مصاحبه متفاوت با عادل فردوسی پور (2)
به گزارش گیل خبر، عادل فردوسی پور همیشه نشان داده که آدم متفاوتی است. برای گزارشگر بودن و بین گزارشگرها حداقل اینکه حاضر نمی شود برای اجرا روی سن و صحنه برود و تا حالا هیچ پیشنهاد و رقمی وسوسه اش نکرده. شاید به زبان راحت بیاید، باید جای او باشی و ببینی که مقاومت کردن و خم نشدن در مقابل عدد ها چه شانه های ستبری می خواهد اما او بدون اینکه سر و صدایی داشته باشد، با همه حرف ها و ادعاهایی که هیچ وقت دست از سر یک سلبریتی در مقیاس او برنخواهند داشت، اینطوری است. زندگی اش را در فوتبال خلاصه کرده و در دوشنبه شب های تک بعدی عادل فردوسی پور اما از همان اولین روزهایی که سر و کله اش در شبکه سه پیدا شد تا جا را برای خیابانی تنگ کند، وجوه دیگری هم داشت که به ذهن هواداران آوانگارد فوتبال خوش می آمد. اینکه می گفتند سینما برایش جدی است و همینطور ادبیات. یک بحث دیگری که در مورد کتاب شما وجود دارد این است که عادل فردوسی پور در تلویزیون گاهی چند میلیون بیننده دارد، رکورد 3 میلیون بیننده بوده؟ - نه؛ تعداد پیامک ها تا شش و نیم میلیون هم رسیده. البته آنجا یک بحثی داریم که هر پیامک را باید در یک ضریبی برای مخاطب حساب کرد و تعداد خیلی بیشتر می شود. الان که نمی خوهی بگویی تعداد بیننده های برنامه 3 میلیون نفر است؟ (با خنده) ولی کتاب شما تا چاپ پنجم بیشتر نرسیده، آمار این دو کار شما چرا متفاوت است؟ - خب اینکه آره. شما الان تیراژ کتاب ها را می دانید چقدر است، نهایتا زیر 2000 نسخه! متاسفانه یک اتفاق تلخی که در کشورمان رخ داده این است که سرانه مالعه کتابمان خیلی پایین است. کلا ملت اهل کتاب خواندن نیستند. یعنی جامعه به سمتی می رود که مردم دیگر اصلا کتاب نمی خوانند. بابا جان! مثلا شما اگر به خارج از کشور بروید، در اتوبوس و مترو و تاکسی و ... همه کتاب می خوانند، حالا یا معمولا کتاب دستی یا از روی آی پد اما در ایران همه می گویند کتاب گران است. من می گویم یک نفر در طول سال چند پیتزا می خورد؟ مثلا اگر چهل پنجاه پیتزا بخورد، آیا چهل پنجاه کتاب می خواند؟ به نظر من قیمت کتاب بهانه است. در حقیقت کتاب اصلا در سبد اقتصادی و سبد کالای جامعه ما نیست و فکر می کنم درست کردن آن یک پروسه زمان بر است؛ یعنی اینطور نیست که با شعار دادن حل شود، یک پروسه طولانی است که نمی دانم در آخر نتیجه می دهد یا نه اما می دانم خیلی هم به لحاظ فرهنگی تاثیر می گذارد. نمی دانم برای کتابخوان شدن مردم چه کار باید بکنیم اما حقیقت این است که خیلی کم کتاب می خوانیم و این اصلا چیزی نیست که بشود کتمانش کرد. خلاصه هر کاری انجام می دهیم غیر از اینکه بخواهیم کتاب بخوانیم. یکی از راه های حل این مسئله این است که رسانه ها برای کتاب تبلیغ کنند؛ ولی خود تو به عنوان پربیننده ترین برنامه تلویزیونی تا به حال اصلا برای کتاب تبلیغ نداشته ای. - من اگر می خواستم کتاب خودم را تبلیغ می کردم و می گفتم آهای ملت بیایید اتین کتاب را بخوانید. یعنی من اگر 15 میلیون بیننده داشته باشم و یک صدم آنها کتابم را می خواندند که خیلی خوب بود. نمی دانم شاید این کار را کردم و از این به بعد برای کتاب های خودم تبلیغ کردم. فکر بدی هم نیست. (با خنده) 521969_749 شاید برای خودتان نتوانید تبلیغ کنید ولی برای مثال در یک مناسبت هایی بازیگرها یا چهره های متفاوت را دعوت می کنید، می توانستید یک نویسنده را دعوت کنید؟ - می شود برای برنامه آخر سال چنین برنامه ای ریخت یا به بهانه نمایشگاه کتاب! ولی تا حالا که هیچ وقت این کار را نکرده ام. حالا ببینیم بعدا چه می شود. نمی دانم واقعا، الان نظری درباره اش ندارم. حالا وسط بحث یک سوال بی ربط بپرسم؟ توی برنامه ات انگار خیلی راحت تر حرف می زنی. اینطور نیست؟ - آره، کلا اینطوری هستم ولی الان هم که راحت حرف زدم. هر چی سوال پرسیدید را که جواب دادم! آره ولی خیلی بداهه هایت زیاد است. خدا را شکر یکی از بازیگران سریال در حاشیه مهران مدیری نبودی وگرنه با این خنده هایت، پشت صحنه هایش خیلی بیشتر می شد! - بابا من که این سوتی ها را تا دلت بخواهد روی آنتن 90 می دهم و کلی هم همه دور همی می خندیم. نیازی به ساختن پشت صحنه نیست. الان هم که دیدی دستم را گذاشتم روی میز و نزدیک بود تمام نشر چشمه را بریزم به هم! دیگر نمی دانم منظورت چی بود از این سوال دقیقا؟! (خنده جمعی) راستی مگر کتاب تان فروش ندارد که این همه غصه تبلغش را می خورید؟ - نسبتا در بین کتاب هایی که موضوع خاصی دارند، از کتاب های پرفروش بوده ولی اگر بخواهیم با خارج از کشور مقایسه کنیم، کتاب های آن طرف بالای میلیون تیراژ دارند اما اینجا تیراژ کتاب ها خنده دار است و همینطور هم پایین تر می آید. کتاب من حالا شاید به خاطر اسم من و شاید به خاطر اینکه فوتبالی است، یکسری جذابیت ها داشته باشد ولی این دلیل نمی شود که بگوییم مردم کتابخوان شده اند. باید به حال جامعه مان که کتاب نمی خوانند تاسف خورد. واقعا خیلی دردناک است که بخواهیم بگوییم تیراژ کتاب در کشورمان چقدر است و هر کتابی، حتی کتاب های خیلی خوب چقدر می فروشند. دردانشگاه شریف اوضاع متفاوت است؟ آنجا بچه ها کتاب می خوانند؟ - دانشجویان شریف بیشتر درس می خوانندو یکجورهایی کتاب های درسی را می خورند، نمی خوانند! ولی اینکه بخواهند رمان یا کتاب های دیگر بخوانند، تعدادشان کم است. آنجا کلا همه تو کار کتاب درسی هستند. 521970_559 غیر از عادل و علی دایی؟ - احتمالا! خودت که دانشجو بودی چطور؟ - من چون سال دوم سوم دانشگاه وارد کار شدم، در حد کتاب های فوتبالی یعنی کتاب های اتوبیوگرافی بازیکنان فوتبال، زیاد می خواندم و علاوه بر آن، مجله «ورلد ساکر» و «فور فور تو» را هم ه رماه می خواندم. در جریان المپیک لندن، یک روز که آف بودم، به یک کتابفروشی 5 طبقه رفتم. واقعا غبطه خوردم. تقریبا چند برابر اینجا فقط کتاب فوتبالی داشت. حتی در مورد یکسری بازیکن های ناشناس درِپیت هم آنجا کتاب بود یا مثلا در مورد لی دسته یک انگلیس، یا بازی فلان و فلان، هر جور فکر کنی کتاب فوتبالی آنجا بود ولی اینجا هیچ. اینجا فقط شما و آقای صدر کتاب فوتبالی دارید؟ - بله و قرار شده این نهضت را ادامه دهیم. آقای صدر یکی دو کتاب دیگر منتشر کرده و من هم ان شاءالله کارم را ادامه می دهم. خودم که خیلی دوست دارم کتاب های خوب فوتبالی را ترجمه کنم. امیدوارم خیلی زود کتابی با ویژگی هایی که گفتم پیدا کنم و شروع کنم به ترجمه اش. 521971_714 معمولا قبل از گزارش هایت مثلا در مناسبت هایی مثل جام جهانی کتاب می خوانی؟ - کتاب نه! ولی هر چقدر مقاله باشد می خوانم. مثلا وقتی می خواهم ال کلاسیکو را گزارش کنم، بخش هایی از کتاب سیدلو را برمیدارم. نامش «نفرت و عشق بین رئال و بارسا» است که معمولا از مطالب آن استفاده می کنم ولی مثلا در مورد برزیل و ... بیشتر به مقاله ها تکیه می کنم. روزی چقدر مطالعه می کنی؟ - من به هر کس می گویم روزی چهار پنج روزنامه می خوانم می گوید تو دیگر چه دهاتی هستی؟ کی الان روزنامه می خواند؟! اما 4 تا روزنامه، سه ورزشی و یک غیرورزشی هر روز می خوانم. مجله هم حتما می خوانم. کتاب اگر وقت کنم می خوانم و اینترنت هم... چند ساعت در روز می شود؟ - فکر می کنم سه چهار ساعت. برای ترجمه به دانشجوها کتاب می دهی؟ - نه، ترجمه کنند که چی بشود؟ مثلا برای تمرین ترجمه یا به عنوان امتحان؟ - نه، بیشتر برای امتحان به آنها سوال می دهم، ترجمه یک مقدار دمده شده. 521972_857 استاد خوبی هستی؟ - نه! بد نیستم، شاید هم خیلی خوب نباشم ولی باید از خود بچه ها بپرسی. واقعا تمام این کتاب هایی که می نویسی را با خودکار می نویسی؟ - آره، گفتم که انگشتم هم باد کرده. البته یکسری خودکار خوب دارم اما باز هم اینقدر می نویسم، انگشتم ورم کرده. راستی مبارک است؛ آیفون 6! پیشرفته شده ای؟ - آره دقیقا. آخرش است! یعنی از این به بعد به شبکه های اجتماعی هم می آیی؟ - فعلا که اصلا اهلش نیستم. یعنی هیچ وقت دنبالش نبوده ام ولی شاید به زودی این کار را کردم. چرا دنبالش نبوده ای؟ - خب سخت است دیگر. برای حاشیه هایی که دارد. من به اندازه کافی خودم حاشیه دنبالم هست. همیشه فکر می کردم رفتن به این شبکه های مجازی این مشکلات را بیشتر می کند اما خب الان این شبکه ها راه های ارتباطی شده اند و شاید تصمیم را عوض کردم. 521973_302 مشکل وقت نداری؟ خیلی وقت گیر می شوند. - آره واقعا یکی از دلهره هایم همین است. حرف یا توصیه آخر؟ - هر چیز که بگویم شعار می شود ولی فکر می کنم اینکه می گویند بهترین دوست کتاب است، اصلا حرف اغراق آمیزی نیست. هر کتابی که آدم می خواند یک دریچه جدیدی به رویش باز می شود. من فکر می کنم جامعه باید به این سمت سوق پیدا کند که در روز یا در هفته چند ساعتی وقت برای مطالعه بگذاریم چون واقعا پولی نیست. هر کتابی که می خریم جزو دارایی ها به حساب می آید و ارزشمند است. کتاب من را هم بخوانند و کتاب جدیدم «هنر شفاف اندیشیدن» که با کمک دو نفر از دوستانم ترجمه کرده ام را هم بخوانند. اگر جباری را به برنامه ام دعوت کنم کارمان به زد و خورد می رسد فوتبالیست ها اهل کتاب خواندن هستند؟ - خیلی کم؛ متاسفانه خیلی اهلش نیستند. من خیلی ندیدم وقتی که حرف می زنیم تعداد فوتبالیست هایی که اهل کتاب خواندن هستند، زیاد باشد. چند نفری هستند که اهل مطالعه باشند اما روحیه کتابخوانی بین فوتبالی ها فراگیر نیست. البته خیلی متفاوت از کل فضای جامعه هم نیست. می توانید با یکی دوتا از فوتبالیست هایی که اهل کتاب هستند گپ بزنید، مثلا مجتبی جباری؟ - او الان در دسترس نیست. من اگر جباری را به برنامه ام دعوت کنم قطعا کارمان به زد و خورد می رسد (با خنده) کلا مجتبی بچه خاصی است و نمی شود با او سر و کله زد. من هم که سبک خودم را دارم، پس می ترسم دعوای مان بشود! 521974_903 گفتی عزیز نسین را دوست داشتی؟ - آره خیلی. تقریبا همه کتاب هایش را خوانده ام، غیر از آن، یک ده جلدی به نام «پاردایان ها» نوشته میشل رواگو را گرفتم اما فقط چهار جلد آن را خواندم و بعد دیگر نتوانستم بقیه اش را ادامه بدهم. یعنی من را جذب نکرد. نویسنده مورد علاقه عادل چه کسی است؟ - ساراماگو خیلی برایم جذاب بوده. یک کتاب دیگرش را هم یکی معرفی کرده، هنوز وقت نکرده ام بخوانم. فعلا چون جوگیر هستم، ساراماگو! اگر بخواهی کتابی به کسی پیشنهاد بدهی... - قطعا کوری؛ الان در ماشینم یک جلد از آن را دارم که برای یکی از دوستانم گرفته ام. خیلی این کتاب را دوست داشتم. کسی آن را به تو معرفی کرد؟ - در آیتم اجتماعی برنامه 2014، مرتضی یاسرنیا یک مطلبی در مورد پرتغال نوشته بود که در آن به این رمان اشاره شد. درباره آن پرس و جو کردم و بعد کتاب را گرفتم و کلی لذت بردم. /تماشاگران امروز

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code