گیل خبر/ صبح یک روز آفتابی پاییزی میهمان مدیرکل ورزش و جوانان بودیم. سرمربی سابق تیم ملی کاراته شاید از معدود مدیران ورزشی است که از دل ورزش بر کرسی مدیریت نشسته و حالا خیلی ها منتظرند ببینند  نتیجه کار یک مدیر کاملاً ورزشی چه خواهد بود. مسعود رهنما، مدال های رنگارنگ جهانی را در رشته کاراته بر گردن آویخته و از سرمایه های ورزش گیلان محسوب می شود. او در دو سالی که از عمر مدیریتش می گذرد تلاش های زیادی کرده و موفقیت هایی نیز به دست آورده. مصاحبه ما با او خیلی عجیب شروع شد، عجیب تر ادامه پیدا کرد و به یک مصاحبه عادی تبدیل شد. مصاحبه ما را با مدیرکل ورزش و جوانان گیلان بخوانید. مسعود رهنما   سازمان جوانان و سازمان تربیت بدنی با هم ادغام شدند، انصافا از این ادغام، چی عادی جوانان شده است؟ به نظر من این کار در سطح ملی انجام شده و این سوال باید در سطح وزارتخانه پرسیده شود و از مسوولان عالی کشور. من مسوول پاسخگویی به این سوال تان نیستم. اگر به عنوان کارشناس می خواهید در خدمت تان باشم.   البته می دانیم که شما این وسط نقشی ندارید، ولی قطعاً شما در همین اداره کل هم سر این قضیه مشکل دارید. آیا می توانید به آن بخش جوانان برسید؟ قانونی را مجلس گذرانده است و دو سازمان را با هم ترکیب کرده است. این که این ساختارها قبلاً فراهم شده، پیش نیازها فراهم شده یا مثلا فرض کنید تصمیم سیاسی آن زمان گرفته شده، عجولانه گرفته شده یا نه؛ این ها را باید از مسوولانی بپرسید که این کار را کردند. اما ما اینجا براساس دستورالعملی که پس از ادغام برای ما صادر کردند و به میزان اعتباراتی که به ما داده اند و به میزان ساختاری که به ما اعلام کردند، در این زمینه موفق هم عمل کردیم. چون در بحث کمیت یعنی ایجاد تعداد تشکل های مردمی که در جوانان فعالیت بکنند، حدود 36 درصد رشد داشته ایم و در کارهای کیفی که مربوط به سمینارها و کارهای پژوهشی و حمایت از نخبگان است، به اندازه ی بودجه ای که به ما دادند، کارها را به نحو احسن و با مدیریت بهینه انجام دادیم. اما توجه داشته باشید ظاهرا در سال 93 کل کشور برای جوانان ده میلیارد بودجه در نظر گرفته شده. با این رقم چه می توان کرد؟ کل کشور ده میلیارد؟ بله، با این ده میلیارد چه می خواهیم بکنیم؟ اگر به عنوان کارشناس برای شما بگویم، گستره ی ورزش آن قدر زیاد است و حاشیه های خاص خودش را دارد که این ترکیب یک مقدار نامتناجس بود و به نظر می رسد که اراده ای هم در وزارت خانه و هیات دولت هم به وجود آمده است که این جدایی شکل پیدا کند و ورزش به امور خودش برسد و جوانان هم به امور خودش. معاونت جوانانی که داریم، آقای اسماعیلی از مدیران خوب و جوان است که توانسته کارهای بسیار بسیار خوبی را انجام بدهد. امروز یک جلسه شورای عالی ساماندهی جوانان استان دوباره تشکیل می شود و فکر می کنم 27 دستگاه در حوزه ی جوانان وظایفی دارند، ما هم دبیرخانه شان هستیم ؛ اگر این سازمان های متولی وطایف شان را انجام بدهند یا ندهند ما به عنوان دبیرخانه، گزارشی تهیه می کنیم و این گزارش در حوزه ی استانی از طریق آقای استاندار و در حوزه ی کشوری از طریق مقام عالی وزارت، به دستگاه های مربوطه اعلام می شود. الان درصد بودجه جوانان و ورزش نسبت به هم چقدر است؟ دقیقاً نمی دانم. حداقل آن بخشی که برای اداره شما است ؟ اصلا قابل مقایسه نیست. یعنی بودجه جوانانش خیلی کم است؟ در سطح کشور این طور است. در حوزه ی جوانان فقط کمک به سمن ها ( تشکل های مردم نهاد) انجام می شود. نه ساختار نیروی انسانی اش تعریف شده، نه مسایل سخت افزاری اش. این ده میلیارد در مقایسه با ورزش چقدر است؟ کل بودجه وزارت ورزش فکر می کنم صد و ده میلیارد بوده است البته با تملک و دارایی هایش. یعنی بیشتر از 20 درصد نیست؟ نه، اصلاً حرفش را نزنید. ده درصد هم باشد خیلی خوب است. اینجوری نیست. شما از معدود مدیرانی هستید که مستقیماً از میدان ورزشی وارد مدیریت شدید. در گذشته همیشه این انتقاد را به دیگران داشتند که این ها ورزشکار نبودند و برای همین مدیریت ورزشی نمی توانند بکنند، شما در این مدت که مدیریت کردید این موضوع چه محاسنی برای شما داشته است؟ رهنما ببینید بحث تئوری مدیریت هرمی را می دانید. در سطوح بالا نیاز به کار فنی نیست. اما کسی که کار فنی کرده است سایر شاخصه ها را هم باید داشته باشد، در این صورت می تواند موفق باشد. هستند خیلی از کسانی که کار فنی نکرده اند، و موفق بودند. خیلی کسانی هم هستند که کار فنی کرده اند و ناموفق بوده اند، به هر حال بایستی میزان عملکرد بر اساس شاخص های تعریف شده قابل درک برای همه باید ارزیابی شود. در این حوزه، من یک کارمند اداره کل بودم، حدود 17 سال سابقه کار داشتم. از کارشناس تا رییس اداره ای آمده بودم بالا. بعد از آن هم هم مدیرکل شدم. باید به عملکرد نگاه کنیم. گرایش من بیشتر گرایش حوزه ی به اصطلاح قهرمانی بوده. اما به نظر می رسد که در استان در کارهای فرهنگی به این عنوان معروف شدم که سابقه ی فرهنگی ام بیشتر است. در دوران 19 ماهی که من اینجا مدیر بودم شما هیچ موقع این حجم از ورزشکاران را در رویدادهای مختلف بعد از انقلاب ندیده اید که در راهپیمایی های مختلفی که به مناسبت های مختلف بوده شرکت کنند و فکر می کنم در طول ۳۰ سال سال گذشته، نماز جماعتی در داخل ورزشگاه در زمین چمن با جمعیتی بالغ بر چند هزار نفر برگزار نشده است. اما واقعیتش این است که علاوه بر اینکه به آن حوزه پرداختیم در بخش های مختلف مثل بخش قهرمانی، میانگین سرانه ی ما نسبت به استان های دیگر ۲۳ بوده؛ اما در ارزیابی عملکرد 2 سال گذشته، رتبه ما بین ششم تا هفتم بوده است. اما در بازی های آسیایی ما رتبه ی چهارم را به دست آوردیم. این یک انفجار است، یک انقلاب است. حالا ما نتوانستیم در زمینه ی این توفقیات اطلاع رسانی درست بکنیم. البته به عنوان یک مدیر اعتقادم این است که ورزش قهرمانی مان در کشور ضعیف است. شما کل کشورمان را با این وسعت و جمعیت در تصور کنید، کشور ما در آن واحد چهار فصل را در مناطق مختلف کشور دارد، اما فقط در 4 رشته ی ورزشی مدال المپیک می گیریم. یعنی انقلابی باید در حوزه ی ورزش قهرمانی کشور و به دنبال آن هم در گیلان اتفاق بیفتد. خود من که در دوسال نمی توانم. حداقل هر 4 سال یک بار بازی های آسیایی یا المپیک انجام می شود. 43 سال است در گیلان مدال المپیک نداشته ایم. بنابراین نسبت به وضعیت موجود در خیلی از جاها می توانیم نمره ی خوبی به خودمان بدهیم، اما نسبت به وضعیت مطلوب، خیلی باید تلاش شود. من جواب آن سوالم را نگرفتم. از نظر خودتان و اطرافیان، این که مستقیماً وارد مدیریت شدید و ورزشی بودید، تاثیر زیادی بر عملکردتان داشت؟ گفتم که شاخص های مختلف را ارزیابی کنید. من از شما می پرسم. مطلق نبینید، به من کمک کرد. چون ورزش را می شناسم. در ورزش قهرمانی و حوزه ی فرهنگی توفیق پیدا کردم. در حوزه ی سخت افزاری یا زیربناها به واسطه ی وضعیت بحرانی اقتصادی یا بهتر بگوییم شرایط خاص اقتصادی، توفیقی نتوانستیم به دست بیاوریم. البته الان به واسطه ی محبتی که در گیلان به ما دارند در دهه ی فجر اولین سالن اختصاصی کشتی توسط یک خیر در فومن هم افتتاح می شود که بالای یک و نیم میلیارد تومان هزینه کرده اند. در حوزه ی گسترش فضاهای ورزشی به واسطه ی شرایط اقتصادی وضعیت خوبی در گیلان نداریم، در جذب خیرین هم در قدم های اولیه هستیم و مجمع آن را تشکیل داده ایم. البته من خودم نیروی انسانی محورم. مگر وقتی مرحوم نامجو مدال گرفت، این امکانات بود؟ بعضی ها هم از بی امکاناتی صحبت می کنند آنجا بحث، مشکلات مالی است. نگوییم فساد مالی، مشکلات مالی وجود دارد. گردش مالی فعلی فوتبال را با گردش مالی مثلاً دوره مرحوم قایقران مقایسه کنید. می خواهم بگویم که نیروی انسانی حرف اول را می زند. آقای رهنما، داماش به شدت دچار مشکل است، و یک عده نگران این تیم هستند و نسبت به عدم تعیین تکلیف تیم معترض هستند. شرایط بحرانی تیم به کجا کشیده ؟ داماش مثل برخی از تیم ها مثل ابومسلم دچار مشکل شده. ظاهرا ابومسلم در یک زمان چهار تا مالک داشته است، داماش هم در زمانی که امیر منصور آریا که توانایی های مالی بسیار زیادی داشت، در اوج بود. اما پس از اتفاقاتی که برای او افتاد، تیم دچار سبب بحران شد. هنوز هم همان گروه که نماینده شان آقای عابدینی است از این تیم حمایت مالی می کند. البته نه به اندازه دوران اوج. از طرفی فراز و فرودهایی که در نتایج مسابقات گرفتند، اختلاف دیدگاهی که بین تماشاگران و متولیان ورزش از اداره کل گرفته تا هیات فوتبال پیش آمده، این بحران را سبب شده است. ما به عنوان اداره کل ورزش در زمینه ی حمایت مالی منع قانونی داریم. اما به اندازه خودمان در حوزه استانی سعی کردیم حمایت انجام دهیم. الان هر بار مسوولان فوتبال اعلام می کنند که مشکل داماش هفته دیگر درست می شود، اما اتفاقی نمی افتد. مسعود رهنما ببینید در شروع بحران اختلاف دیدگاه شدیدی بین اداره کل ورزش، هیات فوتبال و مالکین و مسوولان تیم بود. اما هیات فوتبال، مسوولان تیم و اداره کل به این نتیجه رسیدند که در یک جهت حرکت کنند و نیروهایی را که دارند برای حمایت بسیج کنند. اما واقعیت امر این است که برای یک تیم لیگ برتری حداقل امکانات مالی که لازم است، با توجه به وضعیت اقتصادی، از توانایی مجموعه تیم یعنی مالک تیم و اداره کل خارج است. قول ها و پیشنهادهایی که به ما داده شده بود هیچ کدام رنگ واقعیت به خود نگرفته. مثلاً تعدادی از اعضای محترم شورای شهر آمدند و گفتند که این تیم را می خواهیم. من گفتم که این بوروکراسی اداری اش چقدر طول می کشد؟ به من گفتند که 8 روز. من در یک مصاحبه ای گفتم بوروکراسی اداری اش ده روز طول می کشد. از قول من نوشتند که ده روز دیگر مشکل داماش حل می شود. شما می دانید که به اصطلاح برای این تیم باید 4 میلیارد تومان پول داشته باشی که این از توانایی هیات فوتبال و اداره کل ورزش و جوانان و هم استان ما خارج است. از آن طرف من فکر می کنم ما باید فرهنگ کمک گرفتن را بلد باشیم، باید ممنون باشیم. من با آقای عابدینی ابتدا اختلاف داشتم. الان من از آقای عابدینی تشکر می کنم. چون تنها کسی است که در هر بازی حدود سی چهل میلیون پول می دهد. در بحث داماش باید گفت که میزان پرخاش گری، میزان هنجارشکنی در مسابقات داماش بالا است. ما حق نداریم به ناموس مردم توهین کنیم. امکان دارد امروز به آقای عابدینی فحش بدهند، فردا به مسعود رهنما فحش بدهند، پس فردا به استاندار و بعدش هم به خود کادر فنی. به نظرم این باید یک جایی قطع شود، این درگیری ها دامنه اش بسیار بالاست و در کشور ما وجود دارد. این به عنوان یک ناهنجاری است و ما باید راهکارهای برخورد با آن را پیدا کنیم. داماش یک تیم حرفه ای است و بازیکنانش پول حرفه ای می گیرند. برای یک فصل 200 میلیون پول می گیرند، 100 میلیون پول می گیرند. چرا تماشاگر یا بخشی از جامعه انتظار دارد وقتی که بازیکنانی دارند پول حرفه ای می گیرند، یک نهاد دولتی یا یک نهاد عمومی مثل شهرداری یا اصلاً اداره کل ورزش باید هزینه اش را بدهد؟ ما هم همین نظر را داریم. به نظرم این سوال را باز همان عده باید جواب دهند. من فکر می کنم این توقعات را ما به وجود آوردیم. این فرهنگ حاکم بر فوتبال جدای از فرهنگ عمومی جامعه ما نیست. شما اگر پشت یک چراغ قرمز 12 شب بایستید ماشین پشت سری به شما بوق نمی زند؟ ما در حوزه های فرهنگی یک مقدار نقص و کم کاری داریم. ما باید حوزه های فرهنگی مان را تقویت کنیم. اگر قرار است بازی حرفه ای نگاه کنیم و تماشاگر حرفه ای باشیم، باید فرهنگ حرفه ای هم داشته باشیم. سازمان متولی برگزاری آن بازی حرفه ای باید رفتار حرفه ای داشته باشد. یعنی اگر آنجا اهانتی به خبرنگار شد به همان اندازه آن تیم پاسخگو باشد؛ یا اگر آسیبی به ورزشگاه رساندند ، به همان اندازه پاسخگو باشند. اول فصل گفتند داماش را داده اند به آهن و فولاد که از مجموعه کارخانجات امیر منصور آریاست. می گویند مالک جدید برای تیم خرج نمی کنند. الان به نظر من تنها کسی که دارد حمایت می کند شخص آقای عابدینی است. البته یک سری گله هایی هم مجموعه داماش دارد. می گویند در شهر رشت چرا به تیم سپیدرود A ریال کمک شده است؟ چرا به ما کمک نشده است؟ اینکه دستمان بسته است. دوم اینکه ما باید توانایی برقراری ارتباط را داشته باشیم. بله، چون معمولاً طلبکارانه می روند... این مشکل هست. اما در بخش های دیگر توفیقاتی داشته ایم. اتفاقی که در دوره قبل بازی های آسیایی برای گین افتاد، در ۱۸ دوره دیگر رخ نداده بود، این که ده ورزشکار اعزام کنیم و 9 نفر مدال بیاورند. کارشناسان می دانند که من در یک سال که نمی توانستم این کار را انجام دهم. می شود مسوولان استان را بیشتر حساس کرد. می شود شورای عالی ورزش تشکیل داد. می شود کل رسانه ها را جمع کرد اساتید را جمع کرد. مسوولان اجرایی را حساس کرد درخصوص حوزه ی ورزش. احتمالا شما به استان های دیگر هم رفته اید. بعضی از اوقات گریه ام می گیرد. شما نمی توانید اینجا یک مسابقه قهرمانی کشور را به درستی میزبانی کنید. در کدام سالن مسابقه برگزار کنیم؟ می خواهم بگویم که این مشکلات در حوزه پرورش خودش را نشان می دهد. پس چرا با وجود این که ما کمبود فضای ورزشی داریم، ماده 88 اجرا می شود؟ درباره ماده 88 ما در مورد محاسن و معایبش خوب اطلاع رسانی نکردیم. سیاه و سفید نبینیم، هر طرحی محاسن و معایبی دارد. از جمله در حوزه ی بانوان ما کجا سالن اختصاصی داریم که بخواهیم واگذار کنیم؟ برای ورزش معلولین چه فکری کرده ایم؟ برای حوزه ورزش قهرمانی چه فکری کرده ایم؟ البته برای همه ی این هایی که دارم می گویم فکرهایی شده است. این که به چه میزان آسیب دارد و چه میزان حسن دارد را در دستورالعمل اجرایی اش کاملاً مشخص نکردیم. اینجا که من نشسته ام، قبل از من هر کس که مدیر بوده در مورد عدم اجرای این ماده پایش به نهادهای نظارتی کشیده شده است. پس شما موافق اجرای ماده 88 هستید؟ ما کمبود فضای آموزشی داریم. فضاهای آموزشی ما میزان استفاده بهینه شان تمام شده. هیچ پولی بابت تعمیر و نگهداری نیست. سالن ها در اختیار هیات های ورزشی بوده است که هیچ توفیقی در عرصه ی قهرمانی هم نداشته اند. من موافقم مدیریت صحیح شود و دستورالعملش اجرایی شود. من اعتقاد دارم منافعش بیش از مضراتش است. در مورد بعضی هیات ها انتقاداتی وارد شده است. مثلاً در مورد هیات شنا و واترپلو خیلی از قهرمانان این رشته به عملکرد رییس این هیات انتقاد دارند. ارزیابی شما از عملکرد هیات شنا چیست؟ اینکه هیات شنا با توجه به از دست دادن استخرش شرایط بحرانی دارد، بر کسی پوشیده نیست. اما در مورد شیوه ی ترمیم و اصلاحش اختلاف نظرهایی وجود دارد. به نظر می رسد با تعامل می شود این قضیه را حل کرد. آقای گلریز رییس هیات شنا، منتخب آقایان بوده است برای گذار از یک وضعیت بسیار بد. ایشان مدیریت اجرایی کلان در استان داشتند که هیات شنا از حمایت های مدیریت اجرایی ایشان برخوردار شد . الان ایشان آن مدیریت کلان را ندارد، استخر را از دست داده است. باید تحمل کنیم. انشاالله استخر افتتاح شود، نقدها برطرف خواهد شد. اگر آن شیوه ها برطرف نشود قطعا تصمیم خوبی خواهیم گرفت. اما من مخالف این قضیه هستم که ما بیاییم اگر اختلاف دیدگاه با کسی داریم به زندگی خصوصی اش بتازیم و به زن و بچه اش رحم نکنیم. ورزشگاه سردارجنگل عملاً بلااستفاده شده. اگر قرار بود بازی ها در عضدی برگزار شود، دیگر چرا این ورزشگاه ساخته شد؟ بسیاری از اماکن ورزشی جانمایی درست نشده است. مثلا در صومعه سرا به فاصله 500 متر 2 تا سوله زدند. هر دوتا ناتمام است، چه کسی این کار را کرد؟ ما ورزشگاهی ساخته ایم. آیا در مورد وضعیت ترمیم و نگهداری، درآمدزایی یا سوبسید اش فکری کرده ایم؟ چرا بازی ها آنجا برگزار نمی شود؟ تیم ها دوست ندارند بازی ها آنجا برگزار شود؟ بحث دوست نداشتن نیست. مساله این است که حلقه ها وصل نیست. اساس نامه اش جداست. از سوی دیگر فرهنگ جامعه متفاوت است. مثلاً می گویند در مسیر آنجا تصادف زیاد است. با توجه به میزان هزینه ای که آنجا از بیت المال شده... چقدر بوده؟ نمی توانم بگویم، هر چقدر... میزان استفاده ای که داریم انجام بدهیم از لحاظ بازدهی قابل مقایسه نیست. الان برنامه ای برای استفاده از آن دارید؟ باید دید می شود یا نه؟ من فکر می کنم اگر پیست دوچرخه سواری ما آماده شود خوب است، الان آنجا تیراندازی جانبازان و معلولین و اتومبیل رانی، فعال است، اما ورزشگاهی که برای نیاز فوتبال حرفه ای حرفه ای ساخته شد، فقط هیات فوتبال رشت از آن برای ورزش آموزشی استفاده می کند. شهرداری رشت اعتقاد دارد که باید ورزش محلات را فعال کرد. شما چقدر با این سیاست موافقید؟ به نظر من در کشورمان سند جامع ورزش نداریم، یکی از کارهای خوب آقای گودرزی همین است. متولی ورزش های همگانی شهرداری است. اینکه ما ورزش پرورشی را چطور وصل کنیم به ورزش قهرمانی و ورزش قهرمانی را وصل کنیم به ورزش حرفه ای، در کشور ما هنوز مشخص نیست. واقعیت این است در کشور ما در ورزش همگانی توفیقات خوبی در زمان آقای گودرزی داشته ایم. اتفاقا در استان هم این گونه بوده است. با توجه به این که ورزش قهرمانی، نماد غرور ملی است به نظرم شهرداری علاوه بر ورزش همگانی اگر به ورزش قهرمانی هم توجه داشته باشد، خوب است. ورزش قهرمانی، نه حرفه ای؟ بله قهرمانی. روزنامه اعتماد