سوم بهمن سال جاری از طریق پیامک و تلفنی به جلسهای با حضور مدیرکل جدید اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در ۵ بهمن در تالار مرکزی رشت دعوت شدم.
با ورود به سالن بنر بزرگ نشست صمیمی اهالی تئاتر گیلان با مدیر کل خودنمایی می کرد، بعد از حال و احوال با دوستان در ردیف های آخر سالن نشستم. آقای مصباح معاون هنری مرا به ردیف اول دعوت کرد و گفتند صندلیها را جانمایی کردهاند. توسط مجری آقای صمدی نیا، شش نفر از پیشکسوتان به همراه مدیر کل به بالای صحنه دعوت شدند. آقایان رضا میر معنوی، حبیب پور سیفی، محمود طیاری، بهمن صادق حسنی انوش نصر و من.
دوستان دقایقی صحبت کردند. میان صحبت پیشکسوتان از حاضرین در سالن نیز داوطلبان مسایل شهر خودشان را مطرح می کردند، بعد از صحبت کردن شش نفر حاضر در صحنه، از پنج نفر دیگر یعنی آقایان افشین عموزاده، محمدرضا حسین زاده، فرهاد رحمان زاده، اصغر کهن قنبریان و فریبرز زیده سرایی دعوت شد بالای صحنه بروند و هر کدام به بیان نقطه نظرات خود در خصوص مشکلات تاتر استان پرداختند.
نکته جالب توجه این بود که در این نشست، نماینده رسانه یا خبرگزاریی ندیدم. ولی فردای آن روز در پایگاه های خبری وچند روزنامه، خبر دیدار مدیرکل واهالی تاتر انعکاس داده شده بود، آن هم به صورت گزینشی و مقطعی از این دیدار، که به نظر می آید از سوی روابط عمومی اداره به چند پایگاه خبری ارسال شده بود. از ۱۱ نفری که بالای صحنه رفته بودیم واز افراد حاضر در سالن که حدود ۷۰ نفر میشدند فقط حرفهای مدیرکل منعکس شده بود، چند پایگاه خبری، چند جمله ،گزینشی از صحبتهای سه نفر از افراد حاضر در سالن را منعکس کرده بودند.
به نظر میآید هنوز در روی همان پاشنه می چرخد. در سال های آخر ریاست مدیرکل قبلی به نظر میآمد، او به صورت نمادین مدیرکل ارشاد است و کارها و سیاستگذاری توسط دیگران انجام می گیرد، احساس میشود افرادی که با هدایت معاون هنری بالای صحنه رفتند و هرکس نقط نظر خودش را اعلام کرد به مذاق بقیه همکاران ایشان در اداره کل خوش نیامده وخبری از حرف های رد و بدل شده اهالی تاتر انعکاس داده نشده است .
آقای مدیر کل ارشاد!
در دادگستریها اصطلاحی وجود دارد به نام قدرت انشا، منظور این است که قاضی با علم اینکه می داند رای عادلانه و درست کدام است، باید قدرت داشته باشد و نظر خود را به صراحت به صورت مکتوب و در قالب رای اعلام نماید.
شما که تاکنون دست به ترکیب افراد اداره کل نزده اید باور دارید با حضور همین افراد در پستهای قبلی می توانید کارها را به جلو ببرید و رویه را عوض کنید؟ یا می دانید وعلم به ناکارآمدی آنان داریدولی نمی توانید دست به ترکیب افراد بزنید، وقدرت انشای رای ندارید ونمی توانید احکام جدید صادر کنید، کدام است؟
آیا فکر می کنند چون حرف های ما را منعکس نکردند طور دیگری نمی توانیم گفته های خودمان رامطرح کنیم یا خیال دیگری برای شما کردهاند و برنامه دیگری برای شما دارند و چیز دیگری در سر میپرورانند.
به اختصار حرفهایی را که در آن جلسه مطرح کرده بودم در اینجا دوباره تکرار می کنم.
احساس می کنم هنوز برای تاتر برنامهای ندارید. این مسئله از انتخاب سالنی که برای گفتگوی صمیمانه انتخاب کرده اید شروع می شود تا مسائل سخت افزاری ونرم افزاری دیگر. اگر اسم این جلسه نشست صمیمانه است انتخاب این سالن اشتباه بود از ظرفیتش گرفته که برای این جلسه زیاد است و همچنین چیدمان و طراحی صحنه که بیشتر برای برنامه مونولوگ محور مناسب است تا دیالوگ محور .
میتوانستید سالن های طبقه پایین که هم کوچکتر است و طراحی مناسبی برای این کار را دارد انتخاب کنید. چرا از قبل به هیچکدام ما نگفتین که قرار است بالای صحنه صحبت بکنیم و یا جلسه در چه موردی است تا آمادگی صحبت داشته باشیم و یا اینکه محورهای صحبت مشخص میشد و این قدر پراکنده گویی نمیشد از ذکر خاطرات گرفته تا مشکلات شخصی افراد که مطرح شد.
خواهش کردم از مدیر کل جدید که حرف نزند، به اندازه کافی مدیران قبلی حرف زده اند و هیچ کاری انجام نداده اند اگر می خواهید کاری بکنید مثلا سالن سردار جنگل را دوباره احیا کنید حرفش را نزنید و بروید و سالن را راه اندازی کنید بدون هیچ افتتاحیه ای.
این سالن در دهه ۵۰ ساخته شده در چند سال اخیر،به طرز وقیحانه ای ۴ بار افتتاح شده و تاکنون راه نیفتاده است! گفتم، کار فرهنگی وهنری یک چرخه است نمی توانید انتظار داشته باشید که با آمدن یک مدیر، جدید همه هنرمندان بدون دیدن عملکرد به سراغ شما بیایند کما اینکه خانه تاتر وانجمن نمایش، دو تشکل تاتری استان چند ماه است که موعد مقرر هیئت مدیره آنها تمام شده است، هنوز خبری از اعلام کاندیداتوری اهالی تاتر برای انتخاب هیات مدیره جدید شنیده نمی شود، یعنی کسی رغبتی برای این کار ندارد.
