گیل خبر/ کوروش صفرزاده:در یادداشت قبل،با موضوع:*"پروژه راه توسعه" یا راه ابریشم جدید* و نشستهای اقای اردوغان و السودانی نخست وزیر عراق که در ترکیه انجام شد(اول فروردین ۱۴٠۲)،مطالبی را تقدیم کردم. اما معتقدم، انقدر این پروژه(فاو-مرسین) میتواند برای ایران خطرناک باشد که، خواب را باید از سیاستمداران ما برباید!
این پروژه، میتواند همه دستاوردهای ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی مارا در عراق، سوریه و سواحل مدیترانه معلق کرده و همه دستاوردهای ژئوپلیتیکی(آینده محور) سردار شهید قاسم سلیمانی را از بین ببرد.
شهید سلیمانی با رساندن عمق استراتژیکی ایران به سواحل مدیترانه: دو دستاورد داشت: ۱-دفع اشرار فرقه خطرناک داعش از سرحدات ایران و شکستن کمربند ژئوپلیتیک احتمالی تسنن ۲-گسترش عمق نفوذ ژئواستراژیکی ایران به سواحل مدیترانه و در حقیقت اروپا.(هرچند ایران تاکنون نتوانسته فرصتهای ژئواستراتژیکی و نظامی خودرا تبدیل به فرصتهای خلق ثروت و ژئواکونومیکی کند!)
این قلم ، بااینکه در یادداشت قبل، هشدارهایی را نسبت به توافق عراق با ترکیه دادم، اما معتقدم، انقدر این پروژه میتواند تحدید- تهدید کننده برای کشورم باشد که خودرا موظف میدانم، یادداشتی اختصاصی، و مبسوط بنویسم..
*داعش ترانس میدرTransmitter انرژی به اروپا.*
آیا تاکنون با خود اندیشیده اید که داعش از کجا آمد و فلسفه وجودی ان چه بود؟
اگر تصور کنید که صرفا یک جریان ناراضی مذهبی و قومی در منطقه بوده است، صد در صد ساده انگارانه و سطحیست!(هرچند شکافها و فشارهای قومی و مذهبی توسط دولتهای نوری المالکی و بشار اسد، نقش بی بدیلی داشته اند اما علت تامه این رویداد نبوده اند)
به خط آبی کریدور در نقشه پیوستی خوب نگاه کنید سپس به این گزاره ها هم دقت فرمایید:
۱- در تئوریهای پشت پرده، قرار بود،دولت عراق و شام(داعش)، مالکیت جغرافیای سرزمینی، کشورهای عراق و سوریه را از آن خود کند و دولت اسلامی خودرا تشکیل دهد! و آنوقت این سرزمین: از سمت جنوب عراق به بندر فاو و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس(بیضی انرژی یا هارتلند انرژی) متصل و از سمت جنوب غربی هم با عربستان هم مرز باشد. و از آنسوی و از طریق خاک سوریه(شمال سوریه) به دریای مدیترانه که هم مرز اروپا و کشورهای ایتالیا، فرانسه و اسپانیا است،هم مرز شود!
*کشورهای حامی داعش*
داعش در عراق و سوریه، تحت حمایتهای لجستکی، نظامی و امنیتی ترکیه، عربستان، قطر، امارات و کل شورای همکاری خلیج فارس بوده و از نظر فرامنطقه ای تحت حمایت، امریکا، و تقریبا کل اروپای غربی بوده است!
*حال برگردیم به نقشه پیوستی که ملاحظه میفرمایید:*
اکنون که این یادداشت را مینگارم،همه ان پروژه هایی که در پیش عرض شد،با رشادتهای سردار سلیمانی محو گردید و دولت شام نیز ایجاد نشد. در حقیقت پروپزال و رویای تغیر ژئوپلیتیکی خطرناک داعش محور فروپاشید و بلاشک این فروپاشی را مدیون رشادتهای سردار شهید سلیمانی هستیم، که راه را برای اجرای نقشه یک دولت دست نشانده بربر در عراق و سوریه بست..
