اختصاصی/ درباره انتخابات هیات رئیسه مجلس؛
۱۳۹۵/۰۲/۲۹ ۰۸:۵۵ چاپ
لاریجانی با «راهنمای» چپ گردش به راست می کند؟
اختصاصی/گیل خبر، محسن باقری چناری: تصویری که از انتخابات اخیر مجلس، در اسفند 94 و فروردین 95 پیش روی ماست، فلش بک جدیدی از اپیزود نخست همان «گام اول» است که اکنون در برابر کنشگران پیروز عرصه انتخابات قرار گرفته است. با نگاهی به نمایندگان منتخب لیست امید، تا ژلاتینه بودن تصمیم برخی از منتخبین این لیست و از همگامی جریان اصولگرای معتدل تا لیست «صدای ملت» همه وهمه حاکی از همدلی آتی مجلس با دولت است. هر چند از این واقعیت نیز نمی بایست غافل شد که «هر کسی از ظن خود شد یار من»، این روزها که بنظر می رسد موسم ماه عسل، فیمابین اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل، که با «برند» لیست امید توانستند گوی ومیدان را از همفکران خویش بربایند، رو به پایان است. نخستین مرحله تصمیم گیری چهره از پس نقاب رخ می گشاید و اتخاذ اولین انتخاب، پیش روی منتخبین مردم قرار می گیرد. انتخاب رییس مجلس و همچنین هیات رییسه مجلس، نخستین گام نمایندگان مجلس دهم خواهد بود. در این بین انتخاب رییس مجلس از بین دو تن یعنی آقایان دکتر عارف و دکتر لاریجانی، هرچند یک فعل در حوزه اختیار مجلسی هاست اما از آنجایی که «مجلس خانه ملت است»، نمی توان در این خصوص فقط نظاره گر بود خصوصا اکنون که بناست مجلس بازهم، در راس امور قرار بگیرد . انتخاب بین دو شخصیت صدالذکر در اصل انتخاب بین خوب وخوبتر است. زیرا افراد فوق از زمره عناصر شناخته شده و امتحان پس داده و از سرمایه های انقلاب محسوب می شوند لذا انتخاب هر یک از این دو بزرگوار را می بایست انتخاب احسن بخوانم. بیان دغدغه های نمایندگان فعلی، منتخبین جدید، صاحب نظران و نخبه گان سیاسی همگی حاکی از نقش ویژه رییس مجلس به عنوان یکی از سران سه قوه به منظور ارتقای جایگاه مجلس مایه دلگرمیست. ولی پرداختن به رفتار و رویکرد هرکدام از آقایان دکتر عارف و دکتر لاریجانی که هردو از کاندیداهای لیست امید هستند دلمشغولی و نگرانیهایی را هم به دنبال خواهد داشت، تا آنجا که بعضی از بزرگان اصلاحات هم بطور غیر مستقیم، با اذعان به حق تصمیم گیری نمایندگان ومتابعت وتایید نتیجه تصمیم قاطبه منتخبان ملت، به اظهار نظر شخصی خود در اینباره پرداخته اند. تاقبل از اعلام نظر آقای خاتمی بعنوان رهبر اصلاحات ، تکلیف برای افراد لیست امید بوضوح مشخص نبود. ولی پس از اعلام نظر ایشان، افق آینده برای منتخبین لیست امید تحقیقا مشخص شده است، ضمن آنکه مسوولیت دکتر عارف نیز دوچندان شد. شاید برای صاحب این قلم، که یکی از کوچکترین کوشندگان در جریان فراخ اصلاح طلبی هستم ضرورت نداشته باشد که به چرایی اعلام نظر آقای خاتمی بپردازم. اما از آنجا که سالهاست توفیق شاگردی وهمکاری با آقای دکتر عارف را داشته ام بر خود فرض می بینم به ذکر چند نکته بسنده کنم . برکسی پوشیده نیست که دکتر عارف تا چه حد مورد وثوق رهبر اصلاحات هستند و دقیقا از همین روست که بعنوان معاون اول رییس جمهور یا به تعبیری رییس الوزراء در دولت دوم آقای خاتمی مشغول خدمت می شوند. پس از پایان دوران دولت اصلاحات، بی هیچ ادعایی، در کنار عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به کار مورد علاقه خویش یعنی تدریس در دانشگاه روی می آورد. دکتر عارف علی رغم نزدیکی با نظام همواره از حقوق ملت ، خصوصا جریان اصلاح طلبی دفاع کرده است. یک نمونه آن، انصراف اعتراضی وی علیرغم تایید صلاحیت ، از نامزدی در رقابت انتخاباتی مجلس هشتم بود که آقای لاریجانی بر سر ریاست آن با آقای حدادعادل به رقابت پرداخت. اوج دفاع آقای دکتر عارف از خرد گرایی، رفتار مثال زدنی ایشان در جریان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۹۲ است، که ازایشان شخصیت واجب الاحترامی ساخت بطوریکه ریاست شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان برازنده ایشان است. در انتخابات سال ۹۲ در حالی که نظرسنجی ها، تفاوت معنا داری بین ایشان و برگزیده ملت را نشان نمی داد. وی بنا به رعایت مصالح ملی و توصیه مشفقانه آقای خاتمی از انتخابات به نفع دکتر روحانی کناره گیری کردند. علیرغم اینکه محاسبات سیاسی موید این است که ایشان از رییس سابق خود توقع کمک داشته باشد ولکن به درخواست آقای خاتمی به راحتی کنار می رود و زمینه یکدست شدن و ائتلاف خجسته جریان های اصلاح طلبی واعتدالی هموار می شود. بر این اساس در این برهه حمایت آقای خاتمی از آقای دکتر عارف حداقل کاری بود که جناب آقای خاتمی می توانست انجام دهد، آنهم نه بخاطر ادای دین بلکه بدین سبب که ریاست عارف بر مجلس دهم در امتداد خواست مردم مبتنی بر نواخت آهنگ تغییر بر آمده از فریاد بلند مردم تهران در یک رویکرد و رفتارکاملا حزبی البته بدون وجود یک حزب فراگیر است. اما نقطه مقابل آقای دکتر عارف، آقای دکتر لاریجانی است که امروز با کوله باری از تجربه از جریان راست معتدل خرد گرا به مدد حضور در لیست امید موفق شد بعنوان نماینده دوم شهر قم وارد به مجلس شورای اسلامی راه یابد. قطعا تلاشهای آقای لاریجانی در دو سال پایانی دولت احمدی نژاد و همراهی در دوسال اول دولت تدبیر وامید برکسی پوشیده نیست. خصوصا در دفاع از پرونده هسته ای، هر چند که اینبار دیگر سخنی از «معاوضه آبنبات در مقابل دُرغلطان نبود» به میان نیاورد و تمام قد به حمایت از «برجام» برخاست. زیرا بدرستی بدین امر واقف بود که این نه مبادله آبنبات با دُر غلطان که «بازی برد-برد» و خواسته کلیت نظام است. بی شک برای جریان اصلاح طلبی، علیرغم تکثر باورها و طیف های متعدد در این جبهه گسترده، رای و نظر آقای خاتمی ست. چه آنروز که در روستای دور افتاده ای در دماوند به پای صندوق رای رفته تا جلوی بسته شدن پنجره امید اصلاح جویان به حاکمیت را علیرغم شماتت همراهان بگیرد تا روزنه ای را علیرغم میل اقتدار گرایان به سوی حاکمیت همچنان بازنگه دارد. اینجاست که این جریان با دید باز و نگران به رفتار آقای لاریجانی می نگرد که آیا قصد جبران «کارناوال عاشورای سال ۷۶» را دارد و در تاسی از نظر آقای خاتمی آیا اینبار حاضر است برای آقای عارف فرصتی ایجاد شود تا شاهد حضور عارف ۹۲ در مجلس ۹۵ باشیم؟ ناچار می باید منتظر بمانیم و ببینیم آقای لاریجانی با راهنمای روشن چپ، به راست گردش می کند یا به درستی ادامه مسیر می دهد و به قصد جبران ۷۶ ، در کنار سید اصلاحات قرار می گیرد؟