شروع روز همیشه برای افرادی که پیگر اخبار ،گزارش ها و مطالب بودند با خرید روزنامه آغاز میشد .روزنامه هایی که در دوره های مختلف نه تنها محفل افراد روشنفکر بود بلکه عامه مردم را هم با خود همراه میکرد و از زمان چاپ اولین روزنامه جریان ساز بود و پررنق .
با گذشت زمان و در زمان حکومت ها و دولت های مختلف گاها فضای باز و یا بسته سیاسی بر مطالب روزنامه ها تاثیر میگذاشت ولی روزنامه ها پویا بودند و فعال .
در سالهای اخیر با حضور گسترده شدن دنیای اینترنت و سایت ها و شبکه های اجتماعی و با توجه به سرعت انتقال اخبار روزنامه ها رفته رفته کمرنگ تر شده و کار به جایی رسید که تیراژ های چند هزار نسخه ای تبدیل به تعداد بسیار کمتری شد که در انتها همه آنها سر از باطله فروشی در میآورند .
کم رنگتر شدن روزنامه ها درآمد کسانی که صرفا منبع درامدشان از فروش روزنامه هم بود تحت تاثیر قرار داد و شد آنچه نمیباید میشید .
یادمان هست که خیابان امام خمینی رشت پر از دکه های روزنامه فروشی ای بود که همیشه پر بود از روزنامه ها ومجلات رنگارنگ و هرکسی که به دنبال نشریه ای میگشت مستقیم به سراغ این کیوسک های مطبوعاتی میرفت .
کافیست امروز سری به این کیوسک های مطبوعاتی که مجوزشان از شهرداری فروش مجلات و روزنامه هاست بزنید .
تقریبا هیچ کدام نشریه ای برای فروش ندارند .
و در عوض همگی تبدیل به بقالی های کوچکی شده اند که همه چیز دارند به جز روزنامه و مجله و...
یقینا میدانیم که فروش و توزیع روزنامه هزینه های زندگی را تامین نمیکند و میدانیم که این شغل ها برای امرار معاش به وجود آمده اند .اما سئوال اصلی اینجاست کیوسک های مطبوعاتی که مجوزشان بر اساس توزیع و فروش نشریات هست .آیا نظارتی برایشان وجود دارد .آیا نباید حداقل در کنار تنقلات و قهوه و سیگار و... روزنامه ای هم بفروشند که دل ما هرچند خیلی کوچک ولی شاد شود .