گیل خبر/سهراب ستوده ریاست محترم جمهور جناب دکتر روحانی در شرایطی به نقد سازنده و عدم برخورد مغرضانه با نقاد را مورد اشاره قرار می دهد که بسیاری از همین افراد به خاطر دلسوزی و توجه به پدیده¬هایی که در جامعه حیات اجتماعی و سیاسی فرهنگی را با تهدید روبرو می کردند در شرایط بدی در بازداشت یا زندان های طولانی مدت به سر می برند. چرا در یک جامعه نقد برتابیده نمی شود و نقاد چه روزنامه نگار و چه فیلم ساز و غیر با برخوردی سرد و خشن روبرو می شود؟ در جامعه ای که توزیع فرصتها به صورت غیرمنصفانه، نابرابر، و رانتی میان افراد صورت بگیرد ، در چنین جامعه ای ساختار بروکراسی آن مسئولیت معنایی ندارد که فرد نسبت به تصمیمات خود در برابر مردم به رسانه های مستقلی چون مطبوعات پاسخگو باشد. وقتی واگذاری مسئولیت رفته رفته موروثی شد و ساختار مدیریتی به ملکی شبیه خواهد شد که در دست مالک آن تملک شده و قابل واگذاری نیست. در جامعه ایران علت کمرنگی و بعضاً بی رنگی نقد بازمیگردد به اینکه مدیران به دلایل فوق، خود را نه پاسخگو که روئین تن دانسته و عملکردهای نادرست و زیان ده خود را به گیسوان مافوق و بعضاً برجستگان نظام گره زده تا در امنیت خاطر بر تکیه گاه سیاسی خویش فخر فروشی کنند. این عارضه به یک عادت فرهنگی فراگیر را نه در بروکراسی که ریشه ی آن را باید در جامعه ای جست که مردم در تذکر دادن برای رفع عیوب خود از یکدیگر رودرواسی و بعضاً ترس دارند. این ضرب المثل که می گوید فزونی عیب ها ناشی از سرپوشی گذاردن بر روی آنهاست در واقع در جامعه ایران واضح و مبرهن است چرا که در این جامعه به خاطر وجود فرهنگ نقدگریزی مهمترین مراکز نقد و نظر مانند مدارس و دانشگاها عادت داده شده اند که نه نقد کنند و نه نقد شوند. از استاد دانشگاه تا دانشجویی که بناست روزی مدیر و وزیر و دولت مرد شود با هرگونه انتقادی برخوردی انتقامی داشته و سعی می کند در فضایی به حیات علمی و اجتماعی خویش ادامه دهد که مجیز گویی و چاپلوسی در آن بیداد می کند. شاید دلیل اصلی ترویج پوپولیسم در این جامعه همان گریز از نقد باشد که در میان نخبگان به شدت رشد یافته اما باید به این موضوع مهم پرداخت که چرا جامعه ایران گرفتار عدم پاسخگویی مدیران به مردم می باشد؟ ناگفته پیداست که موضوع نقد را همانطوری که دکتر روحانی در نخستین روزهای سکانداری بر قوه اجرایی کشور در به صدا در آوردن زنگ مدارس به معلمان فرمودند : اجازه بدهید که دانش آموز رئیس جمهورش را نقد کند، جست . تا این موضوع مهم به یک واحد درسی در ساختار آموزشی بدل شود و ترس از انتقاد جای خودر ا به شجاعت عقلانی و علمی در راستای تذکر و نقد داده و امنیت را از معلم کم کار، مدیر سهل انگار و رئیس دولت فراموش کار بگیرد و جامعه را به سوی توسعه انسانی که مهمترین سرمایه ی اجتماعیست سوق دهد . آقای رئیس جمهور انتظار میرود شما که عمیقاً به انتقاد باور دارید، با پیروزی و همگام شدن مجلس دهم شرایطی را فراهم آورید که حضور نهادها و سازمانهای مردم نهاد به عنوان نقادان دلسوز، آرامش را از مدیرانی بگیرند که با اهمال کاری و سهل انگاری و رفتارهای غیر مولدانه به دنبال ایجاد سدی در مقابل مطالبات مردم می باشند. راه رهایی از این دام که از فقدان نقادی در جامعه در مسیر مردم ایجاد شده، استفاده از ظرفیتهای خود و مجلس همسو با خود در راستای توانمندسازی نهادهای مدنی و مردمی و اجازه فعالیت مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی در جامعه می باشد تا در صورت بروز انحراف با استفاده از بازوان مدنی خود، راه را بر آنانی که می برند و می خورند بدون اینکه پاسخ گویند، بببندید و شاهد پویایی و نوآوری¬های واقعی در ساختار مدیریت کلان کشور باشیم. کسانی که فرق انتقاد را از انتقام تشخیص نمی دهند بدانند که انتقاد از روی دوستی درستی و دلسوزیست و انتقام بر نفرت دشمنی و رفتارهای غیرمتعارف اشاره می کند. باید بدانیم جامعه ما زمانی رشد خواهد نمود که چشمان تیزبین مردم آرامش و آسایش را از مدیرانی که تنها هدفشان حفظ مقام و منصب و موروثی نمودن آن است را گرفته و هر کسی در صورت وجود نهادهای هوشمند مردمی سودای سوء استعمال از قدرت را کنار گذارده و در صورت اشتباه یا عذر بخواهد و یا استعفاء بدهد. شجاعت یک مدیر موفق در پوزش خواستن از مردم در رسانه ها زمانیست که جامعه با نقد، بر عملکرد آن مدیر نظارت داشته و مسئولیت یک مدیر به عنوان یک امانت در دستان او باشد. پایگاه گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.