سکوت در برابر خواب احمدی نژاد
۱۳۹۴/۰۲/۲۳ ۰۴:۱۲ چاپ
خواب احمدی نژاد و آن شیخ در گردنه جاده هراز
به گزارش گیل خبر، منتظر بودم تا واکنش ها به خواب احمدی نژاد را ببینم اما گویی این رویا، چندان مورد توجه قرار نگرفته و کسانی که کتاب ها در نقد خاطره هاشمی از همسر امام نوشتند، کاری به این خاطره گویی با طعم خواب ندارند. این سکوت باعث شد تا خود این رویای احمدی نژاد را تعبیر کنم. ابتدا این خواب را مرور کنیم تا بعد نوبت به تحلیل و تعبیر برسد: «عبدالرضا داوری از چهره های نزدیک به احمدی نژاد در صفحه خود در یکی از شبکه های اجتماعی خاطره ای از رئیس جمهور سابق منتشر کرده است : اواخر فروردین امسال در یکی از جلساتی که خدمت دکتر احمدی نژاد بودم ، بحث به دوران تحصیلات دکتری ایشان افتاد و دکتر احمدی نژاد خاطره ای را تعریف کرد که جالب و خواندنی است.» احمدی نژاد می گوید:«زندگی من در 45 سال اخیر تماما درگیر مساله انقلاب اسلامی بوده است اما سال 1376 که مدرک دکترایم را گرفتم مدام در ذهنم این درگیری بود که آیا بدون مدرک دکتری نمی توانستم در خدمت انقلاب باشم و آیا اخذ مدرک دکتری و عضویت در هیات علمی دانشگاه، برای رویکردهای شخصی ام بوده یا تلاش در مسیر انقلاب اسلامی؟ این دغدغه ذهنی تا سال 1380 با من بود. دهه فجر سال 80 یک شب خوابی دیدم که این دغدغه ام را بر طرف کرد. خواب دیدم با پژویی که آن زمان داشتم ، در جاده هراز ، از تهران به سمت شمال رانندگی می کنم و یک شیخ هم که البته نامش را نمی برم کنارم نشسته بود. 459901_545 در جاده هراز گردنه ای هست که وقتی به آن گردنه می رسید، قله دماوند ظاهر می شود. وقتی به این گردنه رسیدیم و کوه دماوند رویت شد ناگهان دیدم در وسط جاده 3 صندلی گذاشته شده است، در دو صندلی امام خمینی و مقام معظم رهبری نشسته بودند و صندلی سوم خالی بود. پژو را کناری پارک کردم و به همراه شیخی که همسفرم بود به سمت امام و آیت الله خامنه ای رفتیم. من در کناری ایستادم اما آن شیخ همسفر ما مدام تلاش می کرد تا روی صندلی سوم بنشیند که امام خمینی به او اجازه نداد. ناگهان امام خمینی رو به من کردند و با حالت تحکم گفتند: «آقای دکتر احمدی نژاد! بفرمایید روی این صندلی بنشینید! ». این گفته امام خمینی باعث شد تا آن شیخ به کناری رود و من بر روی صندلی کنار امام خمینی و آیت الله خامنه ای بنشینم.» در همین لحظه از خواب پریدم و دیدم که نزدیک اذان صبح است. از اینکه امام خمینی مرا در خواب با عنوان «دکتر احمدی نژاد» مورد خطاب قرار داده بود احساس کردم که تحصیلات دکترایم حتما در خدمت انقلاب اسلامی خواهد بود و همین خواب و خطاب امام خمینی باعث شد تا دغدغه چهار ساله ام پس از دوره دکتری برطرف شود» احمدی نژاد اما از بیان این خواب-خاطرات چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا رئیس جمهور سابق ایران در اولین گام می خواهد ضعف مفرط عدم ارتباط خود با امام را جبران کند؟ در حالی که بسیاری از رقبای وی رابطه مستقیم با امام داشته اند و حتی امام بارها از آنها تمجید کرده است. نمونه بارز آن تعریف های رهبر فقید انقلاب از آیت الله هاشمی رفسنجانی است. کسی که احمدی نژاد همیشه به او چشم یک رقیب جدی نگاه کرده است. 459900_226 رئیس جمهور سابق ایران در دومین هدف خود هاشمی رفسنجانی را مورد هدف قرار داده است. او از شیخی سخن به میان می آورد که همراه او بوده است و امام به او کم توجهی کرده و به جای آن احمدی نژاد را مورد تفقد قرار داده است. هر که این متن را بخواند با شنیدن نام شیخی که نمی خواهد اسم آن را منتشر کند، به یاد هاشمی می افتد. او می خواهد بگوید که امام خمینی و رهبری از رفتار هاشمی رفسنجانی طی این سال ها ناراحت هستند و از احمدی نژاد می خواهند که انقلاب را از دست هاشمی بگیرد و آن را به مسیر خود بازگرداند(!) احمدی نژاد سومین هدف خود را بر روی این معنا گذاشته که او همیشه دغدغه انقلاب را داشته است. حتی زمانی که مدرک دکترایش را دریافت کرده است. او در سخنرانی هایش نیز خود را دغدغه مند انقلاب معرفی می کند و می کوشد خود را یک مصلح اجتماعی تصویر کند که البته نتایج کارهایش در جامعه مشهود است! همه اینها نشان می دهد که رئیس جمهور سابق ایران همچنان برای یک رقابت بزرگ اشتیاق دارد. از این رو می توان گفت او با بیان این خاطرات می خواهد چهره خود را در فضای سیاسی کشور بازسازی کند. این سخنان اما تاییدی نیز بر انتقادهای منتقدان احمدی نژاد بر رفتار سیاسی او نیز می تواند باشد. زیرا بسیاری بر این باور بودند که او بر پایه احساسات تصمیم می گرفته و کاری به نظرات کارشناسی نداشته است. نحوه بیان احمدی نژاد نشان می دهد که او پیش از پیش به مسائل ماورایی اعتقاد دارد یا چنین تظاهر می کند و شاید نقش ویژه اسفندیار رحیم مشایی در دولت او به همین خاطر بوده است. در پایان اما بازهم سکوت منتقدان خاطرات هاشمی در مورد این خواب عجیب، جالب توجه است و این پرسش را پدید می آورد که چگونه است که خاطرات هاشمی از امام در حالی که ازسال 1342 تا 1357 در خدمت نهضت او بوده و 10 سال تمام در کنار او، به خشم شان می آورد و خواب-خاطره گویی احمدی نژادی که گویا تنها یک بار در کنار دانشجویان دیگر امکان ملاقاتی در سال 1358 را به دست آورده واکنشی در پی نداشته است؟ شاید اساساً احمدی نژاد را دیگر کسی جدی نمی گیرد. /عصرایران

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code