گیل خبر/ رضا حقی

استانداری گیلان با قدمتی حدود یکصد سال تا کنون ۵۱ استاندار به خود دیده است، که از این تعداد ۳۵ نفر قبل از انقلاب و ۱۶ نفرشان، در بعد از انقلاب این پست را به عهده داشته‌اند، که ۵ نفر از ۱۶ نفر بومی این استان بوده‌اند، استان مازندران با دارا بودن ۲۳ استاندار در بعد از انقلاب دارای بالاترین تعداد استاندار، و استان یزد با داشتن ۱۳ استاندار دارای کمترین تعداد در بعد از انقلاب بوده‌اند.
وزارت کشور جزو معدود وزارتخانه های کشور است که با روی باز پذیرای هر وزیری با هر تخصصی میشود! و به دنبال آن استانداران، که به پیشنهاد وزیر کشور به هیئت وزیران و رییس جمهور معرفی می شوند نیز به همین صورت انجام می گیرد. به نظر می رسد تخصص یا تجربه در رشته ایی خاص در انتخاب وزیر کشور و به طبع ان انتخاب استانداران نقشی تعیین کننده ندارد.
این کار به گونه ای در سالیان متمادی تکرار شده است که برای عموم مردم امری طبیعی جلوه می کند.
اگر بخواهیم وزارت کشور را باوزارتخانه دیگری همچون وزراتخانه بهداشت درمان و اموزش پزشکی مقایسه کنیم پی میبریم که تاکنون این وزارتخانه وزیری نداشته است که دارای تخصص پزشکی نباشد، یا وزارت آموزش و پرورش وزیری داشته باشد که سابقه تدریس و معلمی نداشته باشند، وزارتخانه های جهاد کشاورزی یا صنعت و معدن هرکدام تکلیفشان با تخصص های مربوطه مشخص است، ولی وزیر کشور و به دنبال آن استانداران فرمانداران و بخشداران با هر تخصصی از معلمی تا مهندسی از حقوق تا کشاورزی از الهیات تا پزشکی از نیروهای مسلح گرفته تا نمایندگان مجلس می توانند فرماندار، استاندار و وزیر کشور شوند.
با کمی دقت می توان متوجه شد، تاکنون هیچ استانداری وزیر کشور نشده است . وزرای کشور ما در حالی تصدی این وزارتخانه را برعهده گرفته اند که تاکنون تجربه مدیریت استان را هم نداشته اند. و حالا باید برای ۳۱ استان کشور تصمیم بگیرند که استانداران چه کسانی باشند. در همین مجلس اخیر در بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی آموزش وپرورش می‌گفتند کسی که تجربه مدیرکلی یک استان را ندارد چطور می‌خواهد وزیر آموزش و پرورش باشد. چرا هیچ وقت در مورد وزیر کشور این سوال پیش نمی آید. برای مدیریت یک استان، شخصی که با زمینه های کشاورزی، صنعتی، بازرگانی، گردشگری، نظامی و امنیتی بایداطلاعات کافی اولیه داشته باشد در کدام رشته های دانشگاهی مرتبط باید سراغ آن را بگیریم.
وقتی به استاندارد لقب رئیس جمهور استان را می‌دهیم چگونه باید با کابینه‌ای کوچک یعنی، مدیران کلی، کار کند که عملاً نقشی در انتخاب و یا عزل آنان ندارد، با توجه به نقش تعیین کننده نمایندگان مجلس در انتخاب مدیران کل و حتی فرمانداران، جایگاه قدرتی استاندار چگونه تعریف شده است و چه اهرمی در اختیار او قرار می‌گیرد تا بتواند نقشی تعیین کننده در اجرایی کردن دستورات وارده ویا طرح های پیشنهادی داشته باشد.
در سطحی پایین تر از استانداران برای مدیریت شهری یعنی شهردار وضعیتی بهتر ی حاکم است. حداقل در قوانین به مواردی مانند رشته تحصیلی مرتبط، سابقه چندین ساله مدیریتی اشاره شده است و در اکثر موارد این قوانین اجرا می شود. مگر در مواقع خاص ماده قانونی را تغییر می‌دهند. مثل انتخاب آخرین شهردار پایتخت ایران، که تخصص مربوطه را لحاظ نکرد ند ولی در انتخاب فرمانداران و استانداران تعاریف اولیه‌ای را که برای شهرداران در نظر گرفتند برای این پست های کلان مدیریتی در نظر گرفته نشده است.
وزارتخانه های تخصصی از اول تعاریف مشخصی را برای خود تعریف کرده اند و در این دایره بسته، هر تخصصی اجازه ورود ندارد. به نظر می رسد شرایط احراز پست وزارت کشور و استانداران از ابتدا مورد دقت و توجه قرار نگرفته است. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که حاضر نیستیم رانندگی اتوبوس را به فردی بدون داشتن تخصص و تجربه کافی بدهیم، نمیتوان پرواز یک هواپیما را بدون داشتن خلبان یک لحظه تصور کرد چگونه حاضر می‌شویم فرمان و کنترل یک استانی مثل استان خودمان را با جمعیتی دو میلیون و هفتصد هزار نفری را به کسی بدهیم که مسئول جان و مال و معیشت، فرهنگ، و امنیت استان است.
ما حتی یک متر و ابزاری برای سنجش کار استاندار در دست نداریم.
قبل از ورود به یک شهر از وضعیت جاده بیرون شهری می توان به عملکرد اداره راه و شهرسازی ان استان پی برد، با ورود به اولین بیمارستان به مدیریت علوم پزشکی استان می توان پی برد با نگاهی به سیمای شهری می توانیم قدرت حضور شهردار را متوجه شویم با توجه به آمار قبولی دانش آموزان در دانشگاهها می توانیم به وضعیت آموزشی اداره کل مربوطه پی ببریم، در مورد استانداری ها متر و اندازه مشخصی نداریم. چگونه عملکرد شانزده استاندار درچهل سال بعداز انقلاب را می‌خواهیم بررسی کنیم، علل موفقیت و یا عدم موفقیت آنان با چه متر و اندازه مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌گیرد ما طبق کدام برنامه مدون تاکنون حرکت کرده ایم که بدانیم این ۱۶ نفر کدام شان موفق بوده اند.
چرا فقط در موقع انتخاب استاندار،حساسیت نشان می دهیم،وبعد از انتخاب هر فردی،انتصاب بجا و شایسته اش را تبریک میگوییم! می توان مسایل مطروحه بالا را از چندین منظر تحلیل وبررسی نمود،فقط دنبال این نباشیم که استاندار،چه کسی باشد،استاندار چه کارهایی باید برای استان انجام بدهد واقعا می دانیم ؟!