*رئیس سابق کانون وکلای دادگستری گیلان
سالیان گذشته که در دانشگاه گیلان مشغول به کار بودم، یکی از سخت ترین کارها، برگشتن از دانشگاه و گرفتار شدن در ترافیک ورودی شهر بود. ترافیکی که به موازات اتلاف وقت، سوهان بر اعصاب می کشید.
آن موقع ورودی شهر سه بانده بود و قاعدتا انتظار آن بوده که با توجه به افزایش وسایل نقلیه در گذر زمان، یا راههای دیگری ساخته و یا جاده موجود با آزادسازی اراضی اطراف عریض تر گردد.
چند وقتی بود موانع بتنی وسط جاده را جابجا می کردند و من همواره تصورم بر آن بود که با توجه به موانع مالی که در تعریض جاده موجود وجود دارد، دست کم به دنبال گسترش آن از طریق کاستن موانع موجود در وسط جاده هستند، اما در کمال شگفتی اخیرا دیده می شود که این تغییرات برای ایجاد فضای بزرگتری در میانه جاده است؛ شاید برای اجرای زیباسازی و یا فضای سبزی که ورودی شهر را از جهت بصری برای واردین به شهر جذابتر نمایند!
اما به راستی در انتخاب بین سهولت آمد و شد و اجرای طرح وسط جاده، اولویت با کدام است؟ منطق و مصلحت اقدامی از این دست در کدام مجمع به تصویب رسیده و کدام گزاره علمی بر درستی چنین تصمیمی گواهی می نماید؟
آیا در چند سال اخیر وسایل نقلیه کاهش پیدا کرده است و بار ترافیکی ورودی شهر رشت، کمتر شده است؟ آیا اراضی اطراف جاده به آن ملحق شده که مسئولین امر به فکر اجرای طرح در وسط جاده افتاده اند؟
در گذر زمان چه اندازه از چنین تصمیماتی _به جهت کشف ایرادات بنیادیاش_ عقب نشینی می کنند و چه منابع مالی زیادی در این مسیر تلف می شود به کنار، این پرسش شاید بنیادی تر است که معیار هزینه-فایده، در کجای نظام تصمیم گیری ما قرار دارد؟ مصلحت و خیر عمومی آیا در نطام تصمیم گیری، جایگاهی دارد؟ به راستی ماندن در ترافیک ورودی شهر در ازای زیباسازی وسط جاده ایا در بر دارنده خیر بیشتری است؟!
تصمیماتی از این دست، یک جانبه از سوی نهاد خاصی گرفته شده باشد یا همه بر آن توافق داشته باشند، در جای خود شایسته بررسی است اما مهم تر از آن شاید آموزش مفاهیم پیش گفته از یک سو و از سوی دیگر پر هزینه شدن تصمیماتی باشد که آسایش و رفاه مردم را نشانه می گیرد!
نظر شما: