علی دادخواه
۱۳۹۵/۱۰/۱۸ ۱۷:۴۲ چاپ
«دستهایت را در کلمه هایم فرو کن»
گیل خبر/ علی دادخواه ?عنوان یادداشت کوتاه هفته خود را از چهار دفتر شعر اثر تازه سید محمد مرکبیان،شاعر نوگرای کشورمان به امانت گرفتم،و البته عنوان « قلم وعشق » را نیز مدنظر داشتم ،ولی راستش را بخواهید بی تکلف کلمات و ترس از دیگران بگویم وقتی متوجه شدم انتشاریک یادداشت انتقادی ( هر چند به زعم خود من کمی تند و بیراه ) که نقد هنری یک نویسنده بوده ،موجب افزایش فشار بر رسانه ای شده است، دلم گرفت و از این عنوان که سید محمد مرکبیان در ذهن ودلم کاشت بهتر نیافتم. photo_2017-01-07_17-39-19 در پیشگاه اهل خرد نیست محترم هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت با انکه جیب و جام من از مال و می تهی ست ما را فراغتی ست که جمشید جم نداشت انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی چون فرخی موافق ثابت قدم نداشت شعر بالا را ازمیرزا محمد فرخی یزدی،ملقب به تاج الشعرا مطلع یادداشت خود کردم. ♦️شاعری که علت مرگ و مدفنش نیز نامعلوم است ، ولی چرا ؟!!!!....... شرح این قصه شنو از دو لب دوخته ام تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام فرخی در سال ۱۳۰۰ ش در تهران روزنامه طوفان را منتشر ساخت طوفان در طول مدت انتشار بیش از پانزده مرتبه توقیف و باز منتشر شد.گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی ، انتشار روزنامه دچار توقف می شد . در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف می شد ، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامه ها همچون پیکار، قیام ، طلیعه ، ایینه افکار و ستاره شرق مقالات و اشعار خود را منتشر می نمود فرخی درباره توقیف های مکرر روزنامه هایش این چنین سروده : هرخامه نکرد ناکسان راتوصیف هر نامه نکرد خاینان را تعریف آن خامه ز پافشاری ظلم شکست آن نامه به دست ظالمان شد توقیف شاید اگر فرخی یزدی مانند اعتماد السلطنه !!!!( محمد حسن خان صنیع الدوله ) ، که پدر سانسور مطبوعات و کتب در ایران است ، می پذیرفت به استبداد تمکین کند ، وضع متفاوت بود..... آبراهامیان می نویسد: اعتمادالسلطنه در هنگام تصمیم ناصرالدین شاه در دادن مقام سرایدار باشی متوفی به پسر بی اصل و نصب وی ، رابطه شاه و زیر دستان را در روزنامه خود چنین بیان می کند: « من به شاه عرض کردم قدرت نمایی می فرمایید . به جهت این که تمام ماها نوکر شما هستیم . از صدر تا ذیل هیچ قابلیت نداریم .تقویت شما یکی را امیر و یکی را وزیر می کند.وقتی این توجه نباشد ، همه ما از .... سگ کمتر هستیم .» ( اعتمادالسلطنه ، روزنامه اعتماد السلطنه ، ص ۸۳۴ ، ابراهامیان ، ایران بین دو انقلاب ، ص ۴۴) ❓براستی ما چگونه می اندیشیم ؟ حال کسی قلمی زده ونظری را در سایتی بیان کرده است، چه باید کرد وقتی هر خامه قلم دل یک صنف یا یک گروه یا یک فردی را می لرزاند ویا غصه دار می کند. گاهی پزشکان اعتراض می کنند ( نمونه اش شکایت از گیلان آنلاین) ،گاهی هنرمندان، و گاهی هم ..... این درست است ومن باور دارم که نوشته ها باید در چارچوب قانون اساسی بری از طبیعت تخریبی و ضدملی باشند اما باید فراتر از آن از امنیت ملی پاسداری کنند و به طور کلی متعهدانه و در راستای تعالی بشریت و به خصوص در جهت بهبود رفاه اجتماعی و توسعه کشور عمل کنند،ولی چرا در این واژه ها از افکار اینقدر قربانی می گیرند؟ وقتی در ساز و کار جریان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، ظاهراً محدوده هر یک از واژه ها به طور مشخص تعریف شده نیست ،در نتیجه بازار تفسیر لغات و جملات رونق می گیرد، رای نهایی در انتخاب و در دسترس افکار عمومی قرار دادن آثار، تحت تاثیر ضعف و قدرت گروه های اجتماعی، اغلب با نتایج متفاوت، بعضاً متغیر و حتی متضاد اتخاذ می شود.در نتیجه صاحب فکر به عوض پروراندن و قوام بخشیدن به اندیشه هایش، گرفتار توهم انتخاب لغات، واژه سنجی و جمله سازی می شود. این روند اگر در ساختار تشکیلات رسانه یی، به شکل فرهنگ اجتماعی بدون مقاومت در فرآیند نهادینه شدن حرکت کند از نتیجه آن جریان تخریبی و ضدتوسعه و محصورکننده آزادی های فردی تکامل می یابد که حاصلش عقب ماندگی و تضییع حقوق انسانی است. بیهوده نیست که وقتی تسولو از کنفوسیوس پرسید:« اگر حاکم وی منتظر تو بود تا به دولت اش نظم و سامان بخشی، اولویت را به چه چیزی می دادی؟ کنفوسیوس پاسخ داد: بی شک ( اولویت من) نظم دادن درست به نام ها بود.» ( چین مدرن و غرب پست مدرن ؛ دیوید هال ؛ ترجمه حسین بشیریه ،فصل چهل و دوم از کتاب از مدرنیسم تا پست مدرنیسم اثر لارنس کهون,ص ۷۴۱). شاید این تصادفی نباشد که ما در قدیم به لغت نامه ها می گفتیم « فرهنگ » ،بله ! نزد ما ایرانیان دو پهلو گفتن نوشتن ،وچانه زنی در کلام و تخفیف گرفتن در بیان و بازی با واژاگان و صد البته پوشیدن نظر قطعی و اعتقاد شخصی بسی ارزشمندتر از رک گویی و ساده نویسی است. سابقا این بیماری را ناشی از استبداد حاکمان می دانستند ولی حالا ما را چه شده است، که طوری برخورد می نماییم تا همان خودسانسوری در اهالی قلم وفکر ادامه یابد؟ روی سخنم با خودمان است ،خود خود خودمانی مان ،من و شما،چرا اینقدر زود آشفته می شویم ، جواب قلم دادگاه و توقیف و شکستن آن نیست ، بلکه همان قلم است وباز خامه فرسایی آن. من رویایی دارم ،رویای آزادی قلم را از سیطره واژگان ، پس دستهایت را در کلمه هایم فرو کن.....   گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.