*برنامه تغییر ژئوپلیتیکی فراسوی مرزهای غربی و جنوب غربی ایران چه بود؟*
اسراییل، غرب، امریکا ، کشورهای عرب منطقه ونیز خصوصا ترکیه،سالهاست تلاش وسیعی در تغییر ارایش ژئوپلیتیک ورای مرزهای ایران را اعم از قفقاز در شمال، غرب و شرق دارند! اما در ماموریت داعش، قرار بود که دوکشور عراق و سوریه به هم ملحق شده و با ایجاد آرایش ژئوپلیتیکی جدید در منطقه، سه هدف کلان را دنبال کنند:
۱-احاطه جنوب و جنوب غرب ایران از طریق کمربند ژئوپلیتیکی تسنن و در نهایت، اتصال به مرزهای شرقی تسنن(افغانستان)
۲-اتصال انرژی شورای همکاری خلیج فارس به مدیترانه و اروپا از طریق حمایت از دولت دست نشانده ای بنام داعش.
۳-عقیم سازی پروژه جاده ابریشم (یک کمربندو یک راه) دولت چین که ایران را بعنوان هارتلند و شاهراه کریدوری میبیند!
نمیدانم،این قلم توانسته است، با شرح مختصر مطالب فوق، تصویری از آرایش ژئوپلیتیکی در ورای مرزهای سیاسی ایران را به خواننده محترم ارائه کند یانه؟ اما شک ندارم،هدف اصلی ناتو،و غرب چه در قفقاز و چه در مرزهای غربی و جنوبی ایران،بر دو هدف کلان میچرخد:
۱-احاطه ایران با کمربندهای فرقه ای،مذهبی (در شمال،پانترکیسم و در شمالغرب-غرب-جنوب-شرق مذهب تسنن)
۲-مهار کریدوری ایران و تعریف مبدلهای کریدوری جایگزین در ورای مرزهای سیاسی ایران،که در نهایت انزوای ایران در معادلات انرژی و اتحاد با چین، را دنبال میکند.
علل *تقابل روسیه با اروپا در سواحل مدیترانه و شامات* (جنگ با داعش)
درمرتبه نخست،حمایت غرب و اروپا از داعش دو هدف مهم را دنبال میکرد: در صورت تسلط داعش به مرزهای مدیترانه و نیز اتصال به حوزه خلیج فارس، کریدوری مستقیم از انتقال انرژی خلیج فارس به اروپا شکل میگرفت که میتوانست وابستگی شدید، آزار دهنده و متمادی اروپا را به انرژی روسیه پایان دهد و یا دست کم قدرت چانه زنی غرب و ناتو را با روسیه بالا ببرد.
در مرتبه دوم: آرایش جدید ژئوپلیتیکی میتوانست اقلا یکی از دو مرجع فرهنگی(ژئوکالچری) تشیع (ایران و عراق در خاورمیانه) را از منطقه حذف کرده دولت تشیع عراق را به حاکمیت تسنن(وهابیت) تغییر دهد و ایران را به تنهایی فرهنگی شیفت دهد و در سراسر مرز گسترده خود با عراق با چالش جدی قرار دهد. و در حقیقت ایران را از سوی جنوب و جنوب غربی تا شمال غربی(ترکیه) در کمند هلال تسنن احاطه کند.( و افغانستان در شرق)
با ذکر این مقدمه نسبتا طولانی و یاداوری انچه که در معادلات احتمالی، ضریب وقوع داشت،اکنون مطالبی را نسبت به حساسیت توافق کریدوری *فاو-مرسین* تقدیم مینمایم.
*کریدور فاو-مرسین.*
هر انچه که پیشتر گفتیم، در حقیقت ارائه فضایی از آرایش ژئوپلیتیکی خطرناکی بود که در صورت پیروزی داعش در دو کشور عراق و سوریه، احتمال وقوع داشت.
این قلم معتقد است، که سرسخت ترین رقیب و یا بعبارتی دشمن ترین کشورها در منطقه( حتی بالاتر از امریکا) در برابر ایران، ترکیه است! معتقدم سر رشته همه تحرکات و ایده های تغییرات ژئوپلیتیکی چه در قفقاز و چه در غرب و جنوب غرب و کل منطقه، که در تراژدی داعش تبلور یافته بود، یک سر آن به ترکیه وصل بوده و همچنان خواهد بود.
