سروش اکبرزاده؛
۱۴۰۳/۰۹/۱۹ ۱۸:۲۳ چاپ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 2 دقیقه

گیل خبر/ سروش اکبرزاده

فعال سیاسی و پژوهشگر

ماحصل مطالعات و تجربیاتم در خصوص انقلاب، این نتیجه گیری را در پی داشته که معمولا صدای غالب یا پیروز در تحولاتی که در هیئت انقلابها ظاهر میشوند نه تنها به صواب نزدیک نبوده است بلکه پس از گذشت ایام و تبدیل MovementبهInstitution اوضاع بمراتب غیر قابل قبولتر هم می گردد.

اگر آنچه در سوریه اتفاق افتاده است را بتوان یک انقلاب نامید، چگونه است که عده ای بدون نظر به قیافه و اهداف "ابو محمد جولانی" رهبر جبهه النصره که هم اکنون با برداشتن دستار و آنکادر کردن ریش به رهبر هیئت تحریر الشام Rebrand شده است، به پایکوبی و دست افشانی مشغول گردیده اند؟

بله، بشار اسد جزء اقلیتی ۱۳ درصدی بود که بر اکثریت جامعه، خاصه مردم اهل سنت (حدود ۷۰ درصد) حکومتی خودکامه داشت، او برای تدوام حکومت سکولار خود متاسفانه به اصلاحات تن در نداد، اما جایگزین او چه کسانی خواهند بود؟

بقایای داعش؟


آیا این سنت گرایان افراطی که به لحاظ سیاسی نیز میتوانند متحدان استراتژیک اردوغان و تئوری او مبنی بر بازیافت امپراطوری عثمانی باشند، برای منطقه و اکثریت مردم سوریه که هم اکنون در فضائی صد در صد احساسی بسر میبرند، آینده ای روشن به ارمغان می آورند؟

من بارها به سوریه سفر کرده و از شهرهای دمشق و حلب و حماهِ زیبا و حمص و... دیدن کرده ام.

این کشور درآمد فراوانی از توریسم داشته است، آنهم نه فقط توریسم مذهبی بلکه توریستهای فراوان غربی که برای دیدن آثار تاریخی چون پالمیرا و یا هدونیسم به سواحل مدیترانه و طرطوس آمده بودند.

آیا در آمدهای صنعت توریسم و آزادیهای اجتماعی و بسیاری دیگر از امور خرد و کلان که کم و بیش اسدِ دیکتاتور خود را موظف به پاسداشت آنها میدانست در زمان احمد حسین الشرع ( جولانی ) و یا چهره هائی نظیر او نیز ممکن خواهد بود؟

به هوش باید بود تا به تکرار احساساتی نشویم!

این منطقی است که با هزینه های فراوان کشورمان به قصد حفظ موقعیت امثال اسد در سوریه و یا... مخالفت داشته باشیم ولی دلیل این امر که درآمدن ابو محمد جولانی را پایان دیکتاتوری تلقی کنیم و آنرا به فال نیک بگیریم، هیچگاه نخواهم فهمید!

میدانم که این سخنان به ذائقه بسیاری خوش نمی نشیند و در میان صداهائی که از هر سو برخاسته اند مسموع واقع نمی گردد پس بیمناکی از سقوط اسد و آینده پرخطری که خاورمیانه را تهدید میکند بمنزله آوازِ مرغی شبخوان در روز تلقی میکنم( ۱ ) و...
پی نوشت :
۱- مرغ شبخوان اگر روز بخواند که غازها صدا بر آورده اند، آوازش از آواز گنجشک خوشتر به گوش نیاید.
شکسپیر، تاجر ونیزی، انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۷،ص۲۶۴