عبث بودن ورود احمدی نژاد به سیاست/بی فایده بودن رییس جمهور شدن مشایی
به گزارش گیل خبر، خوب بلد است با کلمات بازی کند، خصلتی که همین چند سال پیش ویژگی خاص محمود احمدی نژاد رییس جمهوری سابق بود. بهمن شریف زاده را باید یکی از همان شیفتگان و دوستداران پروپاقرص احمدی نژاد و مشایی دانست. او که روزی در معیت آیت الله مهدوی کنی طی طریق می کرده است و حال به صراحت می گوید اصولگرایی امروز یک تفکر بسته است که جناح می سازد و تخطئه می کند. او که با اصلاح طلبی چون احمد بورقانی(برادر همسرش) هم نشست و برخواست داشته اصلاح طلبان را هم قبول ندارد و معتقد است بهترین خط فکری همان است که احمدی نژاد می گوید. با بهمن شریف زاده، روحانی جنجالی نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی و محمود احمدی نژاد در دفترش در میدان انقلاب به گفتگو نشستیم، او سریعا بحث را به سکوت احمدی نژاد کشاند و آن را تدبیر و سیاست او در وضعیت فعلی دانست. به دو سال آخر ریاست جمهوری احمدی نژاد گریزی زد و صراحتا عنوان کرد با او و برنامه هایش مخالفت می کردند حتی وقتی که رهبری حمایت می کردند افرادی بودند که حرف رهبر را بر زمین می گذاشتند، کنایه هایی که به خوبی مرجع کلامش را مشخص می کردند. به ماجرای بردن مشایی به وزارت کشور که رسید آن را نه تخلف انتخاباتی بلکه زیرکی احمدی نژاد نامید، او معتقد است احمدی نژاد با این حرکت نشان داد کسی جز مشایی نیست، خط فکری اش ممتاز از اصولگرایان و اصلاح طلبان است و اجازه نداد یک کاندیدای خاص محبوبیتش را مصادره کند، کاندیدایی که نام نبرد ولی باز هم مرجع کلامش روشن بود و مشخص. بخش اول گفتگو با بهمن شریف زاده را حول محورهای مذکور بخوانید. *********** گوشه نشینی و حاشیه نشینی خوش می گذره؟ آقای احمدی نژاد در ولنجک شما اینجا در انقلاب، با هم جور در نمیاد؟ من نزدیک 6،7 سالی هست که در میدان انقلاب دفتر دارم و کارهای نگارش کتاب هایم را در این مکان انجام می دهم، بعضی از کلاس های اخلاقی من هم در این محل برگزار می شود، بنابراین اتفاق نو و جدیدی نیست که بعد از دولت آقای احمدی نژاد افتاده باشد. نمی دانم مقصودتان از حاشیه نشینی یا عزلت چیست(خنده) احمدی نژاد خود را مکلف دیده در مقابل دولت یازدهم ابراز عقیده سیاسی نکند شما لااقل برای ما رسانه ای ها فرد جنجالی و پرحاشیه ای بودید ولی... من الان هم پرسروصدا هستم(خنده). اگر رسانه ای با من مصاحبه کند هنوز هم همان صداها را از من می شنود، من سکوت نکردم. آن کسی که در رابطه با مسائل دولت یازدهم و مسائل سیاسی کشور سکوت اختیار کرده است آقای احمدی نژاد است. ایشان خودشان را مکلف دیده اند که ابراز عقیده سیاسی نکنند. موضعی در برابر رفتارهای دولت یازدهم اعلام نکنند تا دولت کار خودش را بدون آنکه احساس کند آقای احمدی نژاد ممکن است با مواضعش مانعی برای آن بوجود آورده ادامه دهد. ایشان نمی خواهد موضعی بگیرد چون نمی خواهد از مواضعی که احیانا امکان گرفتنش وجود دارد مغایرتی با حرکت دولت اعلام شود. اما امثال من چنین تکلیفی را برای خودمان احساس نمی کنیم و مثل دیگر افراد جامعه می توانیم نسبت به رفتارهای دولت و دیگر قوا و حتی مسائل سیاست خارجی ابراز نظر کنیم. تدبیر و سیاست سکوت احمدی نژاد همچنان استمرار دارد البته آقای احمدی نژاد هم از بهمن ماه پارسال سکوت شان را شکستند و چندین سخنرانی داشتند، مستقیم که نه ولی با کنایه نسبت به دولت صحبت کردند. نه، آقای احمدی نژاد کماکان بر همان تدبیر سکوت خودش ادامه می دهد. حالا اینکه این تدبیر چه علل و فوایدی دارد خودش بحث مستقل و خوبی است که می توان به آن پرداخت اما این سیاست و تدبیر ایشان همچنان استمرار دارد. آنچه که احیانا در چند صحبت یا سخنرانی از آقای احمدی نژاد شنیده شده است موضع گیری سیاسی نبوده است بلکه تبیین آرمان های انقلاب و امام بوده است. یعنی ایشان به اصرار دوستدارانشان در برخی از جلسات که عددش بسیار اندک بوده است حضور یافتند. اخیرا در بابل سخنرانی داشتند، یکبار هم در شهرری، در قم هم سخنرانی نداشتند از کسانی که در مراسم مادرش حضور داشتند تفقد کردند. شاید یکبار دیگر هم باشد که بخاطر ندارم. به همین سیر که نگاه کنید می بینید که ایشان هیچ موضع گیری سیاسی نسبت به رفتارهای دولت در این 2 سال نداشتند. بلکه بحث از مهدویت، آرمان های امام، نگاه امام به مردم و مستضعفان و ... بوده است. ایشان به این مباحث اعتقاد دارند و معتقدند که آرمان های انقلاب و امام نه امروز بلکه پیوسته بازخوانی شود. به چه علت؟ به این علت که بازخوانی آرمان های انقلاب سبب استمرار انقلاب و حرکت قطار انقلاب بر روی ریل اصلی خودش می شود. و فاصله گرفتن از این آرمان ها، فراموش کردن آنها موجب می شود انقلاب از مسیر خودش خارج شود. زمانی رهبر انقلاب درباره دولت آقای احمدی نژاد گفتند که این دولت قطار انقلاب را در مسیر خودش بازگرداند. این جمله حکایت از آن دارد که از منظر رهبر قطار انقلاب از ریل خودش خارج شده بود. آقای احمدی نژاد چگونه قطار انقلاب را به ریل خودش بازگرداند؟ باز رهبری می فرمایند که آقای احمدی نژاد با احیای شعارهای امام این کار را انجام داده است. مگر آقای احمدی نژاد چه شعارهایی داد. شعارهایی که ما از آقای احمدی نژاد در آن 8 سال شنیدیم بحث عدالت، مردم، مستضعفین بود. عمده شعارهای ایشان بحث عدالت و رسیدگی به مردم بود که همه کلمات در کلمات امام نیز دیده می شد و ایشان همیشه بحث مستضعفان و پابرهنگان و حقیقت وعزت دادن به مردم تاکید داشتند. هم و غم فعلی احمدی نژاد احیای آرمان های انقلاب است می خواهم بگویم اینکار آقای احمدی نژاد از نظر رهبری یعنی بازگرداندن قطار انقلاب به ریل. یعنی چی؟ یعنی همان عقیده فعلی آقای احمدی نژاد که بازخوانی آرمان های امام ضامن حفظ انقلاب، بقای انقلاب و حرکت انقلاب بر روی ریل اصلی خودش است. ایشان الان نسبت به این مساله هم و غم دارند و همت گماشتند که آرمان های انقلاب را احیا کنند. لذا سفارش شان هم همین است که این آرمان ها را بازخوانی کنید این حرف شما یعنی قطار انقلاب در حال خارج شدن از ریل است؟ نه. ایشان می گویند اگر این آرمان ها پیوسته بازخوانی نشود قطعا این اتفاق می افتد. منظورشان گذشته، حال یا آینده نیست، همه زمان ها را می گویند. یعنی اگر افکار و آرمانهای انقلاب و امام پیوسته بازخوانی نشود مردم و دولتمردان از این آرمان ها فاصله می گیرند. این فاصله موجب می شود قطار انقلاب مسیر دیگری را طی کند و از ریل اصلی خارج شود. این را گفتم که بگویم که دو یا سه سخنرانی که آقای احمدی نژاد داشتند همه اش پیرامون این مباحث بوده است. البته این را هم بگویم که ایشان خودشان را مکلف نمی بینند که جاهای مختلف بروند و در این باره سخنرانی کنند، شرکت شان در این مراسم و سخنرانی به اصرار دوستدارانشان است والا بنای ایشان بر سخنرانی نیست. حتی حضورشان در استان ها هم به خاطر اصرار دوست دارانشان است. خیلی ها در انتظار هستند و از آقای احمدی نژاد دعوت کردند که حداقل برای یک دیدار مردمی به استان شان سفر کند، یعنی به همین دیدار راضی هستند، منتهی وقتی به استان ها می روند اصرارها زیاد می شود که حداقل چند کلمه ای صحبت کنند، این یکی دوبارم که حرف زدند از همین باب بوده است. احمدی نژاد عزمی برای بازگشت به سیاست ندارد اما دوستدارانش قطعا این خواهش را دارند البته نگاه سیاسیون و رسانه ها به این تحرکات آقای احمدی نژاد انقدر خوش بینانه نیست، چیزی که شما اصرار دوست دارانشان عنوان می کنید در تحلیل های سیاسی فعالیت های انتخاباتی احمدی نژاد نامگذاری می شود، سیاسی بودن این حضور را رد می کنید؟ جریان های سیاسی از حضور آقای احمدی نژاد در استان ها تفاسیری می کنند و می خواهند این معنا را القا کنند که این حرکتی سیاسی برای بازگشت به عرصه سیاست است. این همان چیزی است که در رسانه ها هم مطرح می شود ولی واقعا این نیست، آقای احمدی نژاد هیچ عزمی برای بازگشت به سیاست ندارند از مجلس گرفته تا ریاست جمهوری. اما مردم و دوست داران ایشان قطعا این خواهش را دارند و هرجا می روند از ایشان می خواهند که به سیاست برگردند. این تقاضای مردم وجود دارد ولی عزم ایشان نیست. ایشان برای دیدار با مردم به سفر می روند و تقاضاهای مردم هم مطرح می شود. برخی جریانان ها این را حرکتی سیاسی از سمت آقای احمدی نژاد معرفی می کنند اما از سوی آقای احمدی نژاد این رفتار سیاسی نیست و پاسخی به اصرارهای مردم است. حتی بعضی از هیئات در تهران از ایشان می خواهند که در مجالس شان شرکت کنند و چندبار این اتفاق افتاده است. البته با وجود اصراری که کردند سخنرانی نداشتند. مردم در این دیدارها خواسته هایشان را با ایشان در میان می گذارند و معمولا هم خواستار بازگشت ایشان هستند. فرض را بر صحت حرف شما بگیریم که احمدی نژاد عزمی برای بازگشت به سیاست ندارد، ولی می توان این برداشت را کرد که طیف احمدی نژاد نمی خواهد از سیاست بیرون رود، احمدی نژاد نمی آید اما می خواهد اطرافیانش در سیاست باقی بمانند؟ چون اگر حذف شوند احمدی نژاد هم از حافظه ملت حذف می شود؟ ببینید تمام مجالسی که آقای احمدی نژاد شرکت کردند به اصرار مردم بوده است، یعنی هیچ مجلسی را ایشان تدارک ندیده بودند که مردم دعوت شوند و شرکت کنند. اصلا به بحث مردمی کاری ندارم، بهرحال ایشان طیف طرفدارانی دارند که قابل قبول هم هست. می خواهم بگویم مجالس با تدابیر ایشان شکل نگرفته است بلکه ایشان در همه مجالس با اصرار دعوت شده اند، مگر اینکه شما بگویید کسی وقتی نخواهد وارد عرصه سیاست شود حتی اصرار هم کنند نباید برود، فکر می کنم این توقع درستی نیست. بهرحال وقتی دوست دارانشان دعوت می کنند ایشان برای تفقد شرکت می کنند و شرکت شان جوری نیست مگر شرکت در حسینیه و مسجدی . برای اینکه جایی جز این مکان ها برای دعوت وجود ندارد. نمی شود این مجالسی که احمدی نژاد در آن شرکت می کند حکایتی از انگیزه ایشان برای بقای طیف خودش حتی در عرصه سیایس تلقی کرد. بهرحال هر نتیجه ای هر مقتضایی یک مقتضی و دلیل منطقی می خواهد. ولی بهرحال دوستداران ایشان خواهان این هستند که احمدی نژاد به عرصه سیاست بازگردد. خود هوادارن هم معتقدند که این تفکر باید در عرصه سیاسی استمرار پیدا کند. احمدی نژاد پتانسیل بالایی دارد و قطعا می تواند تشکل سازی کند آقای باهنر می گویند سال 84 وقتی به احمدی نژاد گفتیم رایی نداری، با قاطعیت گفت من رییس جمهور هستم چون بین مردم رای دارم، سال 84 آن احمدی نژاد احساس نیاز کرد بیاید و کاندیدا شود با وجود همه مخالفت هایی که می شد. الان احمدی نژادی که می گویید سکوت کرده و قصد بازگشت ندارد می تواند سناریویی دیگر را دنبال کند و از دل اصرارهای مردمی که می گویید به سمت یک تشکل سازی سیاسی پیش برود تا خودش را در وادی سیاست باقی بماند؟ قطعا می تواند. پس این بهره برداری را می کند و دنبال تشکل سازی است؟ نه، می تواند غیر از می کند است. آقای احمدی نژاد این پتانسیل را در حدقابل توجه دارد و کسی انکار نمی کند که ایشان می تواند هوادارانش را ساماندهی و سازماندهی کند اما آقای احمدی نژاد الان عزم و تصمیم چنین کاری ندارد. احمدی نژاد می تواند یک طیف یا حزب یا جریان سیاسی درست کند اما... چرا؟ آقای احمدی نژاد برای این حرف که چرا سال 84 تصمیم داشت و الان با وجود حمایت های قابل توجه در استانهای مختلف تصمیم ندارد جواب دارد، من تاحدی می توانم جواب ایشان را برای شما می گویم. من تاکید دارم که توانستن غیر از انجام دادن است، آقای احمدی نژاد الان هم توان این را دارد که هوادارنش را جمع کند و یک طیف یا حزب سیاسی بزرگ ایجاد کند اما از آغاز گفته من دنبال حزب نیستم، دنبال کار سیاسی نیستم، دنبال جریان سازی سیاسی نیستم، می گوید من فعلا خودم را موظف به بازخوانی آرمان های امام و انقلاب می دانم. این حرف صریح ایشان است. اما اینکه چرا با وجود حمایت های جدی و غیرقابل انکار تصمیمی ندارند، ببینید اگر قرار باشد آقای احمدی نژاد هر دعوتی را پاسخ دهد هر روز و هر هفته باید به یک استان بروند و پیوسته بین مردم باشند. بدانید ایشان تا این اندازه دعوت دارند. سفارت سال گذشته دعوت ترکیه از احمدی نژاد را به دست او نرساند 2 سال مدوام ترکیه از ایشان برای مراسم اربکان دعوت می کند، سال پیش هم این دعوت بوده منتهی سال پیش دعوتنامه به صورت رسمی به سفارت داده شده ولی سفارت دعوت را به آقای احمدی نژاد نرساند حالا به هر دلیلی، صلاح ندیدند، اقتضا نمی کرد، دیر شده بود، ما خبر نداریم و خود سفارت باید پاسخ دهد. امسال مستقیم این دعوت به آقای احمدی نژاد داده شد. که این خوب نبود از این جهت که تلقی ترکیه این بود که سفارت دعوت را به آقای احمدی نژاد نمی رساند لذا خودشان مستقیم اقدام کردند و دعوتنامه را دادند. این دعوت ها از سوی کشورهای مختلف مطرح می شود، ونزوئلا بارها از ایشان دعوت کردند، ایشان حامی زیاد دارد، دوستدار زیاد دارند، در تهران و ایران که خیلی زیاد هستند، در خارج از کشور هم هستند، ولی ایشان نمی توانند به همه جواب بدهند، نمی شود هم پاسخگوی همه باشند چون ممکن است حالت خوبی نباشد که ایشان پیوسته بین مردم باشند. با وجود اینکه عدد بالاست ولی باز هم ایشان عزمی برای ساماندهی و سازماندهی سیاسی هوادارانش ندارد. ایشان به همه توصیه می کنند که آرمان های امام و انقلاب را بازخوانی کنید، یکی از علل این رویکرد ایشان این است که دولت یازدهم بتواند بدون هیچ مانعی همه کارهایی که می خواهد انجام دهد، که عمده کار دولت یازدهم لغو مصوبات دولت دهم بوده است.بکنند، عیب ندارد. دیدید که آقای احمدی نژاد درباره یارانه ها، مسکن مهر و سهام عدالت کلامی نگفتند. در حالیکه میزان نقدی که به هرکدام از این اقدامات دولت سابق شد غیرقابل تصور بود. انقدر که گفته شد مسکن مهر عامل تورم است از چیز دیگری نام برده نشد. گاها دیده شده اسم های تصمیمات دولت دهم را تغییر دادند مثلا اسم صندوق مهررضا را عوض کردند. خب بکنند، عیبی ندارد. اقای احمدی نژاد می بینند که این دولت با اسم ها هم مخالفت می کنند. احمدی نژاد می گوید بگذار دولت هرکاری می خواهد بکند و احساس نکند من سنگ راهش هستم آقای احمدی نژاد می گویند بگذاریم دولت یازدهم هرکاری می خواهد بکند و احساس نکند احمدی نژاد سنگ راه آنهاست. چرا؟ برداشت من این است که به این دلیل که مردم آسان داوری کنند. یعنی سکوت و توقف سیاسی آقای احمدی نژاد برای این است که زمینه داوری مردم کاملا فراهم باشد و مردم اسان بتوانند داوری کنند و وقتی کار به جدال بکشد داوری دشوار می شود. احمدی نژاد این پوئن بزرگ را به دولت داده که هرگونه می خواهند با او مخالفت کنند این پوئن خیلی بزرگی است که آقای احمدی نژاد به دولت یازدهم داده است که دولت هرگونه می خواهد با احمدی نژاد مخالفت کند، چه در کردار چه در گفتار. و دولت یازدهم حقا و انصافا کم نگذاشته است و هرچه توانسته گفته و پیوسته هم میزانش کما و کیفا به صورت تصاعدی رشد داشته است. یعنی اگر دولت در صد روز نخست از دولت نهم و دهم کرد در صد روز دوم انتقادش افزایش یافت در صد روز سوم باز هم افزایش یافت. کافی است که آقای احمدی نژاد یک سفر بروند، تیتر همه روزنامه ها ناسزاگفتن به ایشان است. یعنی عزم جزم تر شده است مخصوصا که به انتخابات مجلس نزدیک می شویم و واهمه بیشتر شده است. لذا فیتیله مخالفت ها بالا کشیده شده است. با همه اینها احمدی نژاد این پوئن را به دولت یازدهم داده است و می گذارد این دولت هرچه می خواهد و هرجوری می خواهند مخالفت کنند. این رویکرد ایشان زمینه را برای داوری مردم مساعد می کند و مردم می توانند کامل داوری کنند. احمدی نژاد فایده ای در جدال با دولت نمی بیند دومین دلیل این است که اقای احمدی نژاد فایده ای در این جدال نمی بیند. دعوا کردن با دولت سر مسکن مهر چه فایده ای دارد؟ ایشان می گوید خود مردم صاحبان مسکن مهر هستند، دولت اگر با مسکن مهر مقابله کند با خواست مردم مقابله می کند. برای همین مردم جلو مجلس تحصن می کنند مردمی که در مسکن مهر ثبت نام کردند. اگر عزم دولت بر تعطیل شدن یارانه ها بود چرا احمدی نژاد جدال کند، این خواهش مردم است به همین خاطر مردم در یک حرکت رفراندوم گونه بیش از رای به جمهوری اسلامی رای به یارانه ها می دهند. یعنی 99 درصد به یارانه ها رای دادند در حالیکه رای به نظام جمهوری اسلامی 98 درصد بود. احمدی نژاد خودش را نماینده مردم می دانست، الان خود مردم می توانند با مردم صحبت کنند بگویند چه چیزی می خواهند چه چیزی نمی خواهند. یک پرانتز باز کنیم، در همان ماه های اول دولت یازدهم اقای احمدی نژاد در نامه ای روحانی را به مناظره دعوت کردند؟ این یک استثنا بود که علت داشت. اجازه بدهید بحث قبلی را کامل کنم بعد به این موضوع می پردازم. ورود الان احمدی نژاد به عرصه سیاست کار عبثی است علاوه بر دو عامل بالا که ذکر کنم، آقای احمدی نژاد اصلا واجد رسانه نیست، آقای احمدی نژاد در عمر دو دولتش یک رسانه بیشتر نداشت که روزنامه ایران بود. آنهم من معتقدم در بطنش همه اعضای آن روزنامه حامیان آقای احمدی نژاد نبودند. برای همین الان اگر وارد عرصه جدال شود سخن احمدی نژاد را چه کسی بازگو خواهد کرد، درست است که ممکن است مخالفان آقای احمدی نژاد این سخنان را انعکاس دهند اما چطور انعکاس دهند مهم است. دلیل دیگر این است که ورود الان آقای احمدی نژاد به عرصه سیاست فایده ای ندارد، کار عبثی است. برای خودشان یا برای کشور؟ کلا فایده ای ندارد. ماجرای ممانعت ها با برنامه های احمدی نژاد در یک سال آخر ریاست جمهوری اش چرا؟ ایشان یک تجربه ای در یک سال آخر دوره ریاست جمهوری خودشان داشتند و آن تجربه ممانعت از برنامه هایش بود. ایشان برنامه های زیادی داشت من جمله اجرای فاز دوم یارانه ها. ایشان بر این باور بود که با اجرای فاز دوم یارانه ها می شود با فشاری که از تحریم ها بر مردم می آید مقابله کرد و غرب به زانو درآورد لذا ایشان فاز دوم را طراحی کرد و اعلام کرد که یارانه ها را 3 برابر کنیم و از 40 هزار تومان به 120 هزارتومان برسانیم، برخی مخالفت کردند که بهتر است نامی از آنها نبریم. نهایتا کار به یک تیم اقتصادی کشید که این تیم اقتصادی بعد از بررسی گزارش کرد که دولت درست می گوید. بنابراین جلسه ای با حضور همه قوا و فعالان مجلس برگزار شد، بحث شد، گزارش تیم اقتصادی داده شد، مخالفان و موافقان صحبت کردند و نهایتا رهبر انقلاب فرمودند میانه کار گرفته شود. یعنی نه 120 هزار تومان آقای احمدی نژاد نه 40 هزار تومان فعلی. یعنی می گویید رهبری موافق افزایش یارانه نقدی بودند؟ بله تقریبا 9 ماه مانده به پایان کار دولت نهم، ایشان اعلام کردند که فاز دوم هرچه سریعتر اجرا شود. وقتی مانع هایی وجود دارند که حتی گوش به حرف رهبری نمی دهند، احمدی نژاد بیاید چه کاری می تواند بکند؟ پس با وجود موافقت رهبری این ممانعت هایی که می گویید توجیهی نباید داشته باشد؟ می خواهم به همین جا برسم. بعد از سخنان رهبری آقای احمدی نژاد گفت ما که با 3 برابر یارانه ها آمادگی داشتیم پس با میانه هم مشکلی نداریم و کاملا آماده ایم که از فردا آغاز کنیم. اما باز هم بعد از این جلسه عده ای گفتند ما اجازه اجرا نمی دهیم. حال سوال من این است، آقای احمدی نژاد دولت است و گفته که دولت جلو می آید، رهبری هم بنابر آنچه در رسانه ها اعلام شد تاکید کردند فاز دوم هرچه زودتر اجرایی شود ولی نشد. چه فایده ای دارد که با این شرایط و ممانعت ها آقای احمدی نژاد به میدان بیاید؟ مگه کاری می تواند بکند وقتی نمی شود؟، وقتی مانعی وجود دارد آنگونه که عنوان کردم. مانعی که حتی گوش به حرف رهبر نمی دهد، مانعی که حتی حرف رهبر بر زمین می ماند، می خواهم بگویم پس مانع خیلی پُر زور است.وقتی مانع پرقدرت و پُر زور اینجوری وجود دارد آقای احمدی نژاد چه کاری می تواند بکند، آقای احمدی نژاد می گوید من رییس جمهور بودم نتوانستم کار کنم حالا که هیچ کاره ام چه کاری می توانم بکنم. می تواند این را بگوید دیگر؟ من از آقای احمدی نژاد نقل قول نمی کنم ها، نظر خودم را می گوید که وقتی ایشان در ریاست جمهوری با چنین موانعی روبرو بود حالا که رییس جمهور نیست ورودش به سیاست چه نتیجه و اثری دارد؟ ایشان این مسائل را می بینند و سکوت اختیار کرده اند. تا وقتی که شرایط فراهم شود. احمدی نژاد قهر نکرده است شرایط فراهم شود، مردم خواهان باشند ایشان احساس تکلیف کند به سیاست می آیند. من چندبار گفتم ایشان که قهر نکردند، ایشان خودش را بچه انقلاب می داند، آموخته مکتب امام می داند، معتقد به این انقلاب است. لذا سکوت آقای احمدی نژاد به معنای قهر با سیاست نیست، به معنای بی اعتقاد شدن به سیاست نیست بلکه می گوید من فعلا در فعالیت سیاسی متوقفم. البته بعضی ها خیلی مصرند که آقای احمدی نژاد وارد این جدال سیاسی شوند، وارد درگیری های لفظی شود، ولی ایشان سکوت اختیار کرده و اینکار را نمی کند. به آن موضوع مناظره اشاره ای نکردید؟ آقای احمدی نژاد انگیزه ای بر پاسخگویی نداشت، اما آقای رییس جمهور وعده کرده بودند که در 100 روز نخست دولت یازدهم مردم در زندگی شان یک تحول و دگرگونی احساس خواهند کرد، البته این وعده محقق شد و مردم تحول را احساس کردند ولی نه صعودی بلکه نزولی. ایشان قرار بود هر 100 روز گزارش دهد، در گزارش اول قاطبه جریان ها از جمله حامیان ایشان با گزارش شان مخالفت کردند چون 90 درصد گزارش ایشان نقد آقای احمدی نژاد بود. همه گفتند شما باید حرف خودت را بزنی، کارهایی که دولتت برای مردم کرده باید بگویی نه نقد احمدی نژاد. این گزارش جوی را در جامعه ایجاد کرد که باعث شد خیلی ها سراغ آقای احمدی نژاد بیایند و اصرار کردند که شما هیچ چیزی در برابر این گزارش نمی خواهی بگویی، آقای احمدی نژاد بنا نداشت چیزی بگوید ولی یک دعوتی کرد گفت اگر شما می خواهید من بیایم درباره آنچه درباره دولت من گفتید پاسخ بدهم و نکاتی را بیان کنم. که با تعابیر بدی ابراز مخالفت کردند و بعضی ها جسارت کردند مثل اینکه گفتند شما در قدوقامت رییس جمهور نیستی که پاسخ بدهی و ... فکر می کنم شما خیلی تلاش دارید احمدی نژاد را مظلوم تصویر کنید، احمدی نژاد آنقدر هم که شما می گویید در افکارعمومی مظلوم نیست؟ من واقعیت را گفتم. اتفاقا احمدی نژاد نشان داد اگر بخواهد زورش از همه بیشتر هم است؟ بله من گفتم احمدی نژاد خیلی حامی دارد، خیلی هم توان دارد اما انجام دادن غیر از توانستن است. ببینید همین احمدی نژادی که شما تصویر کردید دوره ای توانست با همان بی رسانه بودن، بی تشکیلات بودن و ...همه اصولگرایان را گوشه رینگ ببرد، آن ممانعت ها چه بوده که احمدی نژاد هم نتوانست با آن مقابله کند؟ یکی از آنها که درباره یارانه ها بود را عنوان کردم که چه ممانعت هایی شد. چه کسانی نگذاشتند احمدی نژاد فاز دوم یارانه ها را اجرا کند؟ ولی برخی هم معتقدند خود احمدی نژاد جرات اجرا کردن فاز دوم را نداشت نه مخالفت شد، مخالفت ها در رسانه آمد، مخالفت به صحن علنی مجلس آمد. من تحلیل نمی کنم من همه خبرها و گزارش هایی که در رسانه ها آمد را بازگو می کنم. می توانم باز هم نمونه های دیگر را بگویم اما خوب نیست، خوشایند نیست. مثلا بازدید از زندان ها. اتفاق نیفتاد در حالیکه آقای احمدی نژاد معتقد بود به عنوان رییس جمهور و حافظ قانون اساسی و منافع ملت حق اینکار را دارد. ولی اجازه این کار هیچ وقت صادر نشد. تا امروز برای هیچ رییس جمهوری صادر نشد. یعنی آقای روحانی هم که وعده داده بود مساله زندانی ها را بود هنوز نتوانسته کاری کند. اتفاقی افتاده؟ اصلا به آن دو فرد که بحث شورای امنیت دارند و در حصرند کاری ندارم ولی ایا دولت آقای روحانی توانست کاری کند؟ رسیدگی به مسائل زندانیان وعده انتخاباتی روحانی بود، ایا اتفاقی افتاد؟ این موضوع همزمان با زندانی شدن آقای جوانفکر شد و ذهن ها به سمت این موضوع چرخش کرد می دانم، بحث من این است که آقای روحانی هم در وعده های انتخاباتی شان رسیدگی به مسائل زندانیان را مطرح کردند ولی آیا اتفاقی افتاد. یعنی روحانی هم با همان محدودیت ها روبرو است؟ من نمی دانم، از خودشان باید پرسید. من فقط می دانم ایشان این وعده را داد ولی هیچوقت محقق نشد. یعنی حتی گفته نشد. آقای احمدی نژاد نامه نوشت، حرف زد و گفت من می توانم و حق دارم اینکار را کنم چون من باید حافظ قانون اساسی باشم ولی گفتند نه شما حقی ندارید، کار به جدل رییس دو قوه کشیده شد. اینطوری که شما روایت می کنید یعنی قدرت برادران لاریجانی خیلی زیاد است. من نسبت به برادران آقای لاریجانی نمی خواهم داوری کنم فقط می خواهم بگویم که آقای احمدی نژاد لااقل گفت آقای روحانی که این را بعد از ریاست جمهوری حتی نگفت. فقط شعار قبل از رییس جمهوری شان بود. در جماران گفتند آرام باشید اقدامات انجام می شود. لااقل حرفش را وسط بیندازند بعد بگویند ما خواستیم و نشد. ما گفتیم و درخواست کردیم اما نشد. ولی آقای روحانی برعکس این موضوع را گفتند. و بیان کردند ما امروز با دو قوه دیگر در تعامل بسیار خوب هستیم. شما که در تعامل بسیار نیک هستید پس چرا آن وعده و خواسته برخی در اینباره را مطرح نمی کنید؟ معنی تعامل خوب چیست؟ من بحث صحت و سقم را مطرح نمی کنم که آیا احمدی نژاد حق بازدید داشت یا نه، می خواهم بگویم این برنامه احمدی نژاد بود ولی نمی توانست انجام دهد. عضو بودن احمدی نژاد در مجمع تشخیص هیچ است و قدرتی ندارد در این 2 سال اخیر از این مسائل تعداد فراوان بود. با این ممانعت ها خب به این نتیجه می رسد که وقتی من رییس یک قوه هستم نمی شود الان که هیچ کاره هستم چطور می توانم. چون آقای احمدی نژاد الان هیچ کاری ندارد. نگویید که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، آن اصلا هیچ است. یعنی یک مجلس مشورتی است و قدرتی ندارد. ایشان هم یک عضو است و حتی در هیچ کمیسیونی وارد نشده است. برای همین می گویم باید به ایشان حق داد که وقتی می گوید من رییس بودم و جلو این اقدامات نمی توانستم بایستم الان چطور می توانم. دعوا کنم؟ چه کاری با دعوا پیش می رود جز اینکه تلقی شود جلو پای دولت سنگ می اندازیم. قوه قضاییه علیه احمدی نژاد پرونده تشکیل داده، خب بدهد! دیگر قوا هم همین است، قوه قضاییه علیه ایشان پرونده تشکیل داده، خب بدهد، اگر به جایی رسید و دلیل ارائه شد به دادگاه می رود ولی تا وقتی دلیلی ارائه نشده دعوا کند؟ اخیرا هم گفتند قوه قضاییه همه شاکیان احمدی نژاد را احضار کرده و شکایت شان را ثبت می کند، بکند، آقای احمدی نژاد تا الان موضعی گرفته است؟ اگر این شکایت ارزشمند بود درست بود خب قوه قضاییه به جریان بیندازد. احضار احمدی نژاد به دادگاه ادامه پیدا نکرد پس معلوم است چیزی نبود، مانور بود البته به دادگاه احضار شدند ولی نرفتند؟ راجع به احضار ایشان بحث نکنیم، دیدید که ادامه پیدا نکرد پس معلوم است چیزی نبود صرفا یک مانور بود. نمی دانم شاید بعدا واقعی شود. یک علامت سوال، شما می گویید آقای احمدی نژاد رییس جمهوری بود که 2 سال اخیر مانع سر راهش زیاد بود، با همین تفکر الان سکوت کرده. پس چرا همان احمدی نژآد سال 92 دست مشایی را گرفت به وزارت کشور برد تا همین مسیر را برود. یعنی چرا با وجود مانع ننشستند و اقدام کردند؟ احمدی نژاد بعدها به این نتیجه رسید اگر مشایی رییس جمهور می شد هم نمی توانست حرکتی کند نه، با وجود اینکه می دانستند مانع هست و اگر مشایی هم رییس جمهور شود این مانع هست پس چرا او را به وزارت کشور برد و نامزد کرد، وقتی احمدی نژاد با موانع نتوانست پس مشایی هم نمی توانست؟ سوال خوبی است. ولی باید قبلش این سوال را پرسید که آیا آقای احمدی نژاد آن روز به این نتیجه رسیده بود که ورود مشایی هیچ فایده ای ندارد. این معلوم نیست که آیا آن روز به این نتیجه رسیده بودند که آمدن مشایی توقف صرف است و هیچ حرکتی نمی تواند انجام دهد. من شنیدم که بعدا به این نتیجه رسیدند که مثلا اگر مشایی رییس جمهور می شد نمی توانست حرکت کند چون کار سخت تر از زمان احمدی نژاد می شد ولی اینکه آن روز به این نتیجه رسیده بودند یا نه یقین ندارم. بهرحال ایشان هم یک انسان است و باید احتمال داد بعد از گذشت زمان و دیدن شرایط به این نتیجه برسد که همان بهتر که مشایی رییس جمهور نشود. احمدی نژاد فهمید آمدن مشایی فایده ای نداشت یعنی بعد از ردصلاحیت مشایی به این نتیجه رسید؟ نه شاید حتی بعد از چند ماه. شاید آن موقع مایل بود مشایی بیاید و احساس می کردند که بشود این فکر با حضور مشایی ادامه پیدا کند ولی بعدها می دانم که ایشان فهمیدند که آمدن مشایی هم فایده ای نداشت. آنهایی که مانع آقای احمدی نژاد بودند قطعا مانع بیشتری برای مشایی بودند. مشایی مانع دولت احمدی نژاد نبود، بهانه بود البته خود مشایی یک مانع جلو پای احمدی نژاد بود، هجمه به دولت ایشان بیشتر بخاطر بودن مشایی در کنارش بود. مشایی مانع نبود، بهانه بود. منتهی بهانه سازان زیرک بودند، بهانه پذیران یعنی آنهایی که پذیرفتند مشایی انحراف است، فاقد زیرکی بودند. یک آقای معروفی گفت من کلمه جریان انحرافی را ساختم. می شناسید که چه کسی است؟ مشایی بهانه ای بود که هاشمی رفسنجانی درست کرد تا سدی مقابل احمدی نژاد بگذارد آیت الله هاشمی رفسنجانی. بله. آقای هاشمی گفتند من این کلمه را ساختم. بعدا گفتند مشایی بهانه است احمدی نژاد اصل انحراف است. اینها عین جملات آقای رفسنجانی است. یعنی مشایی مانع احمدی نژاد نبود مشایی بهانه ای شد. منتهی این بهانه را هاشمی آورد مطرح کرد برای اینکه جلو احمدی نژاد سدی درست شود. هاشمی مشایی را بهانه ساخت برای آنکه جلو حرکت احمدی نژاد گرفته شود. خیلی ها که فاقد زیرک بودند پذیرفتند. گفتند احمدی نژاد سوم تیر را می خواهیم، احمدی نژاد دولت دهم منحرف شده است و از مسیر دولت نهم خارج شده است. نتیجه دیگری که می شود گرفت این باشد که اصرار آقای احمدی نژاد در دفاع از مشایی خواست هاشمی نبود؟ بازی در زمین هاشمی نبود.؟ نه. آقای احمدی نژاد مکرر به ما گفته بود که مشایی مورد نظر ما نیست اینها با این خط مخالفند. اگر مثلا ایشان مشایی را کنار می گذاشت ماجرا حل می شد؟ آقای احمدی نژاد می گفت ماجرا با اینکار هم حل نمی شد، اینها در حقیقت اگر آقای احمدی نژاد مشایی را کنار می گذاشت از احمدی نژاد یک چهره دیگری را به نمایش می گذاشتند احمدی نژاد که تائب و پشیمان بود و برگشته و باید حرکت دیگری را ادامه دهد. یعنی باید برخی حرکاتش را ناتمام بگذارد و مسیرش را عوض کند. در بحث انتخابات هم خواستند اینکار را بکنند. کار احمدی نژاد در بردن مشایی به وزارت کشور پرهزینه بود نه خلاف قانون آمدند گفتند برخی کاندیداها کاندیدای احمدی نژاد هستند، کار آقای احمدی نژاد در بردن مشایی به وزارت کشور کار پرهزینه ای بود چون تا آن روز هیچ رییس جمهوری چنین کاری را نکرده بود. خلاف قانون بود نه خلاف نبود ولی هزینه زیادی داشت چون خلاف روال بود. حمایت رییس جمهور از یک کاندیدا ایرادی ندارد /احمدی نژاد زیرک است ورود مستقیم دولت به انتخابات بود؟ نه حمایت یک رییس جمهور از یک کاندیدا بود، که ایرادی نداشت. حمایت ایراد ندارد خرج کردن ایراد دارد. یعنی احمدی نژاد اینها را نمی دانست؟ چرا می دانست. پس چرا این هزینه را کرد. علت داشت. آقای احمدی نژاد زیرکی دارد، این نبود که علی اللهی دست مشایی را بگیرد و به وزارت کشور برود. می خواستند احمدی نژاد را به نفع یک کاندیدا مصادره کنند اینکار را کرد چون خطی در میان بود که آقای احمدی نژاد را به نفع یکی از کاندیداها مصادره کنند و بگویند فلانی کاندیدای احمدی نژاد است. اتفاقا به نفع روحانی بود که احمدی نژاد اینکار را کرد. احمدی نژاد مشایی را به وزارت کشور برد تا بگوید هیچ کس نیستم جز این فرد احمدی نژاد مشایی را برد که بگوید من هیچ کس نیستم جز این فرد. خط من در هیچ کس نیست به جز این فرد. شما نمی دانید، برخی فعالیت کردند وتلاش شد که القا کنند یکی از کاندیدا مورد توصیه و وثوق احمدی نژاد است و رای احمدی نژاد این فرد است و می خواستند از محبوبیت احمدی نژاد برای رای آوردن فلان کانیدا استفاده کنند. احمدی نژاد با اینکار این برنامه را باطل کرد. وقتی گفت من این فرد هستم یعنی من کسی دیگر نیستم، از سوی دیگر بعد از اینکه آقای مشایی احراز صلاحیت نشد نشان داد که من در عرصه انتخابات نیستم. یعنی طیف منِ احمدی نژاد مورد انتخاب قرار نگرفته است و مردم در دو طیف کلی اصلاح طلبی و اصولگرایی دست به انتخاب می زنند. احمدی نژاد می خواست خط فکری اش ممتاز از اصولگرایان و اصلاح طلبان باقی بماند احمدی نژاد درست هزینه کرد چون می خواست خط فکری اش ممتاز از دیگر جناح ها باقی بماند. الان اصولگراها و اصلاح طلبان تلاش دارند به نحوی احمدی نژاد را به سمت دیگری هل دهند، اصلاح طلبان پیوسته می گویند احمدی نژاد اصولگرا بود، در حالیکه حمایت اصولگراها از احمدی نژاد به معنای این نیست که احمدی نژاد تفکرات اصولگرایی است. منظورم اصولگرایی مصطلح است. احمدی نژاد و مشایی اصولگرای مصطلح نیستند آقای احمدی نژاد و مشایی با اصولگرایان مصطلح فرق می کنند. اگر فرق نمی کرد که تکفیرش نمی کردند. اصولگرایی یک تفکر بسته است که تخطئه می کند یعنی مشایی هم اصولگراست؟ مشایی اصولگرا و اصلاح طلب است اما اصولگرا و اصلاح طلب مصطلح و آنچه از این دو جناح می شناسیم نیست. احمدی نژاد اصولگرا نیست چون اصولگرا یک تفکر یک خاص و بسته ای دارد که انگار مردم را ممتاز از یکدیگر می کند، جناح می سازد، تخطئه می کند. آقای احمدی نژاد اهل تخطئه مردم نیست، علاقه دارد با همه مردم جهان ارتباط داشته باشد. ولی احمدی نژادی که شما توصیف می کنید سال 84 از دل جمعیت ایثارگران بالا آمد.عضو این تشکل بودند. عیبی ندارد. شما فکر می کنید اصلاح طلبان از کجا آمدند؟ اصلاح طلبان همه در جمعیت هایی بودند که یکی در روحانیت بوده یکی در ایثارگران بوده است . به نظرم این نوعی سفسطه کردن است، احمدی نژاد عضو جمعیت ایثارگران بود . من می خواهم بگویم عیبی ندارد که اگر سابقه احمدی نژاد را دنبال کنید به جمعیت ایثارگران برسید. این به معنای این نیست که افکار احمدی نژاد مثل افکار اصولگرایان است آنهم بدون هیچ تفاوتی. این تفاوت از کجا شروع شد. بعداز ریاست جمهوری؟ نه ایشان از زمان شهرداری هم نگاه مردمی داشتند و نگاه بازی داشتند. یکی از تفاوت های مهم نگاه آقای احمدی نژاد با برخی اصولگرایان نه همه آنها، باز بودن نگاهش است. احمدی نژاد نمی خواهد خطش اصولگرایی تعریف شود از موضوع قبلی دور نیفتیم. درباره بردن آقای مشایی به وزارت کشور همانطور که گفتم آقای احمدی نژاد با این هزینه می خواستند خط فکری خودش مصادره نشود چون معتقدند امام نه با تعریف اصولگرایان منطبق است نه با تعریف اصلاح طلبان. این دو جریان قرائتی متفاوت از امام دارند و هر دو هم به جملات امام استناد می کنند. بارها این موضوع را شاهد بودم که اصولگرایان به چه طیف از کلمات و جملات امام استناد می کنند اصلاح طلبان هم به چه طیف و جملات امام. من از سال ها قبل معتقدم و می گفتم هیچ کدام از این قرائت ها از امام کامل نیست. بهترین قرائت از امام را در کلام احمدی نژاد دیدم. ایشان می خواست این خط جدا شود، نمی خواست خطش اصولگرایی معرفی شود. اصلاح طلبان دائما می گویند احمدی نژاد اصولگراست، اصولگراها هم می گویند احمدی نژاد مایل به اصلاح طلبان است. اصلاح طلبان را می بیند، با سیدحسن خمینی نشست و برخواست می کند، در حالیکه هیچ کدام از اینها نیست و حرف هیچ طرف درست نیست. آقای احمدی نژاد یک نگاهی دارد که حاضر است با هرکسی بنشیند، صحبت کند، دعوت به کار کند ولی مبنایی دارد آنهم خدمت به مردم. معتقدم که اصلاح طلبان طیفی از مردم ایران هستند، اصولگرایان طیفی از مردم ایران هستند، این جدال اصولگرایی با اصلاح طلبی و بالعکس جدال غلطی است که یکدیگر را می خواهند حذف کنند، یعنی می خواهند پاره ای از مردم ایران را جدا کنند. عیب ندارد فردی سلیقه و مبانی و تفکرات خاصی داشته باشد اما در مسیر خدمت به مردم ایران همه باید مشترک باشند و کسی که رییس جمهور می شود باید از همه پتانسیل های موجود در کشور استفاده کند. نمی تواند که اصلاح طلب را نادیده بگیرد همچنان که نمی تواند اصولگرا را نادیده بگیرد. مشروط براینکه تفکرات جناحی خودشان وارد عرصه نکنند و بر خدمت به مردم ترجیح ندهند. آقای احمدی نژاد تقریبا تنها کسی است که توانست یک دولت فراجناحی داشته باشد. یکی از شعارهای اغلب دولت ها این است که فراجناحی کار می کنیم ولی فی الواقع در دولت آقای هاشمی یک نفر را بگویید که خلاف تفکر سازندگی باشد، همه منطبق با آقای رفسنجانی بودند. در دولت اصلاحات هم همه وزرا هماهنگ با آقای خاتمی بودند. در دولت اقای روحانی هم همین است. دولت احمدی نژاد فراجناحی و ملغمه بود دولت احمدی نژاد یک دولت ملغمه بود، وزرایی بود که اصلا مبانی شان با مبانی آقای احمدی نژاد ناسازگار بود. علت عزل ها هم همین بود. این افراد مبانی متفاوت داشتند آقای احمدی نژاد هم می دانستند منتهی در مسیر خدمت از همه این پتانسیل ها استفاده می کرد. جایی که احساس می کرد این فرد دیگر نمی تواند در این چرخه کمک کند و چرخه را کند می کند با او خداحافظی می کرد. مثلا یکنفر اصلاح طلب در دولت اقای احمدی نژاد نام ببرید؟ کسانی از وزرا بودند که اصلاح طلب بودند منتهی تمایل شان به سمت آقای احمدی نژاد بود و خط شان عوض شد. این مدل اسم نبردن بحث را باز و روشن نمی کند از خود اصلاح طلبان بپرسید، برخی وزرای خوب و معروف اصلاح طلب بودند که خط آقای احمدی نژاد را قبول کردند. من از خودم سوال کردم چرا آقای احمدی نژاد از اصلاح طلبان زیاد استفاده نکرد دیدم اصلا بحث مهم این بود که اصلاح طلبان برای احمدی نژاد چاقو تیز کردند و بعد از سال 88 با احمدی نژاد قهر کردند. اصلاح طلبان از سال 88 از یک جهت به انزوا رانده شدند از یک طرف دیگر انزوای خودشان را از چشم احمدی نژاد دیدند. یک اصلاح طلب می گفت اگر مشایی نبود از گرسنگی مرده بودیم خب حق داشتند، در مناظره های انتخاباتی احمدی نژاد.... ببینید مناظرات انتخاباتی بود و هرکسی از هر دری حرف می زند مگر روحانی علیه قالیباف نگفت که شما در خاموش کردن کوی دانشگاه فرمانده بودید. مناظره که مناظره است برای اینکه مردم رای بدهند. من نمی خواهم اسم ببرم ولی برخی اصلاح طلبان بودند که بارها به من می گفتند از مشایی برای ما وقت بگیر ایشان را ببینیم ما ایشان را مرد می دانیم چون خیلی به ما کمک کرد. با اینکه خط مشایی اصلا خط اصلاح طلبی نبود. یکی از اصلاح طلبان معروف می گفت اگر مشایی نبود ما از گرسنگی می مردیم. /نامه