اختصاصی گیل خبر/ سرویس سیاسی- یکی از اصلیترین انتقاداتی که امروز در میان مردم نسبت به برخی مدیران، مسئولان و نمایندگان استان گیلان در چند دهه اخیر مطرح است، تناقض آشکار میان گفتار و رفتار آنهاست. در حالی که بسیاری از این افراد مدام از پیشرفت، توسعه و آینده روشن سخن میگویند و ایران و گیلان را بهشتی برای زندگی معرفی میکنند، در عمل شاهد هستیم که فرزندان آنها این «بهشت» را به مقصد کشورهای اروپایی و آمریکایی ترک میکنند.
این پرسش جدی مطرح است: اگر نتیجه مدیریت و برنامهریزی شما، ساختن بهشتی برای مردم بوده، چرا خانوادههایتان از این بهشت بیبهرهاند؟ چرا فرزندان شما برای تحصیل، زندگی و اشتغال راهی دیاری میشوند که خودتان بارها آن را «بلاد کفر» معرفی کردهاید؟ مگر نظام آموزشی ایران که همواره از آن دفاع کردهاید، نمیتواند آینده فرزندان شما را تضمین کند؟ مگر همین کشور و استان، که خود را خادم آن میدانید، مملو از فرصتهای شغلی و تحصیلی نیست؟ این رفتار با کدام معیار و آرمان انقلاب تطابق دارد؟!
این رفتار دوگانه اما محدود به امروز نیست. نگاهی به وضعیت زندگی برخی مسئولان و نمایندگان پیشین استان نشان میدهد که این رویکرد از دیرباز وجود داشته است. بسیاری از نمایندگانی که روزگاری با ادعای سادهزیستی و شعار حمایت از مردم و خدمت به استان از مردم رای گرفتند، خود و فرزندانشان امروز کجا هستند؟ آیا در دل همین جامعه و کنار مردمی که روزی نماینده آنها بودند زندگی میکنند؟ یا در برجها و ویلاهای لوکس کشورهای حاشیه خلیج فارس و یا در اروپا و آمریکا و کانادا! همان کشورهایی که به ادعای صداوسیما فقر و فحشا و اختلاف طبقاتی بیداد میکند!
این تناقض نهتنها اعتماد عمومی را خدشهدار کرده، بلکه تصویری تلخ از مدیریت و سیاستگذاری در میان مردم بهجا گذاشته است. در حالی که جوانان گیلان با مشکلاتی چون بیکاری، مهاجرت ناخواسته و فقدان فرصتهای مناسب دستوپنجه نرم میکنند، مشاهده اینکه فرزندان عدهای از مدیران و مسئولان با بهترین امکانات راهی زندگی در خارج از کشور میشوند، گواهی بر شکاف عمیق میان مردم و مسئولان است.
شاید در نگاه اول، نقدی به هر ایرانی که برای خدمت به میهن عزیزمان به جهت تحصیل علم و کسب فن جدید، چند سالی در کشوری بیگانه سکونت دارد، نباشد اما متاسفانه میبینیم که بسیاری از مهاجرتهای فرزندان مسئولان و مدیران، با هدف سکونت دائمی صورت میگیرد و همین امر، باعث ایجاد شکاف میان حرف و عمل مسئولان است.
نکته قابل تأمل این است که چنین رویکردی، ممکن است مردم را به این باور برساند که بخش بزرگی از وعدهها و ادعاهای برخی مسئولان چیزی جز ابزاری برای فریب افکار عمومی نبوده است. آنها که میگویند ایران و گیلان «بهشت فرصتها» است، اگر به گفته خود باور دارند، چرا آینده فرزندانشان را در همین بهشت نمیسازند؟
آیا مسئولانی که در تریبونهای مختلف مردم را به سادهزیستی و قناعت توصیه و دعوت میکنند، همان توصیهها را به فرزندان خود هم میکنند؟ یا آن که حتی از مدیریت دختران و پسران خودشان هم عاجز هستند؟!
مردم گیلان، مانند همه نقاط کشور، به مسئولانی نیاز دارند که در گفتار و عمل صادق باشند؛ مسئولانی که نهتنها برای مردم بلکه برای خانواده خود نیز در همین جامعه آیندهای روشن ببینند. زمانی که فرزندان شما در همین استان و کشور زندگی کنند، شاید بتوان ادعاهای شما را پذیرفت. تا آن زمان، این بهشتی که از آن سخن میگویید، تنها در شعارها و نطقها باقی خواهد ماند.
گفتنی است گیلخبر قصد دارد بزودی در گزارشی جالبتوجه، به بررسی دقیق سبک زندگی و خارجنشینی فرزندان مدیران و مسئولان و نمایندگان گذشته و فعلی استان طی دهههای اخیر بپردازد و لیستی ویژه از آنان منتشر نماید.
نظر شما: