گیل خبر/ سید محمد محمدی*
*پژوهشگر علوم اجتماعی
بشنو!
خون میچکد از پیکرِ کوچههای تهران، قم و تبریز و کرمانشاه ... دود میخورد آسمانِ اصفهان، رشت، کرمانشاه، خرم آباد، بوشهر ...
اما «ایران میخروشد!»
نه روز نهم که «نُه هزار سال است» پایمردی میکند:
«جهان سربسر دشمن است، بجنبید!
همه سر به سر تن به کشتن دهیم، ز آن به که کشور به دشمن دهیم!»
(فردوسی)
این خاک، زخمخورده از مغول و تاتار، باز زاده میشود از خاکستر — ققنوسِ همیشهجاویدان تو!
آه... از زخم خنجر آشنا!
خیانت، زهرِ تلخِ تاریخ ماست:
«چو زین بادِ سوزان گذشتی، به درگاهِ بیگانه رستی؟» (سعدی)
لیبانیهای زمانه، امروز در نقابِ «آزادی» خزیدهاند!
بدان ای وطنفروشِ بیقرار:
«چو ایران نباشد، تنِ من مباد!
بر این خاک، اگر جان دهَم، شیرین و شاد!»
«سوگندِ هر ایرانی، از گیلان تا خلیجفارس است!»
ببین این اتحاد!
اینجا، «تنها یک قلب میتپد: ایران!»
گیلکِ رشید در سایهی سروهای رشت، یادِ «سردار جنگل» را زنده میکند — آن مردی که در برابر استعمار، ایستاد تا خون!
ترک و کرد و لر و بلوچ — «همه دانههای یک زنجیرند!»
دشمن پنداشت تفرقه، سلاح اوست! «ولی خاک بر سرِ پندارش!
— همه یکدل، یکزبان، یکتنیم!»
«جهان را بلرزاند آوازِ این مردِ هنر»
هنرمندِ تبعیدی، کشاورزِ دزفولی، دانشجویِ تبریزی — همه، سپر برکشیدهاند بر پیکرِ تو ای ایران!
«جهان از خروشِ ما در شکَن باد!»
هر پیامِ تو در فضای مجازی، تیری است در قلبِ صهیون!
آسمان را بنگر!
عقابهای آهنینِ تو — شاهدهای خشمگین — وعدهی صادق میخوانند:
«بِکُش تیغ، تا بیسر شود دیوِ پلید!» (فردوسی)
تلآویو زبون، لرزه بر اندامِ پوشالیِ خویش!
صهیونیستِ خونخوار، بداند:
«ز پولاد نترسد دلیرانِ من — چو پشتش بود یزدانِ دادارِ من!»
«حیفا در آتش، دیمونا به خاک — این آغازی است بر پایانِ کابوس!»
فردا...!
از خونِ امروز، فردایی میروید پاکتر از آبِ زایندهرود:
کودکانِ شیراز، زیر سایهسارِ سرو، «صلح» میبافند از نخِ مهتاب...
زخمهای خیانت، التیام میگیرد به مرهمِ وحدت:
«خونِ خائن، شستِ خاطرخواهِ وطن — سرانجام، رسوا شود در دلِ کهن!»
نامِ نیکِ وطن، بماند به گیتی درخشانی!»
ای ایران! ای مادرِ آفتاب!
سوگند به اشکهای مادرانِ شهیدت:
«اگر رگرگِ من خون شود، یک قطره ننالم —
مگر آنگاه که در راه تو، بر خاک بیفتم!»
سوگند به دامنِ برفپوشِ تو در «گیلانِ سبز»...
سوگند به روحِ «سردار جنگل» که:
«همی باشی استوار چو سروِ رشید —ز دشمن به کامِ خود، همیشه رمید!»
«پاینده باد ایران، یکپارچه و آزاد!
همهجا سرای تو، از کوه تا دریا — همهجا دلِ ما، برای تو تنها!»