در آخرین انتخابات این دو تشکل تئاتری بیش از ۳۰۰ نفر شرکت کرده بودند ولی در این جلسه که با تلفن معاون هنری و کارشناس تئاتر و اعلام در فضای مجازی حداکثر ۷۰ نفر، آن هم به دلیل احترام و رفاقت آمدهاند.
گفتم اگر عملکردی از خودتان نشان ندهید جلسه بعدی از این تعداد هم کمتر حضور پیدا میکنند. به مدیر کل قبلی نامه نوشتیم و خواستار پاسخگویی شدیم، که تعدادی از ته چک های انجمننمایش سفید است ومبلغ و گیرنده چک ها معلوم نیست و تعدادی از چک ها با رقم های مختلف به حساب اداره کل واریز شده است در صورتی که حق گروه های تئاتر بوده ولی کسی جوابگو نبود. نامه دوم را به استانداری رونوشت زدیم ولی جوابی ندادند. در عوض اشخاصی از اداره زنگ میزدند به سرپرستان گروهایی که نامه را امضا کرده بودند و می گفتند امضای خود را پس بگیرید و به چند پایگاه خبری که خبر نامه را منعکس کرده بودند تذکر دادند و آنها خبر نوشتن نامه را حذف کردند. بعدها شنیدیم درانجمن موسیقی با آمدن مدیر جدید انجمن، دسته چک قبلی کلا، گم شده بود! و چیزی معلوم نبود!
انجمنهای هنری ارشاد حیاط خلوت اداره کل ارشاد نیستند، لطفا شفاف سازی کنید.
گفتم چرا ۱۳ جشنواره تئاتر تا کنون در استان تعطیل شده است و هیچ کس جوابگو نیست، میگویند بودجه نیست مگر وضعیت فعلی کشور نسبت به زمان جنگ هم بدتر شده است؟ در آن سالها هر سال شاهد برگزاری جشنوارههای متعدد استانی و منطقهای تاتر بودیم وبه هر نمایش، بودجه جدا تعلق میگرفت اهالی تاتر استان وقتی جهت شرکت به یک جشنواره به استان دیگر میروند هرکدام از گروهای تاتری شرکت کننده از چندین اداره به آنها کمک مالی شده است. ولی نمایندگان تاتر استان ما در حقیر ترین شکل ممکن و بدون بودجه آثار خود را به صحنه می برند. بپرسید استانداری، شهرداری وبقیه ادرات چقدر کمکهای چند صد میلیونی برای جشنواره تاتر خیابانی مریوان انجام میدهند ولی برای جشنواره شهروند لاهیجان کمکی نمیشود والان دیگر بر گزار نمی شود.
مدیر کل قبلی حاضر نشده بود حتی یک جلسه با هیأت مدیره خانه تاتر داشته باشد. هیات مدیره متشکل از آقایان فرهاد رحمان زاده، مجید پرکار، فرامرز طالبی، مرحوم علی حاج علی عسگری، فرشاد یاری، اصغر کهن قنبریان، حجت صفاتیان و خانمها زینب شعبانی، نسرین بابایی و مهرنوش ثابت نیا و افشین عمو زاده به عنوان مدیر عامل که هرکدام اینها در استان وکشور وزنه ایی هستند، مدیرکل با کمک این افراد می توانست کلی تسهیلات و امکانات استانی و کشوری برای تاتر فراهم کند.
گفتم در استان ۲۰ گروه نمایشی ثبت شده و ۱۳ آموزشگاه تاتر داریم ولی کمتر از سه رئیس گروه و مدیر آموزشگاه اینجا حضوردارند این صدای سیلی هایی است که زده نشده است ولی به گوش می رسد! این نیامدنها زنگ خطرناکی هست، که اهالی تاتر حتی برای انتقاد یا اعتراض نمی آیند.
آقای مدیر کل راه سختی پیش رو دارید، تا اهالی تاتر را مجاب کنید تا دوباره مثل سابق دور هم جمع شوند، حرف بزنند و انتقاد کنند. دیگر حال همین کار را هم ندارند. ذات کار تاتر گروهی است و به این روز افتاده است، اطمینان دارم در هنرهای فردی مثل نقاشی، عکاسی، گرافیک، کاریکاتور نتوانید همین اندازه افراد برای جلسه جمع کنید.
این خطر است این خطر را جدی بگیرید.
ولی همکاران شما گوششان به این حرفها بدهکار نیست، کار خودشان را می کنند اخبار را جوری مثل هشت سال گذشته انعکاس می دهند، انگار همه چی گل و بلبل است. بعد از حرفهای من شما از من تشکر کردید و گفتید می دانید که من از روی دلسوزی این انتقادات را میگویم ورگ گردن من از روی دلسوزی بیرون میزند، گفتید که یادداشت های من را کپی کرده و نزد خود نگه داشتهاید تا به آنها عمل کنید، اینبار نیز حرفهایم را به اختصار نوشتم تا نزد خود نگه دارید شاید در موقع لزوم به درد شما بخورد.
آقای مدیرکل
ما باید صدایی یکدست از گروه داخل اداره بشنویم، گروهی که هدف انها کار کردن است نه ارایه بیلان وجور دیگر جلوه دادن کارها، ما هنوز صداهای فالش را به وضوح میشنویم.
آقای مدیر کل
قدرت انشا داشته باشید. باقی بقایتان.
نظر شما: