*کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی
قتل در میان خشونت هایی که در جامعه وجود دارد، خطرناک ترین و خوفناکترین گونه محسوب می شود. به عبارتی قتل از بزرگترین جنایاتی است که امنیت اجتماع را مختل می سازد و معمولا شدیدترین کیفرها بر آن وضع شده است.
این ناهنجاری اجتماعی که حتی قدمت آن به پیش از تشکیل جوامع انسانی رسیده و پدیده ای پیشا تاریخی است، همواره به عنوان آسیبزاترین و خطرناک ترین شکل رفتار انسانی محسوب می شده که بخشی از عمیق ترین پژوهش های اجتماعی را به خود اختصاص داده است.
طبق نظرات جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی و بالینی قتل رفتاری پرخاشگرایانه است و غالباً از موارد بسیار حاد و شدید پرخاشگری محسوب میشود. با این حال همه قتل ها شرایط و ویژگی های یکسانی ندارند، از این رو یک دسته بندی مشخص و واحدی از قتل موجود نیست و صاحب نظران عوامل مختلفی را برای علت این پدیده عنوان می کنند.
با تمام این اوصاف براساس پزوهش جامعه شناسان و روانشناسان قتل عمدتا در جوامعی رخ می دهد که دارای تنش اجتماعی، فرهنگی ، هویتی و اقتصادی شدید باشند. مورد اقتصادی طی ده های اخیر بسا بیشتری نقش را در آسیب های اجتماعی داشته است کما اینکه اغلب جامعه شناسان مبنای امروزی پدیده قتل را ریشه در مشکلات اقتصادی و معیشتی می دانند.
علاوه بر عوامل بیولوژیکی، عوامل روانی نیز در وقوع قتل ها موثر است که خانواده نقش اساسی را در عوامل روانی دارد.
سنگ بنای شخصیت انسان خانواده است و خانواده اولین مدرسه فرزندان است زیرا فرزندان قبل از حضور در فضاهای آموزشی در خانوداه فرصت آموزش دارند و از این رو چگونگی رفتار خانواده با فرزندان در شکل گیری رفتارشان موثر است و می تواند فرزند قوی و یاشکننده و آسیب پذیر به جامعه تحویل دهد.
برای انجام اقدامات پیشگیرانه از قتل جوامع امروزی باید سراغ خانواده و محیط های آموزشی برویم و در این راستا لازم است به غیر از مصاحبه انتظامی تیمی متخصص از جامعه شناسان و روان شناسان از افرادی که مرتکب جرم شدند مصاحبه دقیق روانشناختی، شخصیتی، اجتماعی و شغلی بگیرند و عوامل متعدد را علت یابی شود تا با دلایل منطقی و دقیق به یک جمع بندی درست برسیم.
جامعه اخیرا به سمت پرخاشگری بیشتر رفته است که متاسفانه فضا و بستر لازم نیز برای تخلیه هیجانات منفی وجود ندارد. از نظر روانشناختی خشونت زاییده محرومیت است به عبارتی زندگی نزیسته و ناکامی هایی که در جامعه در حال رخ دادن است و عدم پاسخ و رسیدن به خواسته ها و حقی که در حال ضایع شدن است در آدم ها به صورت خشم نمود پیدا می کند.
خشم یک ویژگی اکتسابی است که عوامل متعددی همچون شرایط جامعه، تورم و گرانی، نارضایتی های شغلی و بیکاری و عوامل اقتصادی نقش بسیار زیادی در بروز خشونت دارد که اگر کنترل نشود می تواند سبب ایجاد نزاع و در شرایط بحرانی تر قتل شود.
نبود فضای مناسب برای تخلیه هیجانات منفی همچون خشم که در این زمینه ضعف هایی در جامعه وجود داشت که متاسفانه کرونا هم مزید بر علت آن شده است که با توجه به شرایط کرونایی مسابقات ورزشی ، جشنواره ها تعطیل شدند و همان حداقل مکان هایی که برای تخلیه هیجان وجود داشت به علت شیوع این ویروس تعطیل شد.
همان طور که اگر به نیازهای بدن خود پاسخ ندهیم بیمار می شویم نیازهای روانی نیز اگر به آن پاسخی داده نشود مشکل ساز خواهد شد که یکی از نمودهای آن بروز از بعد جامعه شناسی دو نوع قتل آنی و قتل از قبل برنامه ریزی شده وجود دارد. به لحاظ تعریفی قتل های آنی در اثر اتفاقات خیلی جزیی و حاشیه ای اتفاق می افتد و با قصد و برنامه ریزی قبلی همراه نیست.
در همه این قتل ها یک صفت مشترک وجود دارد که آن هم عنصر پشیمانی و ندامت است و همه قاتلان از هر دو نوع اقرار می کنند که اگر در آن موقعیت قرار بگیرند قتل را انجام نمی دهند و یا اینکه خود را در موقعیت قتل قرار نمی دهند.
در تحلیل دقیق پدیده قتل با مفهومی به عنوان انسجام اجتماعی و روابط بین فردی رو به رو هستیم که ضعف بین پیوندهای اجتماعی افراد در جامعه و یا اصطلاحا عدم انسجام سیستمی و اجتماعی در بعد خانواده، محیط کار و مدرسه می تواند محرک قتل های آنی و یا برنامه ریزی شده باشد.
جامعه پذیری ناقص و نامتناسب با محیط فرهنگی و اجتماعی شدیدا پیوند اجتماعی را تضعیف می کند. پدیده های مثل شیوه های جامعه پذیری نامناسب در قالب ضعف سرمایه فرهنگی ، نبود مهارت های اساسی زندگی و یا در خیلی از مواقع شکست در یکی از آیتم های زندگی به لحاظ تحصیلی، شغلی و یا ازدواج می تواند به ضعف پیوندهای اجتماعی دامن بزند.
بنابراین بیکاری، ناسازگاری زوجین ،تنش های و کشاکش های روابط بین فردی در قالب مسائل فرهنگی و اقتصادی می تواند زمینه را برای ضعف پیوند اجتماعی فراهم تر کند. همچنین موضوعاتی نظیر وجود دوستان ناباب هم در واقع می تواند محرک باشد. در نهایت شرایط پایه ای در کنار شرایط اجتماعی و کاری با آیتم های پیوند دهنده و مداخله گری که رخ می دهد ، ضعف در پیوند های اجتماعی را تکثیر و تقویت می کند.
پیوندهای اجتماعی قدرت توانمند سازی و توان مدیریت رفتار افراد را بالا می برد و در خیلی از موارد خود تنظیمی و خود کنترلی افراد به اندازه ای می شود که در واقع می توانند خودشان را مدیریت کنند. اظهار پشیمانی در هر دو نوع قتل آنی و تهاجمی نشان می دهد که پیوندهای اجتماعی می تواند سیستم کنترل فرد را افزایش دهد و مانع وقوع قتل شود.
در آسیب های اجتماعی به مفهوم عام و در قتل به مفهوم خاص چند پیامد جدی وجود دارد. احساس نا امنی اجتماعی پدیده ای است که که معمولا در نتیجه آسیب های اجتماعی از جمله قتل به وجود می آید یعنی شیرازه نظم اجتماعی تضعیف می شود که این مساله خود باز پیوند های اجتماعی را ضعیف می کند. بنابراین موضوع این است که در جامعه ما با کار کردن روی پیوندهای اجتماعی و تقویت گره های ارتباطی در نظام خانواده و دوستان و روابط اقتصادی و مالی که افراد باهم دارند ، می شود این پیامد ها را کم کرده و علت ها را مدیریت کرد و از شرایط اجتماعی به عنوان عناصر بازدارنده کمک گرفت.
در خیلی از این قتل ها ،درگیری، فحاشی، خیانت و مسائل اقتصادی و اختلاف مالی بر نبود پیوند قوی اجتماعی دامن می زند که اگر ما بتوانیم مهارت های اساسی زندگی، ناکامی ها و سرخوردگی ها را با کمک انرژی و موتور حرکت پیوندهای اجتماعی تقویت کنیم، در بعد فردی و جمعی افرادی با قدرت و با درجه کنترل رفتار قوی می توانیم داشته باشیم که از طریق این مکانسیم جلوی آسیب های همچون قتل را بگیریم.
مناسب ترین راه برای کاهش قتل به خصوص قتل های آنی استفاده از مکانیزم کنترل درونی و بیرونی است که آن هم منشا پیوند های اجتماعی می باشد که اتصالاتش در حال حاضر در جامعه ضعیف و کمرنگ شده است. اکنون باید جامعه در راستای بهبود و تقویت پیوندهای اجتماعی در سطوح خانواده، دوستان و شبکه های اجتماعی گام بردارد تا از این طریق بسیاری از آسیب های اجتماعی را کاهش دهد.