به هر تقدیر، با شکست طرح تغییر ژئوپلیتیکی داعش پایه در منطقه شامات، ترکیه که یکی از ذینفعان و حامیان مهم داعش بود، با پذیرش شکست پروژه تغییر حاکمیت عراق و سوریه از تشیع به تسنن،با خود اندیشید که، اینبار از اهرم ، دیپلماسی و سیاست خارجی آب (هیدرو پلیتیک)، دولت شیعی و جنگ زده عراق را وارد یک اتحاد زوجی و جریان ساز کریدوری کند! باخود اندیشید که چرا نشاید همان نقشه ای که قرار بود توسط داعش با استراتژی جنگ انجام گیرد،اکنون با توافق انجام نگیرد؟(اتصال انرژی عراق به ترکیه و اروپا)
از نظر نگارنده، توافق دو جانبه اردوغان و السودانی،( اول فروردین ۱۴٠۲ ) بر ایجاد کریدور انرژی، جاده ای و ریلی از بندر فاو در عراق تا بندر مرسین ترکیه و احتمالا خط انحرافی دوبل به سمت سوریه و سپس مدیترانه،همان نقشه ای است که قرار بود پس از استقرار دولت شام در منطقه انجام پذیرد. که اکنون با مصالحه برد-برد با عراق جنگ زده و سپس سوریه ویران شده انجام خواهد گرفت!
بااین تفاوت که حاکمیت شیعی عراق در یک معامله برد- برد وارد این جریان خواهد شد و هیچ بعید نیست که بعدها با دولت سوریه نیز به توافق رسیده و خط لوله انرژی خلیج فارس( عربستان، قطر و...) را به مدیترانه و اروپا برسانند..
*نتیجه گیری*
توافق ترکیه با عراق و ایجاد کریدور جدید در پشت مرزهای غربی ایران و اتصال ترکیه به حوزه خلیج فارس و عربستان، پاشنه آشیل فشار بر روسبه و از کار انداختن همه کریدورهای انرژی صادراتی او در دریای بالتیک و اروپا خواهد بود، از سویی هیچ بعید نیست که با اتصال به عربستان، به نوعی چین را راضی کرده تا ثقل کریدوری راه ابریشم را از مسیر عربستان سپس عراق و موازات مرزهای غربی ایران به ترکیه و سپس اروپا منتقل کنند.
بااین روش میتوانند: ۱- ایران را دور زده و جذابیت کریدوری راه ابریشم را از منظر پکن به صفر برسانند و چین را متقاعد کنند که ایران ارزش سرمایه گذاری بلند مدت نخواهد داشت. ۲-با بازی گرفتن عراق و سوریه در معادلات کریدوری، باعث فاصله گرفتن این دو کشور از ایران شده به آرامی شریانهای اتصال عراق را با ایران تقلیل دهند، و علایق ژئوپلیتیکی ایران را آسیب رسانند و این دو کشور را به جرگه اتحاد ترکیه و غرب ورود دهند ۳- هرچند غرب بشدت در حال سرمایه گذاری سوختهای تجدید پذیر و چرخش به ان سوست، اما رهیافت کامل آن اقلا ده سال زمانبر است، و تا آن زمان دستیابی به انرژی مطمئن از مسیرهایی بغیر از تداخلات و تمایلات ایران، میتواند جایگزین بهتری برای اروپای غربی و ناتو باشد،و در صورت اجرای این نقشه های خطرناک ایران را در تنهایی استراتژیک وارد کنند . ۴- اروپای غربی سالهاست در موضع چانه زنی بر سر قیمت انرژی با روسیه، چالش جدی دارد، که در صورت اتصال انرژی، خلیج فارس از طریق عراق -سوریه یا عراق- ترکیه به اروپا، قدرت چانه زنی غرب، با روسیه تبدیل به بازی برد-باخت شده و دستهای روسیه را در جنگ اوکراین کاملا خالی میکند و در صورت مذاکرات صلح در اوکراین، یا اساسا هرگونه مذاکرات ژئوپلیتیکی یا کریدوری روسیه در اروپای شرقی در برابر اروپای غربی، این روسیه است که در نقطه ضعف قرار خواهد گرفت و اقلا بخش وسیعی از اروپا از وابستگی به انرژی روسیه را خارج میکند،واز طرفی، زمان را برای اروپا جهت سرمایه گذاری بر سوختهای تجدید پذیر تسهیل خواهد کرد.و البته ترکیه نیز که در وسط شاهراه این تغییرات و تبدیلات قرار دارد،بعنوان عضوی موثر از تشکیلات ناتو و دروازه غرب، سود سرشار خود را خواهد برد.