دغدغه های فرهنگی(18)؛رضا حقی
۱۴۰۰/۰۸/۱۹ ۱۰:۱۳ چاپ

گیل خبر/ در پی فراخوان پایگاه خبری تحلیلی گیل خبر به منظور طرح مباحث حرفه‌ای و بیان چالش‌ها و مشکلات حوزه فرهنگ و هنر و همچنین ایجاد گفتمان توسعه فرهنگی توسط متخصصین امر در استان گیلان، از این پس ذیل عنوان "دغدغه‌های فرهنگی" شاهد مقالات، نقطه نظرات، نقدها و یادداشت های هنرمندان و فعالان فرهنگی خواهیم بود.

در هجدهمین شماره از سلسله مطالب "دغدغه‌های فرهنگی"، یادداشت رضا حقی،مدرس و کارگردان تئاتر را میخوانیم:

نسل حاضری که در حال حاضر اکثر اعضای شوراهای شهر و روستای کشور را تشکیل داده اند، دارای سابقه بازی های کودکانه مشترکی هستند. بازی های انفرادی و گروهی که در محیط خانه یا پارک و محله انجام می دادند. هنوز دنیای مجازی به صورت امروزی وارد زندگی ما نشده بود.

با نگاهی به بازی های کودکی ما در دهه چهل تا شصت ایران می توانیم نشانه هایی مبنی بر چگونگی شکل گیری شخصیت این نسل را ببینیم . بازی های فردی و گروهی در محفل های خانگی و محله ایی، عموما با تاکید روی توانایی افراد بود.

اپار بازی، هفت سنگ، بالابلندی، یه قل دو قل، قایم با شک، گردوبازی، تخم مرغ جنگ، با توجه به قابلیت فردی هر کدام ما شکل میگرفت. این بازی ها با هدف تقویت جسمی و تمرکز و هماهنگی بین اعضای بدن یک فرد انجام میگرفت و همه بازی ها برنده و بازنده داشت و در راستای تقویت یک کار گروهی و یا برد همه افراد نبود.

بازی های کودکی گروهی تاثیر به سزایی در زندگی اجتماعی و بزرگسالی ما، مثل احترام گذاشتن به همدیگر، همکاری کردن با هم و ایجاد ارتباط سازنده و دو سویه با یکدیگر را شامل میشد، عموم این بازی ها، همراه با تخلیه انرژی، هیجان و خنده های دسته جمعی بود. ولی با نگاه دقیق تر به این بازی ها میتوانیم پی ببریم که چقدر از این بازی ها در تقویت کار گروهی بوده است.

چه اندازه با هم میخندیدیم. درست تر بگویم ،چه اندازه به هم دیگه میخندیدیم نه باهم!! در بازی هایی مثل لال بازی، قیش بازی، شاه وزیر، ایروپلی، صندلی بازی و ...

در لال بازی، چند نفر دور هم مینشستیم و هر کس برای بغل دستی خود، شکلک در می‌آورد، تا او بخندد و اگر میخندید در سکوت همگی او را کتک میزدیم تا بگوید ماست!! تا دست از کتک زدن او بر میداشتیم. کتک زدن به جرم خندیدن و گفتن کلمه ماست که بر خلاف ظاهر کلمه معلوم است مترادف با چه چیزی بود! و یا حین لال بازی دوده لوله بخاری را از قبل آماده کرده بودیم و بغل دستی خودمان را جوری سیاه میکردیم که او نمی فهمد و همه به او می خندیدیم!
در قیش بازی یا کمربند بازی به دو گروه تقسیم می شدیم، گروهی داخل دایره و گروهی خارج دایره، برای برداشتن کمربند از داخل دایره تا همدیگر را سیاه و کبود نمی کردیم دلمان خنک نمی شد، هر گروهی که بیشتر به پای گروه دیگر ضربه می زد و کمربند را برمی داشت برنده بود.

در شاه وزیر بازی با توجه به شانس و قرعه کشی آدم های گروه به شاه، وزیر، جلاد و دزد تقسیم می شدند. اگر وزیر به دستور شاه دزد را تشخیص می داد دزد توسط جلاد و با دستور شاه تنبیه می شد و اگر درست تشخیص نمی داد، خود وزیر تنبیه می شد! در هر صورت تنبیه بود و شکنجه و تشویقی در کار نبود. حالا از تنبیه های کوچک گرفته مثل کشیدن سیبیل آتشین که جلاد باید روی صورت دزد یا وزیر انجام می داد! تا اینکه دزد با باسن روی زمین بنویسد، کشتم شپش شپش کش شش پا را ! که دزد یا وزیر محترم باید با باسن روی زمین بالا و پایین می پرید تا جمله بالا را روی زمین بنویسد تازه دندانه و نقطه هایش را باید تک تک می گذاشت!!

در ایروپلی با انداختن تاس، در خیابان های مختلف روی کاغذ راه می رفتیم و با خرید خیابان های متعدد کنار یکدیگر خانه یا هتل می ساختیم و از همدیگر اجاره می گرفتیم و هر کس خانه یا هتل بیشتری داشت برنده بود و بازنده بیچاره ورشکست کامل میشد! در صندلی بازی به ۱۰ نفر ۹ صندلی می دادیم و بعد از دویدن دور صندلی‌ها با گفتن کلمه بشین هر کس روی نزدیک ترین صندلی قرار می گرفت و کسی که صاحب صندلی نشده بود بازنده می شد! و از بازی بیرون می رفت با این بازی ها چه بلایی روی ضمیر ناخودآگاه ذهن ما آوردند؟

زدن همدیگه، به همدیگه خندیدن، بیرون انداختن از جمع، تنبیه همدیگه، خانه انباشت کردن، سیاه کردن همدیگه جوری که طرف نفهمد!

طراحی این بازی ها بر اساس کدام روانشناسی قومی، ملی، نژادی و یا دینی شکل گرفته که امروز در بزرگسالی به این روز افتادیم . همین بازی آخری یعنی صندلی بازی در بسیاری از کشورها به این صورت انجام میشود که به ۱۰ نفر ۹ صندلی می دهند تا جوری در کنار همدیگر بنشینند تا کسی سر پا نایستد و اگر کسی نتوانست بشیند بقیه بازنده هستند تمرین در کنار هم نشستن، همکاری ، در سختی و فشار به فکر همدیگر بودن، اگر این ها را انجام ندادیم بازنده هستیم . حالا می توانیم تفاوت و تاثیرات صندلی بازی آن ها را در قیاس با صندلی بازی ما بررسی کنیم که در بزرگسالی چه اتفاقی برای ما رخ می دهد.

حالا با این پیشینه و این تاثیرات برای اعضای شوراها ی شهر وروستا، اولین اتفاق این است که به دو گروه اکثریت و اقلیت تقسیم می شوند و یک گروه از اول کار تا چهار سال برنده است و کروهی دیگر بازنده می‌شود.

میتوان ده ها مقاله درباره تطبیق و تاثیر بازی های کودکی با عملکرد پنج دوره شوراهای شهر روستای کشور نوشت. تا چراغ راه آینده شوراهای کشور باشد.
باید دید، عملکرد شورای شهر چه تاثیری روی انتخابات مدل خیلی کوچک تر شوراها، یعنی شورای مدارس میگذارد. پسرم از شعارهای کاندیدا های شورای مدرسه شان میگوید. چه شعار های جالب انتخاباتی دارند مثل اینکه: هر روز یک ساعت از ساعت درسی کم و به ورزش اضافه میکنیم! در حیاط مدرسه آزمایشگاه و باشگاه می سازیم! به اردوهای خارج کشور می رویم! رونالدو را به مدرسه میاوریم! 

این نسل آینده که تا چند سال دیگر باید کاندیدای شورای شهر شوند این شعارها را از کجا یاد گرفته اند؟ چه بر سرمان آورده اند؟چه بر سر فرزندانمان میاوریم؟ و فرزندان ما با این آموزه ها چه بلایی سر ما میاورند. چرا در کودکی به ما یاد ندادند که مثل پوریای ولی، کشتی بگیریم. چرا یاد ندادند جوری با هم بازی کنیم که پیامبر ما با حسنین بازی می کرد. پیامبر برای آنها شتر می شد تا رویش سوار شوند. چرا سواری دادن نوبتی به همدیگر را یاد ندادیم؟ پیامبر در وقت سجده در مسجد وقتی حسنین روی پشتش می رفتند سجده را طولانی می کرد تا بچه ها خودشان از پشتش پایین بیایند. اگر یک امام جماعت مسجد این کار را بکند چه بر سرش می اوریم؟پیامبر پایش را جوری می گذاشت تا حسنین از او بالا روند و از طرف دیگر پایین بیایند چقدر خودمان را نردبان یکدیگر می کنیم تا بالا بروند و چقدر نردبان را از زیر پای یکدیگر می کشیم و چقدر پای همدیگر را می گیریم تا کسی از نردبان بالا نرود.

پیامبر می گفت چقدر خاک بازی بچه ها را دوست دارد چون کودکان همه چیز را با خاک درست می کنند و بعد آن را خراب می کنند و دل به آن ها نمی بندند ولی چقدر به ما سفارش می دادند که خاک بازی نکنیم چون لباسمان کثیف می شود یا مریض می شویم . چقدر در دین ما سفارش به آب بازی شده است.در کودکی در خانه نمی توانستیم آب بازی کنیم چون خانه خیس می شد ، بیرون خانه بازی نمی کردیم چون لباسمان خیس می شد یا سرما می خوردیم. الان در پارک ها و خیابان ها نمی گذارند آب بازی کنند چون اعتقاد دارند این قرطی بازی ها چه معنی دارد این همه زن و مرد دختر و پسر در ملأ عام بخندند؟! چقدر برای آب بازی پارک آب و آتش تهران حاشیه درست شد! در شهر ما این کارها که معنی ندارد. به جای خاک بازی و خراب کردن خانه های درست شده خاکی به ما گفتند، در اتاق روی قالی تمیز بنشینید و ایروپلی بازی کنید تا خانه و هتل بسازیم و از هم اجاره بگیریم. چندسال بایدطرح خیابان جدید در شهر ها معطل بماند،تا بعضی از اعضای شورا و برخی کارکنان شهرداری زمین های بر خیابان اصلی اینده راخریداری کنند تا زمینشان تجاری شود و سود بیشتری ببرند. وان وقت طرح خیابان را اجراکنند، ای لعنت به این بازی ایروپلی! چرا به نسل حاضر نگفتیم ، وقتی تختی فهمید،که حریف امریکایی او یک دستش اسیب دیده است ،خودش با یک دست با او کشتی گرفت تا در شرایط برابر با هم کشتی بگیرند - در امریکا به احترام این کار تختی مجسمه کشتی گیری درست کردند که یک دست دارد! - چرا این بازی هارا به ما یاد ندادند؟ چرا به بچه های ما نگفتیم نوجوانی مثل شهید فهمیده از جانش یعنی تمام هستیش گذشت تا هم سنگرانش بتوانند راحت تر جلو بروند و جلوی دشمن بایستند؟ چرا این الگو هارا نمی توانیم در بازی های ما وارد کنیم؟

این بازی های انفرادی روحیه کودکی ما بود که همدیگر را سیاه می‌کردیم و به هم می خندیدیم. بازی های بچه های امروز، عموما در دنیای مجازی انجام می شود . در خانه ، پارک ، در صفحه موبایل ، کشت و کشتار راه میاندازند هر چه بیشتر بکشند بیشتر امتیاز می‌گیرند هر چه بیشتر خراب کنند بیشتر امتیاز می‌گیرند.! چند درصد بازی های آن ها کشتن و خراب کردن و چند درصدشان ساختن و ابادکردن است . بازی گروهی ما شده مافیا! که به لطف انعکاس در صدا و سیما رواج بیشتری گرفته است و در اکثر محافل خانگی و عمومی انجام می‌شود! اساس این بازی این است که دروغ را جوری بگوییم که همه باور کنند حقیقت است و چه ناراحت میشویم وقتی بازنده بازی می شویم چون خوب دروغ نگفتیم!!

باید چه اتفاقات دیگری بیافتد تا روی بازی های کودکانمان کار کنیم، تا روحیه کار گروهی و احترام به دیگران و کمک به بالا رفتن همدیگر و ساختن و آبادکردن گروهی، تعامل با یکدیگر به جای تنبیه یکدیگر در ناخوداگاه نسل آینده پرورش یابد. این همه سازمان‌ها ونهادهای فرهنگی بودجه دولتی میگیرند، واقعا نمی‌دانند بازیهای کودکی چه تاثیراتی روی شخصیت نسل آینده می گذارد.

فاصله شورای مدرسه با شورای شهرشدن، چند سال است ؟! وقت کمی داریم ،بلایی را که سر ما آوردندو ما تا الان سر فرزندانمان آورده ایم را باید اصلاح کنیم.