دغدغه های فرهنگی(40)؛افشین جعفری خواه
۱۴۰۱/۰۵/۰۸ ۱۴:۱۸ چاپ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 5 دقیقه

گیل خبر/ در پی فراخوان پایگاه خبری تحلیلی گیل خبر به منظور طرح مباحث حرفه‌ای و بیان چالش‌ها و مشکلات حوزه فرهنگ و هنر و همچنین ایجاد گفتمان توسعه فرهنگی توسط متخصصین امر در استان گیلان، از این پس ذیل عنوان "دغدغه‌های فرهنگی" شاهد مقالات، نقطه نظرات، نقدها و یادداشت های هنرمندان و فعالان فرهنگی خواهیم بود.

در چهلمین شماره از سلسله مطالب "دغدغه‌های فرهنگی" یادداشت افشین جعفری خواه مدرس بازیگر و کارگردان تئاتر را میخوانیم:

فرناندو آرابال نویسنده ی اسپانیایی نمایشنامه ای دارد به نام " پیک نیک در میدان جنگ " از عنوان کاملا مشخص است که نوعی کمدی است ، البته کمدی وحشت و البته گروتسک، چرا و چگونه می شود در میدان جنگ پیک نیک برگزار کرد ؟! آرابال از دسته ابزورد نویسان و آوانگاردیست هایی است که سبک خاص خودش را دارد ولی در این که آثارش ابزورد است و باید ابزورد نیز اجرا شود تردیدی نیست . این نمایشنامه بیان شرایطی است که سربازان در جنگ با دشمن هستند و حتی اسیری هم از دشمن گرفتند اما خانواده یکی از سربازان می اید به میدان جنگ و پیک نیک برگزار می کنند و در اوج خطر و حملات هوایی و صداهای تیر اندازی و وحشت کاملا خونسرد هستند و گاه از روی تمسخر به همه چیز می خندند و حتی دست اسیر جنگی را باز می کنند تا او هم آزادانه سر سفره شان بنشیند.

این وضعیت به امروز ما بسیار نزدیک است با این تفاوت که ما در میدان جنگ با دشمن به ظاهر نیستیم اما در اصل درگیر جنگ اقتصادی هستیم که هر روز اخبار هولناکش می تواند عده ای را نا امید کند و یا فاجعه انسانی به همراه بیاورد اما ما چون به این جنگ عادت کردیم حالا به سخره گرفتن و خندیدن به آن روی آوردیم ، ما در میدان جنگ اقتصادی و با هزینه های فراوان به پیک نیک می رویم ، تقریبا همه ی آخر هفته ها جاده های منتهی به شمال ایران ترافیک سنگینی را به دوش می کشد ، ما آنقدر اخبار هولناک شنیده و دیده ایم که هیچ چیز ما را نمی ترساند ، همه در این میدان پر مخاطره جنگ می خندند و دور هم جمع می شوند و می رقصند.ما از شدت وحشت و نا امیدی به فردا ، بودن امروز مان را جشن می گیریم. مانند پدر و مادر همان سرباز در نمایشنامه که می آیند با پسرشان در میدان جنگ پیک نیک برگزار می کنند اگرچه چیزی نمی گویند اما همه در ناخودآگاه فکر می کنند ممکن است این آخرین لحظه باشد ، آخرین پیک نیک ، ما امروز به جایی رسیدیم که دیگر هیچ چیز نمی تواند ما را ناراحت تر و نا امید تر از این وضعیتی که در آن هستیم بکند، و این همان ابزورد بودن است ، زیستن در موقعیت گروتسک ، وحشت و خنده هم زمان، زهر خند و هر واژه ی دیگری که می شود به کار برد ، ما بی آنکه مرده باشیم مرده ایم ، و بی آنکه زنده باشیم زنده. همه چیز برای ما خیلی دور و خیلی نزدیک شده است.ما در حالی که داریم تاریخ می سازیم تاریخ را به سخره می گیریم.

ما داریم صادقانه دروغ می گوییم و می دانیم که دروغ می گوییم اما خودمان هم باورمان شده که این دروغ حقیقت است. فرناندو آرابال موقعیت های عجیب و غریب و ابزورد را پس از جنگ دوم جهانی در آثارش به وجود آورده و این یعنی تاثیر هولناک آن همه فجایع بشری بر اخلاق و روابط انسانی به گونه ای دیگر بروز کرده است . در اجرایی از نمایشنامه پیک نیک در میدان جنگ که با هدایت استاد بزرگ عزت الله انتظامی در سال 83 اجرا می شد بازیگر نقش یکی از سربازان واقعا دو دست نداشت و هنگامی که دشمن محاصره شان کرد و گفت دستها بالا این سرباز اصلا دستی نداشت که بالا برد و بعد گفت می خواهید پاهایم را بالا برم و جفت پاهایش را بالا نگه می داشت این صحنه ضمن آنکه بسیار دردناک بود اما خنده تماشاگر بند نمی آمد ، و این مصداق همان زهر خند است . ما امروز حتی دستی نداریم که بالا ببریم و تسلیم شویم ، وقتی از امروز تا فردا سرنوشت یک خانواده در تهیه ملزومات اولیه زندگی چنان تغییری می کند که گویی زمان طولانی سپری شده است دیگر چگونه می شود شاهد رفتار واقعی و هنجار بود؟!!! دوستی از اروپا و دوست دیگری از آمریکا آخیرا آمدند ایران هر دو اینها یک چیز می گفتند که قیمت ها و اعداد و ارقام زندگی برای ما که سال گذشته ایران بودیم و حتی با دلار و یورو خرج می کنیم بسیار عجیب و غریب است و شما چگونه هنوز سر پا ایستادید و جاده های شمال شلوغ است و من در پاسخ گفتم ما در میدان جنگ به پیک نیک آمده ایم ، ما حتی جنگ را به سخره گرفته ایم ، برای همین است که از شدت وحشت رویین تن شده ایم و به این راحتی از چیزی نمی ترسیم و سعی می کنیم خوشحال باشیم چون نمی دانیم فردا حتی می شود همین قدر هم خوشحال بود؟! این را خوب می دانم آنهایی که مصایب را به سخره می گیرند همواره محکم تر از آنهایی هستند که مصایب را باعث می شوند و شکست نمی خورند ، ممکن است ناگهان نابود شوند اما شکست نمی خورند با آنکه گرسنه هستند اما میل به خوردن ندارند آنهم شکست که از طعم آن مدتهاست که سیر شده اند.

همرسانی کنید:

نظر شما:

security code