اختصاصی گیل خبر/ سرویس سیاسی- یک هفته پس از انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیس جمهور ایران، شاید بد نباشد با مروری بر آرا و نحوه به قدرت رسیدن پزشکیان و آنچه در این سالها بر گیلان و گیلانیان گذشته، به خواستهها و انتظارات مردم گیلان از رئیس دولت چهاردهم بپردازیم.
مسعود پزشکیان چه در مرحله اول و چه در مرحله دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری توانست حائز بیشترین آرای مردم گیلان شود. در مرحله اول، در حالی که تنها ۳۲ درصد از واجدین شرایط رای دهی در گیلان به پای صندوقهای رای آمدند، ۴۸ درصد آرا به نام پزشکیان ثبت شد.
در دور دوم رقابتها، گیلانیانِ ناراضی از وضع موجود، برای عبور از خطر تحجر و بنیادگرایی، این بار با بیش از ۲۰۰ هزار رای بیشتر نسبت به دور اول، قاطعانهتر از قبل به مسعود پزشکیان اعتماد کردند و بیش از ۵۵۵ هزار رای، معادل ۶۳ درصد رایها را با نام وی به صندوقهای آرا انداختند.
اگر از آرای استانهای با اکثریت آذری زبان، کردزبان و اهل تسنن بگذریم، گیلان نه تنها از دو استان دیگر شمالی (مازندران و گلستان) و دو استان دیگر همجوار (قزوین و زنجان)، بلکه نسبت به تمام استانهای کشور، درصد رای بالاتری به مسعود پزشکیان به ثبت رسانده است که همین امر، دغدغهمندی و نگاه تحولخواه مردم این استان را به خوبی نشان میدهد.
نکته جالب توجه دیگر آن است که نه تنها در مرکز استان، بلکه در هر ۱۷ شهرستان استان گیلان، آرای پزشکیان بالاتر بوده است به نحوی که در نهایت، وی با بیش از ۲۰۰ هزار رای بیشتر در گیلان، بالاتر از سعید جلیلی، رقیب انتخاباتی خود ایستاد.
تغییر وضع موجود و برقراری عدل و عدالت، از مهمترین شعارها و اهدافی بود که مسعود پزشکیان در کوران تبلیغات انتخاباتی دست روی آن گذشت و اعتماد و رای مردم را به خود جلب کرد؛ عدل و عدالتی که از اقتدا به امام اول شیعیان و آموزههای نهج البلاغه نشأت گرفته است.
از سوی دیگر، گیلان تشنه برقراری عدل و عدالت و بهرهمندی عادلانه از امکانات کشور است؛ استانی که از نگاه بسیاری، مشکلات و دغدغههای مردم آن همواره زیر پوشش سرسبز این خطه نهان مانده و عمق مشکلات و مصائب استان، از نگاه پایتختنشینان مغفول مانده است.
این روزها گیلان دیگر نه محیط زیست سالمی دارد، نه کشاورز گیلانی معیشت و وضعیت مناسبی دارد، نه چرخ کارخانهها میچرخد و نه حتی دیگر آن شور و شوق و امید به آینده در جوانان این استان شعلهور است؛ شاید همین دلایل به علاوه هزار و یک دلیل دیگر سبب شده تا با کمترین نرخ زاد و ولد، گیلان پیرترین استان کشور لقب گیرد.
پسماند سراوان و به خشکی کشیده شدن تالاب انزلی، آلودگی رودخانه ها، شکسته شدن کمر کشاورز گیلانی با واردات بیرویه برنج و چای، افزایش افسارگسیخته و مدیریتنشده مهاجرتها به گیلان که زمینه مشکلات فرهنگی و اجتماعی حادی به ویژه در روستاها شده است، کارخانههایی که علیرغم قول و وعدههای فراوان، به صورت واقعی احیا نشدند و جوانان و فارغ التحصیلانی که برای رسیدن به شغل و اهدافشان مجبور به خروج از گیلان هستند و... همه و همه یادآور این نکته است که گیلان نیازمند دیده شدن است، نیازمند شنیده شدن دردها و مشکلاتش است، نیازمند کسی است که صدای گیلانِ بیصدا باشد و بیواسطه دغدغههای گیلانیان را به گوش رئیسجمهور برساند و پیگیر حل مشکلات باشد.
همه این نکات نشان میدهد که در شرایط فعلی و همزمان با تغییرات کابینه، یکی از اولین و مهمترین خواستههای گیلانیان از رئیسجمهور پزشکیان، انتخاب حداقل یک یا دو وزیر و یا معاون رئیس جمهور گیلانی است. بدون شک در میان گیلانیان که چه پیش و چه پس از انقلاب، افراد شاخصی در سطح وزرا داشتهاند، شایستگانی یافت میشوند که بتوانند علاوه بر خدمتگذاری و حل مشکلات کشور در دولت چهاردهم، پیگیر حل معضلات گیلان هم باشند.
با همه انتقاداتی که به شخص محمدباقر نوبخت، معاون گیلانی رئیس جمهور در دولت حسن روحانی وارد است، اما کیست که نداند اگر همین معاون گیلانی در کابینه دولت یازدهم و دوازدهم نبود، شاید تا بیست سال دیگر هم صدای سوت قطار در این استان شنیده نمیشد.
به خوبی میدانیم همان اندازه که فرق دارد چه کسی رئیس جمهور باشد، به همان اندازه هم فرق دارد که وزیری گیلانی در کابینه دولت حضور داشته باشد یا خیر، فرق دارد که صدای گیلانیان بیواسطه به گوش شخص رئیس جمهور و نفر اول اجرایی کشور برسد یا خیر.
به همین منظور از تمام کارشناسان و دلسوزان و نزدیکان به شخص رئیس جمهور و هیات بررسی و انتخاب وزرای دولت چهاردهم میخواهیم که خواسته و انتظار گیلانیان که نه سهمخواهی از دولت، بلکه برقراری عدل و عدالت و توجه به این استان مظلوم است را از یاد نبرند. عدل و عدالتی که به عنوان شعار اصلی پزشکیان، میتواند در انتخاب وزرا و معاونین رئیس جمهور نمایان شود.
نظر شما: