گیل خبر/مهدی برزگر؛ این جمعیتی که از شیب تند تپههای اطراف هتل اسپیناس پلاس تهران بالا میروند، نه کوهنوردند و نه شرکتکنندگان در گُلگشت خانوادگی! اینها کسانیاند که خود را به آب و آتش زدهاند تا به دیدار یک فوتبالیست خارجی رونالدو نایل آیند!
شاید گفته شود که در فلان جای دنیا نیز چنین صحنههایی هست؛ اما این صحنه را مقایسه کنید با میزان استقبال از ستارههای علمی کشور؛ به عنوان مثال، همین تیرماه امسال، تیم المپیاد 4نفره زیستشناسی ما در المپیاد جهانی موفق به کسب 2 مدال طلا و 2 مدال نقره شد و در خبر کوتاهی که از این دستاورد بزرگ پخش شد، به جزء خانوادهشان هیچ کسی به استقبالشان نرفته بود! و حتی به سختی بتوانید تصویری از اعضاء این تیم در رسانهها پیدا کنید.
تقریباً تمامی علمای حوزه فرهنگ بر این عقیده استوارند که رفتار افراد در جامعه برآمده از فرهنگی است که در آن زیست کردهاند و با آن بزرگ شدهاند!
رؤیت چنین تصاویری نشاندهنده اینست که فرهنگی که این افراد در آن زیستهاند و با آن بزرگ شدهاند، سرشار بوده از سطحینگری و ظاهرگرایی و بدیهی است که در نزد این افراد که اتفاقاً تعدادشان کم هم نیست، اندیشه و اندیشمند و دانش و دانشمند، جایگاهی ندارند؛ چنین افرادی که اتفاقاً بیشتر در صحنه حضور و ظهور و بروز دارند، شوآف و رفتارهای پوپولیستی جذابتر است؛ بدیهی است که این افراد رهرو و پیروِ سلبریتیها هستند و نه فیلسوفان و علما و فُضلا! و از همه مهمتر، بدیهی است که این قبیل افراد، آینده را غیرقابل پیشبینی و ابزارهای رشد و توسعه را ناکارآمد و در یک کلام، جوّ زندگی را سختتر مینمایند!
ظهور و فزونی این قبیل افراد در جامعه، عرصه را بر نخبگان و اندیشمندان تنگتر مینماید و سبب میشود که اهل اندیشه منزوی شوند و عنان امور به دست افراد اهل نمایش بیفتد!
در چنین جامعهای، اندیشه و فکر و عقل، بهایی ندارد و در عوض، ادا و اطفار، متاع گرانبهایی است!
نباید به سادگی از کنار این نشانهها گذشت؛ اینها نشانههایی متقن از ابتلاء فرهنگ جامعه به بیماری است و برای درمان آن نیز باید به سراغ خانوادهها و مدارس رفت و لازمه این امر نیز مدیریت است.