید به خوبی فرو می رود. پس پایداری در انجام کار پیش فرض است. نکته دوم این است که رویکرد یکی دوساله را نمی توان مبانی کار دانست. سال اول  و دوم ممکن است خیلی ها کارها با  کاهش همراه باشد .  در بعضی جاها کار چهل درصد کار جلو برود و بعضی جاها پنجاه درصد و این مبنا نیست. پس آن را مبنا نگذارید که بر اساس آن تصمیم بگیرید. شما از اعتمادسازی محلی صحبت میکنید  و برندسازی ملی و بین الملی ولی در کنار شما یک مشاور در این امور دیده نمی شود که کارش برندسازی و روابط بین الملی است. ما داریم این پکیج ها را دنبال می کنیم. این ها مبانی خاص خودش را دارد. در این موضوع که مقوله اعتماد و برندسازی که می فرمایید. در اعتماد سازی ما مشخصا از مشاور  استفاده میکنیم. ولی در برندسازی در چرخه مباحث فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و اتصال این ها به یکدیگر موضوعی نیست که هرکسی بتواند با آن کار کند. ما نیاز به یک تیم ورک داریم. تیم ورک باید شرح خدمات مشخصی را داشته باشد و ما شرح خدماتی که مشخص نیست را تنظیم میکنیم که به پلان استراتژیک تبدیل شود و این در حال انجام است که فراخوانی برای جلب مشاوران حقوقی نیز خواهیم داد ولی  به نظرم مشاور حقیقی امکان پذیر نیست. photo_2017-02-20_20-34-15 شما مدتی پیش به آقای قالیباف هدیه نمادین دادید. آن هم در آستانه انتخابات می توان چنین استنباطی کرد که از ایشان در انتخابات می خواهید حمایت کنید.  مگر انتخابات می خواهد بیاید؟ چنین احتمالی هست و خیلی هم زیاد است.  ربطی ندارد. من ایشان را قبول دارم ربطی  هم هدیه ما به حضور در انتخابات ندارد. ولی اگر ایشان بیایند بین ایشان و آقای روحانی کدام را انتخاب می کنید؟ اگر آقای قالیباف را از لحاظ  نمره دهی سال 84 تاکنون بررسی کنیم ایشان از 84 تا 88 نمره شان از لحاظ کاری در توسعه شهری نزدیک نوزده است. از 88 تا 92 نمره شان چهارده بوده و اکنون نمره شان زیر ده است. هرچقدر آقای قالیباف سیاسی تر می شود از کارکردهایش دورتر می شود. بنابراین اگر همین مشی سیاسیش ادامه دهد قطعا مشی سیاسیش با امنیت عمومی که باید در جامعه  حاکم شود تا نگاه تکنوکراتی که باید انجام شود و  شخصیت سیاسیش با این موضوع همخوانی دارد در تضاد قرار دارد. شما خودتان هم در انتخابات شورای شهر لیستی خواهید داد؟ چون میگویند شهردار می خواهد شورا را مدیریت کند. شهردار که نباید شورا را مدیریت کند. این در تناقض با اداره نهادهای دموکراتیک چون شورا دارد. اگر بخواهیم مدیریت کنیم بی عقلی است. اما قطعا  باید ساختارهای مردمی  بتواندبه خروجی هایی تبدیل شود  که مردم قطعا انتخاب بهتری کنند  و  در حوزه مدیریت شهری فعال شوند ، در این زمینه من هرکمکی بتوانم انجام دهم. این یعنی حالا لیستی خواهید داد؟ در مورد شناسایی و نیازهای مشارکت عمومی که به مردم  به انتخاب عاقلانه کمک کند تلاش خواهم کرد. بعد مثل حمایت از آقای حسنی که پشیمان نمی شوید؟ شما مطمئن باشید کار غلط هم بکنم پشیمان نمی شوم. (خنده)   برخی از موافقین و مخالفین شما به طور مثال در شورا دچار تغییرات زیادی می شوند. البته خب افرادی چون آقایان موسوی روزان، رسولی تقریبا از شما حمایت می کنند ولی مثلا کسانی را داریم که از شما تعریف می کنند و شما را بهترین شهردار تاریخ می دانند و بعد از مدتی مخالفتان می شوند و یا در بحث استیضاح اخیر بعضی ها تصمیم گرفتند که رای ممتنع بدهند. ارزیابی شما چه است؟ این تصمیمی است که آن ها گرفتند. من تغییر نکردم و ثابت قدم ماندم. ولی در مورد این که آن ها تغییر کردند  باید از خودشان پرسید. یعنی شب خوابیدند و صبح بیدار شدند گفتند از آقای ثابت قدم حمایت  یا مخالفت کنیم؟ بالاخره ما تصمیمات مختلف را دیدیم و نمی شود انکار کرد.  از کسی که من شهردار محبوبش در صد سال اخیر بودم باید بپرسید چرا این گونه شده  که اینقدر منفور شدم. باید این را شمرد که دلایل منفور شدن چیست.  دو حالت دارد که یا من تغییر کردم و طرف مقابل من ثابت است یا برعکس باید از آن ها بپرسید. کار با این شورا سخت تر است یا شورای قبلی؟  هر کدام موضوعات مختلفی  و شیوه های گوناگونی در پیش داشتند. این شورا تعداد افراد از لحاظ کمی بیشتر است و تعدد سلایق بیشتر است. آن شورا دو گروه  تثبیت شده و  معلوم بود و شهردار هم باید سعی می کرد با یک گروه بسوزد و بسازد ولی این شورا به خاطر اختلاف سلیقه ها وتفاوت در نگاه فکری تفاوت سلیقه بیشتر است. شورای پنجم را نسبت به شوراها ی قبلی بهتر می دانید. شورای چهارم نسبت به قبل اجتماعی تر بود. صرفا محدود به پروژه های عمرانی نشد. البته تکثر درامد بودجه هم به این امر کمک کرد تا موضوعاتی دیگر که قبلا  به آن کمتر توجه نشان  می دادند  مخصوصا در حوزه های فرهنگی یا محیط زیست را بیشتر نگاه کند . اما در مورد شورای پنجم عقلانی است که مرور زمان انتخابات رو به جلو آن را  نسبت به گذشته بهتر نشان می دهد. شهردار منطقه 5 را کی منصوب می کنید؟ منصوب هست خودتان هستید. ولی کسی دیگری را نمی خواهید بگذارید؟ نه فعلا که خودم هستم.   اگر شهردار رشت نبودید باتوجه به مشکلات حاضر بودید عضو شورای شهر باشید ؟ نه ، دلیلش این است که شما باید در مجموعه ای کار کنید که در بین افرادش صدای توسعه در بیاید. صدای توسه به پایه هایی نیاز دارد که توضیح دادم.  در یک شهر هشتصد هزار نفره صداها را کنارهم چیدن نیاز به توافق جمعی از قبل  تعیین شده دارد. ممنون آقای دکتر در پایان اگر می شود در مورد افراد زیر هر چیزی به ذهنتان می آید پاسخ دهید: دکتر آخوندی: اصیل دکر نجفی استاندار: آدم خوبیه نوبخت: ندیدمش حضرتی: هوشمند جعفرزاده: دوست بسیار خوب قالیباف: قوی ترین عملگرای کشور علوی: ارزشی سکولاریست! محمود باقری: مدافع منافع عموم اسماعیل حاجی پور: عرق رشتی داشتن رضا رسولی: علمی ترین عضو شورای شهر مختار جباری: خوشفکر