گیل خبر/برای هر انسانی دیدارها بهترین لحظات زندگی اوست، دیدارهای دوستانه و گاه عاشقانه. این لحظه ها موقعی دلنشین اند که همدلی و آشنایی در آن باشد. این همدلی جز با احترام متقابل و دل و گوش جان به سلیقه و نظریه و خواست همدیگر دادن به دست نمی آید. ما می توانیم با احترام به رقبا و حریفان خود در هر پدیده ی زندگی، از رقابت های ورزشی گرفته تا هنری و سیاسی و ...، آن ها را دوست دار خود کنیم. ما این استعداد را داریم حتی دشمنی ها را به دوستی و به هم فهمی مبدل کنیم.
هرگز به رقبا و حتی دشمنان ناسزا نگوییم. در ورزش، خصوصاً ورزش های قهرمانی و رقابتی بین شهرها و یا ملت ها که به نفسه بیانگر سلامتی و شادابی مردمان است، این شادابی را نباید آلوده به کینه ورزی و رقابت های غیرانسانی و ایجاد خشم و نفرت کرد. بدانیم که خود ما در این مورد بیشتر از رقیب یا حتی دشمن آزار می بینیم. آن چه را به خود نمی پسندیم برای دیگران هم نپسندیم. برای ورزشکاران و تیم های رقیب احترام قائل شویم تا ارتباطات انسانی مان خدشه دار نشود. چرا در میدان های ورزشی به جای فریاد شادی کشیدن و تشویق و هورا کشیدن و افراد خودی را روحیه دادن گاه مرتکب فحاشی و ناسزاگویی به بازیکنان رقیب می شویم و اشیاء را پرت می کنیم؟! چگونه می توانیم خود را آدم بدانیم وقتی با کینه ورزی و خشم، گاه طرفداران دو تیم به جان هم میفتیم؟ چرا باید شادابی های ورزش و فریاد شادی ها به این جا ختم شود؟ جز این است که ما آدم نشده ایم و نادانی مان ما را به این ورطه ی هولناک کشانده است؟
ورزش باید روح انسانی را در ما تقویت کند، نه کینه توزی ونفرت را! ورزش برای سلامتی و نشاط روح و روان است، نه کینه و نفرت و پیامدهای زشت آن! چرا برخی نوجوان ها و جوان های یک ملت فرهنگ مدار چندهزارساله، در عصر فضا و لیزر و کامپیوتر و ارتباطات، در فیس بوک و سایت ها مرتکب ناسزاگویی و فحاشی به دیگران و یا اشخاص سرشناس جهانی بشوند؟ چه سودی حاصل می شود جز بدنامی و سرشکستگی یک ملت؟! چرا این اشتباهات را مرتکب شویم؟! ورزشکاران موفق ما آبروی جهانی ما هستند. این درست است که با ناسزاگویی پاداش آن ها را ضایع کنیم؟
من از وقتی یادم می آید عاشق فوتبال بوده ام. بازی های تیم های سرشناس و پرستاره را با دقت دنبال می کنم. از بازی های تیم های انگلیس لذت می برم. از بازی های بارسا لذت می برم، ولی تیم موردعلاقه ام همیشه رئال مادرید بوده است. وقتی این تیم بد بازی کند یا ببازد ناراحت می شوم. اما بازیکنان هنرمند تیم های دیگر را همیشه ستایش کرده ام. منکر نمی توان شد گلی را که مسی دقیقه ی ٩١ در بازی آرژانتین به ما زد، مثل پتکی بود که به سرم خورد؛ ولی انصاف باید داد که بسیار زیبا و هنرمندانه بود. در بازی با آرژانتین، دروازه بان را همه ستایش کردیم و تبریک گفتیم. همین بازیکن را، که اشتباهی هم دربازی با بوسنی نداشت، وقتی رقیب سه گل به ما زد٬ مقصر خطاب می کنیم و با همه ی تأثر و تأسف و ناراحتی که خود او داشت، به جای دل داری دادن و ادامه ی تشویق های قبلی، عده ای خودگم کرده و یاوه گو از بین ما که جز ناسزاگویی هنری ندارند، این بازیکن فداکار را آزرده خاطر کرده اند.
بس کنیم و بهتر بیندیشیم تا وای بر ما نباشد.
بر ماست که هنگام ورود بچه های تیم ملی با استقبال از زحمات شان قدردانی کنیم تا وجدان مان آرامش پذیرد و بچه هایمان با شوق و ذوق بیشتر به کارشان ادامه دهند.
درد دلی با خود
محمدرضا شجریان