حسن سبحانی استاد اقتصاد دانشگاه تهران با بیان اینکه جهتگیری اقتصادی امام حمایت از محرومان، مستضعفان و طبقات پایین جامعه بود، گفت: این مسأله اصلا نفی نمیکند که سایر طبقات باید برخورداریهایی داشته باشند ولی جهتگیری این است. نکته دوم هم در این ارتباط این است که به نظر میآید ایشان این جهتگیری را در راستای امنیت ملی کشور هم میفهمیدند؛ چیزی که اتفاقا ادبیات چند دهه بعد هم تأیید میکند.
وی یادآور شد: این رویکرد پیشوای بزرگی بوده که در مقطع به ثمر رساندن یک انقلاب و مدیریت جنگ مطرح کرده، که زمان عادی نبود. آنچه واقعبینانه باید گفت این است که نه امام و نه کسانی که او را یاری کردهاند در سالهای پیش از پیروزی و دهه اول انقلاب برای تبیین آنچه مطرح میشد، فرصت کافی نداشتند. نمیدانم اگر فرصت داشتند هم چطور تبیین میکردند، ولی بر بال «اعتماد» این حرکت پشتیبانی شد و جلو رفت. یعنی چون مردم به این پیشوایان و اسلام اعتماد داشتند، حمایت کردند و گفتند چون اسلام هست، مسائل را حل خواهد کرد.
سبحانی اظهار داشت: در این میان قانون اساسی تبیین شد و تا جایی که یادم هست هنگام رفراندوم هم امام فرمود من مقوله غیر اسلامی در آن ندیدهام. با توجه به اینکه 79 درصد از کسانی که قانون اساسی را تبیین کردند یا مجتهد بودند و یا تا سطح درس حوزوی خوانده بودند، میشود گفت که حداقلهایی از آرمانهای اقتصادی انقلاب در قانون اساسی نشسته است. الآن هم در برآوردها فکر میکنیم رویکردها به سمت تأمین نیازهای اساسی مردم برای ریشهکن کردن فقر و محرومیت بود. منظورم از فقر، فقر قابلیتی است؛ چون در قانون اساسی فقر خورد و خوراک مدنظر نیست.
وی تأکید کرد: فرض من بر این است که ایده و رویکرد امام در قانون اساسی جا خوش کرده است؛ مگر اینکه کسانی مستدل خلافش را نشان بدهند. اینکه کسانی بدون استدلال تهمتهایی بزنند و مثلا ملاقات دو نفر را دلیل نوشتن قانون اساسی بدانند، و یا نسبت بدهند به اینکه یکی از نمایندگان مجلس از ارامنه بوده و اصلا عضو کمیسیون عمومی مجلس خبرگان بود و من همه نطقهای او را کنترل کردهام و یک کلمه در مورد اقتصاد صحبت نکرده بود، گفته شود که او اصل 44 را گنجاند، چیزهایی است که در جامعه بی اطلاع میتواند برجسته شود و مستدل که نگاه میکنیم، از این خبرها نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: بعد از جنگ و ارتحال امام، کسانی گفتند که قانون اساسی از روشی که ما میگوییم به سامان میرسد؛ یعنی راه تحقق اصول قانون اساسی سیاستهایی است که ما مطرح میکنیم. سیاستها چیزی بود که در دهه 80 میلادی از طرف اجماع واشنگتنی برای کشورهای در حال توسعه مطرح شد. کسانی این روش را برای کشور خوب تلقی کردند و مقامات کشور هم چون اقتصاد نمیدانستند، به خاطر اینکه مخالف جامعه اقتصاددانان هم معرفی نشوند، عمدتا قبول کردند و نظام آموزشی هم همراهی کرد. ما بدنهای هم به عنوان تاجر یا بازرگان داریم که همواره اینگونه سیاستها به نفع او است و از آنها حمایت میکند.
وی ادامه داد: در برنامه اول یواش یواش و بعد در برنامه های دوم و سوم و چهارم این مسأله تقویت شد. اقتصاد این تصمیم را گرفت و گفت تا وقتی کیک اقتصاد را بزرگ نکنیم چیزی گیر محرومان و مستضعفان نمیآید؛ در حالی که سیاست راه دیگری رفت. یعنی به نظر من این اقتصاد هیچ نسبتی با قانون اساسی نداشت، ولی مقامات کشور این نظر اقتصاددانان را قبول و نظام آموزشی تقویت کردند و بعد از گذشت 20 سال وزیر و وکیل و عضو مجمع تشخیص کسانی بودند که با این روال درس خوانده بودند و دلیلی نداشت که با آن مخالفت کنند.
سبحانی با تأکید بر اینکه این روش در سیاستهای نظام اسلامی هم نشست، تصریح کرد: اجماع واشنگتنی احتیاج به سیاست آرام، همزیستی مسالمتآمیز، رفاقت و جهانیسازی بود و باید در چهارچوب جهانیسازی کار میکرد. ما در سیاست به درست، به لحاظ مبانی انقلاب راه دیگری رفتیم؛ ممکن است تند و کند داشته باشد و اشتباه هم کرده باشیم. در حالی که اقتصاد ما سیاستی را میخواست که داشتیم با آن مخالفت میکردیم. یعنی دوگانه سیاست اسلامی و اقتصاد لیبرالی پیش آمد.
وی با اشاره به اینکه امروز هیچ کدام از نوجوانان، جوانان و پا به سن گذاشتهها از شرایط اقتصاد راضی نیستیم، افزود: افراد خیلی هم بی ربط نمیگویند. یعنی اقتصاد کشور مشکل دارد. کسانی که با پوست و گوشت لمس میکنند دقیقتر میگویند و مقامات یا نمیتوانند دقیقتر بگویند و یا به خاطر مقامات بودن ناچار هستند تلطیف کنند و بگویند؛ ولی همین که میگویند یعنی وجود دارد. در سیاست خیلی چیزهای کمرنگ گفته نمیشود ولی وقتی به مرحله گفتن از زبان مقامات عالی رسید، نشان میدهد که گره و مشکل هست؛ گفته هم نشود، وجود دارد.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران یادآور شد: آنچه امروز ما داریم این است که محرومانی که قرار بود یک تار موی آنها را به کاخنشینان ندهند، در ضعف مفرط هستند و تمام مرفهان دارند در اقتصاد جولان میدهند. این چیزی است که کسی نمیتواند منکر آن شود. یعنی انتقامی که سیاست اقتصادی جمهوری اسلامی از محرومان و گرفتاران گرفت از هیچ کس دیگری نگرفت. یعنی کسانی که پشتیبانش بودند، برای آن شهید دادند و حمایتش کردند را بیشتر از همه گوشمالی داده است؛ آگاهانه و ناآگاهانه آن مهم نیست.
وی ادامه داد: امروز حاکمیت با رباخواران مدرن است. به لحاظ کارشناسی هرچه نگاه میکنیم، در مناسبات اقتصادی و مالی ما ربا حاکم هست. از ما قبول نمیشود و بچه هم نیستیم که بگویند بهره با ربا فرق میکند. از نظر استدلالی «بهره قراردادی» همان ربا است. یعنی چیزی در بانک با شما قرارداد میکنند که این مقدار میگیرند. تنها بهرهای در اقتصاد که میتواند با ربا متفاوت باشد «بهره طبیعی» است که ما به آن تفاوت درآمد و هزینه در کار واقعی اقتصادی میگوییم. امروز مالک زمین و ساختمان کیمیاگر و مستأجر مستأصل است. اتفاقا امام میگوید در رژیم منفور پهلوی «مسکن» یکی از مصیبتبارترین مشکلات بود و چه بسا مردم تمام عمرشان را زیر بار بانکها و سودگیران بودند؛ نظام اسلامی چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد.
سبحانی گفت: 30 سال قبل مصاحبهای از من چاپ شد که گفتهام مسئولین ما تعدیل اقتصادی را با عدالت اشتباه گرفتهاند. نتیجه سیاست اتخاذ و اجرا شده این بود که امثال به هرکسی بگویید بهتر از امثال بنده میتواند توضیح بدهد. این بادی که کاشتید، محصولش همین طوفان بود. ولی این طور هم نیست که هر موقع تصمیم گرفتیم بتوانیم آن را اصلاح کنیم. جمهوری اسلامی اگر میخواهد ظرف اقتصادی مناسبی برای منویات انقلاب اسلامی شود، باید سیاست اقتصادی خود را عوض کند؛ این سیاست اقتصادی جواب نداده است.
وی با تأکید بر اینکه منطق میگوید سیاست اقتصادی باید بر مبنای قانون اساسی باشد، افزود: مشکلی که وجود دارد این است که بالغ بر 30 سال گذشته و نسلی که قانون اساسی متناسب با آنها بود و آنها میتوانستند این قانون را پیش ببرند، دیگر وجود ندارد. نباید فکر کرد آدمها عوض شدهاند. پسر من، دختر من و خود شما از موقعی که چشم باز کردهاید اقتصادی را دیدهاید که سالی 20 درصد تورم داشته و 12.5 درصد نرح بلندمدت بیکاری آن بوده است. جامعه را به جایی رساندهاید که نمیشود در آن تولید کرد؛ و هرکس میخواسته درآمد داشته باشد به دنبال بانک و بیمه رفته است. تنها قسمت اصل 44 که خیلی توفیق داشته همین بانک و بیمه است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تأکید کرد: این ذهنها 30 سال است که عوض شده و متناسب با اقتصادی که جواب نداد، جلو آمده است. بنابر این اگر منابع، کارخانه و نیروی انسانی هم داشته باشید، ذهنیتهای سرمایه پرور دارید. یعنی آفتی که بر ما وارد شده لزوما مسکن و فقر ظاهری نیست؛ اندیشههایی است که دیگر باور نمیکند. من هیچ موقع جزء آدمهای ناامید به مسائل نیستم و میگویم وظیفه ما این است که برگردیم از راهی که میدانیم در آن خطا کردهایم؛ اما سخت است زیرا کسانی باید از این راه برگردند که خودشان این تصمیمات را گرفتهاند؛ بنابر این ما احتیاج به یک نوع خودزنی داریم و این کار سادهای نیست.
وی افزود: انقلابی که میتوانست با حرکت صحیح اقتصادی خودش جمهوری اسلامی را معرفی کند، حالا باید در دنیا معرفی شود به عنوان اقتصادی که تورم و درآمدش این طور است و 60 میلیون جمعیت نیازمند یارانه هستند. قانون بودجه سال 1402 میگوید به خاطر کاهش فقر مطلق 3 هزار و 150 هزار میلیارد تومان یارانه معیشتی و نقدی میدهد که من تقسیم بر 285 هزار تومان کردم، همه 85 میلیون نفر را پوشش میدهد. جامعهای که به این یارانه وصل است، و البته به جایی که نمی رسد طلب هم دارد، با آن ذهنیت، حتی اگر مسئولان تصمیم به بازگشت بگیرند همراهی با آن سیاست سخت شده است.
سبحانی اظهار داشت: جراحی که گفته میشود، به این صورت است که اشتباه کردهایم و برگردیم؛ راه مورد وفاق «قانون اساسی» است. قانون اساسی را کامل کنار گذاشتهایم و راهی را تجربه کردهایم و آن وقت امروز این وضعیت پیدا شده است. کسانی که از اول خیلی چیزها را قبول نداشتند، حالا میگویند آن قانون اساسی، که اصلا اجرایش نکردیم، اوضاع شما را به اینجا رسانده است. از خود آن هم توبه کنید؛ کسانی هم که آن را تدبیر کردهاند، بعضا سوسیالیست بودهاند. اینها از تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی پخش میشود.
وی افزود: ما معتقدیم فرمایش امام هنوز هم میتواند بر فطرتها حاکم باشد. کار سخت شده و گرد و غبار گرفته ولی تجربه نشان داده که راه ما جواب غلط داده است. اگر میخواستیم به جامعه دینی فکر کنیم، به نظر من باید هرمی که طراحی کردهایم را برعکس میگذاشتیم. یعنی احیاء احکام دین به عدالت است. یعنی دینورزی محضوض کننده انسان در بستر عدالت اتفاق میافتد؛ و من عدالت را در توسعه یافتگی میفهمم. بنابر این تا میتوانیم باید با بالا بردن وضع مادی، اذهان مردم را از مسکن، شهریه و غذا آزاد کنیم.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت: اگر رشد و توسعه با نرم افزار دین همراه باشد، در انتهای توسعه، علوم تا حدی سر جای خودش قرار میگیرد و عدالت ایجاد میشود. ما از طرف دیگر شروع کردهایم و با فقر میخواهیم جامعه را دینی کنیم؛ اگر هم اراده ما این نیست، روش ما این است. به نظر من استراتژی باید «رفع فقر» باشد و من فکر میکنم مبارزه با فقر عین کار دینی است.
وی افزود: قانون بانکداری که سال 72 نوشته شد، از روی بی اطلاعی قانونگذار، راجع به شورای پول و اعتبار سکوت کرد و آن نوشته نشان میدهد که اگر اقتصاد میخواهد حقیقی باشد شورای پول و اعتبار محلی از اعراب ندارد ولی شورای پول و اعتبار به خاطر اینکه رسما رد نشد، ماند و نرخ تعیین کرد. یا فرض کنید که میگوید هدف اصلی مبارزه با فقر و تأمید نیازهای اساسی مردم است. این کار نظام اقتصادی اسلامی است و کار دولت نیست. یعنی تجربه جهانی نشان داد که سیاستهای تعدیل ساختار فقر و شکاف طبقاتی را زیاد میکند ولی ما به دنبال آن رفتیم.
سبحانی اظهار داشت: کاری که امام کرد تلاش برای کاهش فقر به میراث رسیده بود ولی نمیشود از روش امام نتیجه گرفت که سیاست ما باید فقیرزدایی باشد. ما افتخار میکنیم که داریم فقیرزدایی میکنیم. نه اینکه فقیرزدایی بد باشد، جمهوری اسلامی باید خودش را به سیاست «فقرزدایی» انتقال میداد. ما فقر را ایجاد میکردیم و بعد دنبال کم کردن فقیرهای ناشی از آن فقر میرفتیم. برنامه تعدیل ساختار فقرگستر بود. در حالی که سیاست اقتصادی اسلامی باید سیاستی باشد که فقر از آن بیرون نیاید و فقیرها استثناء باشند.
وی یادآور شد: ما قانون عملکرد بانکی بدون ربا داریم و بعد یک شورای فقهی میگذارید. سیستم باید طوری طراحی شود که از درون کارکرد آن ربا بیرون نیاید، این شورا میخواهد چه کار کند؟ ما الآن فقر را گسترش میدهیم و بعد دلمان خوش است که یارانه معیشتی میدهیم. نه اینکه این بد باشد، نباید خودمان را با این نمایش بدهیم.