صاحب مقصودی
۱۳۹۵/۱۰/۱۱ ۱۲:۰۴ چاپ
سلام پرویز، منو ببخش
گیل خبر/ صاحب مقصودی از وقتی که موضوع گورخوابها این زنده به گوران تاریخ تیتر یک رسانه ها شد دردی عمیق جامعه را فرا گرفت و متاسفانه متولیان امر به جای حل این معضل اسفناک اجتماعی؛ با بیرون کردن گورخوابها از قبرستان نصیرآباد شهریار ، صورت مسئله را پاک کردند تا دیگر هیچ زنده ای در گور نخوابد، از همین رو نامه ای به پرویز ( یکی از این گورخواب ها) نوشتم و از محضر ایشان عذرخواهی کردم: thm_607_2002130_333 ' سلام پرویز؛ می دانم که حالت خوب نیست، همین قدر را هم بر نتابیدیم که گوری به کف داشته باشید، آخر آن گور نیز مال کسانی است که میلیون ها تومان هزینه اش را پرداخت کرده اند، تو که چیزی ندادی تا از آن استفاده کنی. پرویز جان می دانم تو از اول معتاد نبودی، معتادت کردند، وقتی پدرت سیگارش را با سیگار روشن می کرد و تو دودش را می خوردی، وقتی لای انگشت های همکلاسیت به جای خودکار، برگ سیگاری پر شده از علف و چایی بود، وقتی در پارک به جای نوای چرخ و فلک و شادی بچه ها، ندای فروشنده مواد شنیدی، وقتی شب های امتحان دانشگاه دوستانت برای اندکی مطالعه بیشتر و شب زنده داری افیون را بهت پیشنهاد کردند، وقتی دست به جیب کردی تا آزمایش عدم اعتیاد پیش از ازدواجت منفی اعلام شود، وقتی برای فرار از خستگی و خواب آلودگی شیفت شبانه محل کارت پیشنهادهای بی شرمانه ای بهت شد، وقتی جابه جایی یک بسته نامشخص از یک گوشه به گوشه ای دیگر از این شهر، پولش به اندازه یک ماه کار کردن و جان کندن در معدن است، مگر می شود معتاد نشد؛ وقتی همه جا به راحتی در دسترس توست. وقتی هم که معتاد شدی اول پول توی جیبت، بعد فرش زیر پایت، بعد سایه بالای سرت و سرانجام خانمانت می رود، فامیل یک روز دو روز نه سه ماه تحملت می کنند، زیر پل را انتخاب می کنی، می بینی آنجا هم پیشتر از تو اشغال شده است، کارتنی تمیز پیدا می کنی تا در گوشه ای از خیابان آرام بگیری اما آنجا هم سرما و باران امانت نمی دهد، آری چه جایی بهتر از قبر، در زمان زندگی مردن را تجربه می کنی، راستی وحشت قبر هم سراغت آمد پرویز جان؟ حتما وحشت زمانی سراغت آمد که گور را نیز از کف دادی، اگر اجاره اش را به شهرداری می دادی این اتفاق برایت نمی افتاد. به امید پول نفت هم نباش پرویز، چراکه نه تنها نفت را برده اند بلکه نفتکش و دکل اش را هم خورده اند، آن 800 میلیارد دلار هم هنوز پیدا نشده است، شهرام جزایری آزاد شد، بز ببخشید منظورم همان بابک زنجانی است با اینکه در زندان است، اما گردنش کلفت است و پول را پس نمی دهد خاوری هم که دغدغه برج سازی در کانادا دارد و رییس مبارزه با مفاسد اقتصادی هم به جرم فساد در زندان است، شرمنده کسی نیست به دادت برسد، اگرچه وزارت رفاه !!! داریم ولی هنوز جاهایی مثل زیر آب و همبستری با ماهی ها و یا زیر آتش و همنشینی با خاکستر مانده برایت پرویز جان. در خانه 40 متری ما هم جا برای دراز کردن پا هم نیست، تازه به صاحبخانه هم قول دادیم مهمان دعوت نکنیم. شرمنده ام پرویز جان ، منو ببخش' *روزنامه معین گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.