گیل خبر/ رضا حقی

این روزها در آستانه تشکیل دولت آقای رئیسی و رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی ایشان هستیم.

بعد از مشخص شدن وزیران‌، تعویض مدیران کل و روسای ادارات و سازمان‌های کشور شروع می شود؛ مدیرانی که تا آخرین لحظه از تمسک به نمایندگان مجلس گرفته تا لابی‌های مختلف با وزیران جدید دوست دارند در اداره مربوطه یا هر اداره و یا سازمان دیگری به خدمت خود ادامه دهند.

شیفتگی خدمت به مردم‌، در بین مدیران ما تمامی ندارد! آنهایی که با توجه به گرایشات سیاسی شان ناامید از پست گرفتن هستند، میگویند« دیگر خسته شده ایم و باید جای خودمان را به جوان ترها بدهیم» و یا می گویند در حال حاضر میخواهند در سنگر تدریس کارشان را ادامه دهند.

این حرف‌ها مرا را یاد خاطره ایی از مرحوم احسان بخش،امام جمعه اسبق رشت می‌اندازد.

بهمن سال ۷۶ مراسم تودیع آقای طاهایی که حدود شش سال استاندار گیلان و مراسم معارفه آقای صوفی استاندار دولت اصلاحات بود که هر دونفر حضور داشتند.

همه مدیران دولتی استان نیز در سالن بودند. فضای سنگین بر سالن اجتماعات حاکم بود. آقای طاهایی پس از تشکر از همه حاضرین گفته بود خسته شده و نمی خواهد دیگر مسئولیتی بپذیرد.

وقتی نوبت به آقای احسانبخش رسید گفت حکایت این حرف استاندار, حکایت خانم بارداری است که نه ماه، بچه اش را در شکم خود نگهداری کرده و زحمات زیادی برای او کشیده و درد شدید زایمان را تحمل کرده است. مسئولین هم بار سنگین مسئولیت را بر دوش می کشند وقتی این بار از دوششان برداشته می شود، احساس راحتی می کنند.

زنان حامله موقع زایمان با خود می‌گویند دیگر این کار را نمی‌کنیم و به شوهر خود بد و بیراه می گویند! چون فشار و درد زایمان زیاد است, این را میگویند، ولی وقتی دو سه ماه از زایمان گذشت و بارش سبک شد و قدری استراحت کرد دوباره نصف شب یواشکی با پای خود به پای همسرش می زند! یعنی ......بعله!!!


با گفتن این جملات سالن از خنده منفجر شد انگار حرف دل همه مدیرانی را زده بود که در سالن حضور داشتند و به طور طبیعی باید همگیشان عوض می شدند. خدا بیامرز چقدر شخصیت شناسی خوبی داشت و مدیران را خوب می شناخت.

درود بر شرفت ای مرد !
نور به قبرت ببارد!

گیل خبر: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.