اختصاصی گیل خبر/ سرویس سیاسی - تاخیر در تغییر برخی مدیران ناکارآمد دولت سیزدهم در استان گیلان به موضوعی چالشبرانگیز تبدیل شده که مورد انتقاد بسیاری از دلسوزان، کارشناسان و حتی حامیان دولت چهاردهم نیز قرار گرفته است؛ این در حالی است که برخی معتقدند از همان اولین روزهای رایآوری مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری، نام هادی حق شناس به عنوان گزینه اصلی استانداری گیلان بر سر زبانها افتاده بود و انتظار میرفت که طی این مدت، تیم مدیریتی جدید استان مشخص شده باشد.
نگاهی به سرعت و حجم تغییرات مدیریتی در سایر استانها، از جمله یزد، اصفهان و لرستان که استانداران بومی آنها حتی چندین روز پس از استاندار گیلان منصوب شدهاند، نشان میدهد که همگی بهسرعت و با اعمال تغییرات گسترده در ارکان مدیریتی، تلاش کردهاند تا روند امور را بهبود بخشند.
به عنوان مثال، در یزد، هر ۴ معاون استاندار اعم از معاون سیاسی، اقتصادی، عمرانی و توسعه مدیریت و منابع و همچنین چندین مدیرکل ستادی در مدت زمان کوتاهی تغییر کرده اند. در اصفهان، سه معاون استاندار تغییر کرده و چندین حکم مشاوره و سرپرستی صادر شده است. در لرستان نیز در کمتر از یک ماه، چندین و چند مدیرکل ستادی تغییر کردهاند که نشاندهنده توجه جدی استانداران این استانها به ایجاد تحول در بدنه مدیریت است. علاوه بر این، چندین مدیرکل در سازمانهای مختلف نیز با هماهنگی وزرای مربوطه، در استانهای مذکور تغییر یافته اند.
همه اینها در حالی است که در گیلان، با گذشت ۴ ماه از مطرح شدن نام حق شناس به عنوان گزینه استانداری و پس از قریب به ۵۰ روز از انتصاب وی به عنوان استاندار بومی گیلان، کمترین تغییرات در بدنه مدیریتی استان دیده میشود. موضوعی که حتی ۱۰ روز قبل نیز از سوی گیل خبر مطرح شد، اما هنوز خبری از اقدامات اساسی در این زمینه نیست.
در این میان سوالات بسیاری مطرح است که بد نیست به آنها توجه شود:
۱. آیا مردم از وضعیت مدیریت استان بهقدری راضی هستند که حفظ مدیران فعلی، گزینه بهتری نسبت به ایجاد تغییرات است؟
۲. آیا مدیران منصوبشده در دولت سیزدهم توسط استاندار سابق گیلان آنقدر توانمند و کارآمد هستند که نیازی به تغییرشان وجود ندارد؟
۳. آیا برخی احزاب و جریانات، به خصوص حامیان و فعالین انتخاباتی رئیس جمهور در گیلان در تلاش برای گرفتن سهمیه مدیریتی هستند و این سهمخواهیها باعث کندی انتصاب مدیران جدید شده است؟
۴. آیا فشار برخی مخالفان سیاسی دولت چهاردهم بهاندازهای است که مانع از انتصاب افراد دلخواه استاندار شده است؟
۵. آیا استاندار جدید گیلان شناخت کافی از نیروهای شایسته و توانمند استان ندارد و یا ترس از عواقب احتمالی برخی انتصابات و دشمنتراشیها، مانعی برای انتصاب افراد جدید شده است؟
۶. آیا بخشی از نیروهای شایسته و توانمند و نخبه تمایل و رغبتی به قبول پستهای مدیریتی ندارند و دست استاندار برای انتصاب مدیران توانمند بسته است؟
۷. در صورت معرفی گزینه هایی توسط استاندار، آیا تعلل و یا عدم همکاری دستگاههای نظارتی در پاسخگویی به استعلامات مربوط به افراد پیشنهادی، فرآیند انتصاب مدیران جدید را با مشکل مواجه کرده است؟
۸. تا چه حد افراد ذی نفوذ، لابیهای سیاسی و روابط شخصی در نگهداشتن مدیران فعلی موثر بوده است؟
۹. آیا اختلاف نظرهای داخلی در حلقه مشاورین استاندار در مورد انتخاب مدیران جدید وجود دارد؟
۱۰. آیا یکی از دلایل کاهش اعتماد عمومی در این مدت کوتاه از دولت چهاردهم، همین عدم تغییرات مورد انتظار و عدم بکارگیری شایستگان و نخبگان در مناصب مدیریتی استان نیست؟
البته باید گفت که کندی انتصابات در گیلان به یک یا دو دلیل خاص خلاصه نمیشود؛ شاید حتی آب و هوای گیلان و شرایط محیطی نیز در این خصوص موثر باشد. در حالی که مدیریت کلان در بسیاری از استانها، با تغییرات مدیریتی گسترده و انتصاب افراد شایسته بهدنبال بهبود عملکرد و توسعه استان خود هستند، روند کند تغییر مدیران در گیلان باعث نگرانیها و ابهامات زیادی شده است؛ آن هم در استانی که مردمِ به امید تغییر وضع موجود، با رای چشمگیری، مسعود پزشکیان را در رقابت با سعید جلیلی برگزیدند.
از سویی دیگر بسیاری معتقدند چه بسا با انتخاب سریعتر معاونین استاندار، حجم زیادی از فشار و بار فکری تغییرات و بررسی گزینههای مدیریتی استان از دوش نماینده عالی دولت در گیلان برداشته میشد و فرایند انتصابات و تغییرات سرعت بیشتری مییافت.
دولت چهاردهم در گیلان با چالشی بزرگ مواجه است که آیا میتواند با ایجاد تحول در بدنه مدیریتی و انتصاب افرادی با انگیزه و متخصص و شایسته، اعتماد عمومی را جلب کند و روح تازهای به کالبد نیمهجان مدیریت استان بدمد؟ شاید بزودی پاسخ به این پرسشها بتواند سرنوشت مدیریتی استان گیلان را در دوره دولت چهاردهم روشن سازد.
نظر شما: