افشین پرتو
۱۳۹۴/۰۲/۱۵ ۰۴:۴۰ چاپ
به گزارش گیل خبر، افشین پرتو مورخ گیلانی است که در دانشگاه مسکو درس خوانده است. تخصص اش تاریخ گیلان است و وقایعی چون نهضت جنگل و انقلاب مشروطه اما رساله دکترایش درباره «روابط اقتصادی ، تجاری ، اجتماعی و سیاسی ایران و روسیه در قرن ۱۹» بوده است. با او درباره تاثیرات متقابل دو کشور و نقش گیلان در این رابطه گفت و گو کردیم. گیلان فردا نوشت:روابطی که در زمان فعلی و باتوجه به سخنان رییس جمهور مبنی بر «صادرات کلید توسعه گیلان» می تواند برای گیلانی ها مفید باشد. س- روابط ایران و روسیه از چه زمانی آغاز شد و گیلان چه نقشی در این رابطه داشت؟ ج- گیلان همواره دروازه اروپا برای ایرانیان بوده است. یعنی ایرانیان برای رسیدن به اروپای شکوفا شده از گیلان رد می شدند. روس ها نیز در زمان پطرکبیر بر قفقاز چیره شدند و تبدیل به همسایه ایران گشتند. با تصرف سرزمین های قفقاز ایران توسط روسیه گیلان شد حد واسط بین ایران و روسیه و راه عبور روس ها به سرزمین های جنوبی و ایرانی ها به سرزمین های شمالی. اما روسیه برای ایرانی ها مسیر گذاری بود برای رسیدن به اروپا. بعدها ایران نیز برای روسیه تبدیل شدن به مسیر عبوری برای رسیدن به آب های گرم. ایرانی ها از مسیر روسیه به دنبال شناخت فرهنگ جدیدی بودند که مدرنیته را پیام آور بود و روس ها به دنبال ثروت از راه ایران. س- در واقع گیلان اولین سرزمین در مقابل رسیدن روس ها به سرزمین های جنوبی بود و البته راه رسیدن به بریتانیا در هندوستان؟ ج- روسیه سعی داشت بر دریای خزر و سپس بر کل ایران تسلط یابد تا به هندوستان نزدیک شود. همان سرزمین طلایی تحت تسلط رقیبش بریتانیا. آن هنگام که روسیه به فکر رسیدن به هندوستان می افتد یعنی اینکه تبدیل به یک کشور استعمارگر شده بود پس رفتارش با ایران نیز رفتاری مبتنی بر زور بوده است. روسیه دیگر یکی از دو ابرقدرت دنیا شده بود و در سال ۱۹۰۷ با بریتانیا قراردادی بست که ایران وجه المصالحه این دو کشور شود به طوریکه شمال ایران که گیلان هم جزوش بود متعلق به روس ها شود و جنوب ایران متعلق به انگلیس ها. یک منطقه وسطی هم انتخاب کردند که آزاد باشد تا این دو کشور یک فاصله ای از هم داشته باشند و به همدیگر تجاوز نکنند. هرچند که ۸ سال بعد همان حدفاصل را هم برمی دارند و دیگر چیزی از ایران در دومین سال جنگ جهانی اول باقی نمی ماند. س- تا اینکه سرخ ها در روسیه به حکومت می رسند و رابطه جدیدی بین ایران و مخصوصا گیلان با شوروی ایجاد می شود؟ ج- سرخ ها آرمانگرا بودند و در سال های اولیه می خواستند سیاست هایی برخلاف سیاست های استعمارگرایانه روسیه داشته باشند. اما بعد از مدتی دریافتند که باید برای حفظ منافع جهان گشایانه خود همانند تزارها برخورد کنند پس در عین حال اینکه شعارشان یعنی مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری را حفظ کرده بودند به بهانه مبارزه با امپریالیسم جهانی ارتش سرخ خود را وارد بخش هایی از خاک ایران از جمله تبریز و گیلان کردند و فجایعی آفریدند که برای ما ایرانی ها تلخ است. س- روس ها تاچه اندازه به لحاظ فرهنگی بر ایران تاثیر گذاشتند؟ ج- تاثیر فرهنگ ایرانی را هم می توانید در سرزمین های قفقاز ببینید. چون این سرزمین ها قبل از تسلط روسیه بر آن ها با ایران همبستگی فرهنگی داشتند. این تاثیر نهادینه است و الان هم تاثیراتش را می توانید در زبان تاجیک ها وازبک ها و حتی فرهنگ ارمنی ها و اهالی ترکمنستان ببینید. البته فرهنگ روسی هم از طریق همین سرزمین ها که همیشه مراوادتشان را با ایرانیان حفظ کرده بودند وارد ایران شد. یکی از جلوه های نفوذ روس ها در ایران کمونیسم بود و یکی از نمودهای عینی اش تشکیل جمهوری آذربایجان توسط حزب دموکرات. تلاش هایی که البته در گیلان نتیجه ای همانند آذربایجان نداد. س- چرا کمونیسم در ایران مورد توجه روشنفکران و دانشگاهیان واقع شد به جای اینکه مورد استقبال کارگران و دهقانان قرار بگیرد؟ ج- چون کمونیسم ادعا داشت که می خواهد اقشار تحت ستم را به حقشان برساند. خب این آرزوی روشنفکران ایرانی بود که ملت ایران را تحت ستم حاکمان ظالمش می دیدند. وگرنه افراد پایین جامعه که اصلا به دنبال چنین حرف هایی نبودند. س- روابط غیردوستانه روسیه با ایران حتی بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد و حتی در دوران جنگ تحمیلی ، روسیه کمک های زیاد نظامی به عراق کرد. چرا هیچگاه روسیه و ایران به هم نزدیک نشدند حداقل تا پایان جنگ تحمیلی؟ ج- روسیه و عراق باهمدیگر پیمان نامه داشتند. حکومت های بعثی عراق و سوریه ، حکومت های سوسیالیستی محسوب می شدند. اصولا هرحکومتی در دنیا که شعارهای ضدسرمایه داری می داد مورد حمایت شوروی قرار می گرفت. عراق و سوریه هم دوستان شوروی محسوب می شدند و شوروی به این ها تعهد داشت و می بایست براساس این تعهدات به این عراق کمک می کرد. هنوز که هنوز است حکومت سوریه شدیدا تحت حمایت دولت روسیه است و روسیه کوچکترین قطعنامه علیه سوریه را هم وتو می کند. بعد از انقلاب ما سعی کردیم روابطی با شوروی برقرار کنیم اما وقتی جنگ شد این رابطه سردتر هم شد. اما بعد از جنگ اقداماتی در جهت حسنه کردن روابط صورت گرفت تا اینکه اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شد و جمهوری جدید روسیه سیاست های جدیدی را اتخاذ کرد. س- پس روابط ایران و روسیه را باید به سه دوره روسیه تزاری ، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری روسیه تقسیم کرد که دوران اخیر دوران دوستی این دو کشور پس از سال ها درگیری و نزاع بود؟ ج- بله. یک دوره عصر تزاری است. یک دوره هم تا پایان عصر استالین است که پس از مرگ استالین سیاست ها تاحدودی تغییر می کند و یک دوره هم که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. در تمام این اعصار سیاست های روسیه دچار تغییرات فراوان شد و همواره از یک سیاست خاص پیروی نمی کرد. س- همانقدر که فرهنگ روسی بر فرهنگ ایرانی تاثیر گذاشت برعکسش هم صادق بود؟ آیا نمادهایی از فرهنگ ایرانی را در ساختار اجتماعی و فرهنگی روسیه امروزی می بینیم؟ ج- فرهنگ ایرانی در جامعه روسی جاری است. اگر اکنون شما به قفقاز و سرزمین های آسیای میانه بروید احساس می کنید در ایران هستید. تاجیکستان شاید الان در خیلی از موارد ایرانی تر از ایران باشد. یا اگر به آذربایجان و باکو بروید احساس نمی کنید که خارج از ایران هستید. حتی وقتی به ارمنستان و گرجستان بروید به فکر فرو می روید که آیا می شود پس از این همه سال جدایی هنوز هم ردپای ایران در این سرزمین ها پیدا شود و مردمان این سرزمین ها به ایران بیاندیشند؟ روزی داشتم از باکو به ایران برمی گشتم در لنکران آذربایجان راننده ما را به حیاط خانه اش برد برای زدن بنزین. پدرش از من پرسید آیا می دانی شادترین لحظات زندگی ام چه زمانی است؟ گفتم: نه. گفت: ساعت ۵ صبح که می روم در بالکن طبقه دوم خانه می نشینم و بادی که از سمت جنوب در آن ساعت می وزد به صورتم می خورد و شاد می شوم. یعنی هنوز پس از این همه سال بسیاری از این مردمان پذیرای آن جدایی نشدند. پس ما همچنان نفوذ خود را در این جوامع داریم اما اینکه چگونه می توانیم این نفوذ را فعال کنیم نیازمند برنامه ریزی فرهنگی در سطوح بالای مملکت است.