نامزدهای انتخاباتی شوراها تا قبل از ورود به پارلمان از شناخت لازمی برخوردار نیستند! آن کاندیدای محترمی که مدام‌ در فضای تبلیغاتی خود صحبت از برنامه ، راهکار و چشم انداز میکند ، تا قبل ورود به پارلمان شهر اگر کارنامه حضور در ادوار سابق را نداشته باشد ، هنوز به موانع بر سر راه مدیریت شهری واقف نیست.


گیل خبر/ محمد صالح زاده

اواسط شورای چهارم که درگیری های اعضای شورا با شهردار ، شهردار با اعضا در تیترها و ستون های اول اخبار رشت بود ، همان زمان که به دلایل مختلف جلسات شورا یکی پس از دیگری با حد نصاب افتادن توسط اعضا ، حالت غیررسمی ، لغو  به خود می گرفت . در جمع همکاران ، یکی از روزنامه نگاران پیشکسوت که از چهره های فرهنگی و هنری استان هم محسوب میشود ، با صدای بلند تکرار کرد ؛ وقتی از جغرافیای شهر آگاهی ندارند، نتیجه اش می شود این که میبنیم.
وضعیت چهارساله شورای چهارم به طوری پیش رفت که به غیر از کلافه شدن اعضا ، خبرنگاران هم به شدت از وضعیت شاکی بودند ، که حتی چندین بار از سوی رسانه ها شورای چهارم بایکوت خبری شد.
اما از آن دوران تا به امروز که این سطور را مینویسم ،دوره پنجم شوراهای شهر هم رو به پایان است ، و انتخابات ششمین دوره شوراها را در پیش رو داریم ، تا سرنوشت شهر رشت در چهار سال آینده مشخص شود.
آن همکار پیشکسوت از عدم شناخت شورانشینان میگفت ، بنا به موقعیت جغرافیایی شهر رشت در استان به عنوان یک مرکز جمعیتی که بغیر از بارجمعیتی ناشی از ساکنین بومی خود ، بر جمعیت غیربومی هم تمرکز دارد. این جمعیت متمرکز غیربومی ؛ از داخل استان ، و نیز از استان های همجوار برای ادامه سکونت به شهر مرکزی استان سر ریز شده اند.
 طی دهه های مختلف مهاجرتهایی به این شهر صورت گرفته است ، که هر کدام بنا به موضوعاتی، این شهر را برای ادامه زندگی انتخاب می‌نمایند. علل اصلی آن نیز در طی سالها متعدد بود ؛ از قبیل: اشتغال ، زلزله ، زیست بوم مناسب ، آب و هوا و سایر موارد که مهاجر‌ را قانع میکند تا برای ادامه زندگی خود و خانواده خود به مرکز استان گیلان مهاجرت‌ نماید.
پس از گذشت بیش از شش سال هنوز آن جمله بر روی حافظه شنیداری اَم سنگینی می نماید ، آن جمله هرچند ساده اما بحث جنجالی شهرسازی را در بر میگیرد! مهاجرت های افسار گسیخته به "مادر شهر" _ های منطقه چه زیان هایی به شهر و موضوعات در هم تنیده شهری خواهد زد.
مهاجرت جمعیتی (داخلی ، خارجی) را نمیتوان جز لاینفک از توسعه اقتصادی ، تغییرات اجتماعی ، فرهنگی و وضعیت سیاسی جامعه دانست ، حرکت جمعیتی چه در کلانشهرها چه شهرهای با مقیاس کوچک تر و حتا مناطق روستایی، ناشی از شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی حاکم بر آن جامعه است و این حرکت به نوبه خود بر شرایط اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر دو محیط (مبدا ، مقصد) تاثیر بسزایی دارد.
جامعه شناسان شهری در کشورهای توسعه یافته به این نتیجه رسیده اند ؛ که توسعه اقتصادی آن کشورها که از قرن گذشته آغاز شده ، مرحله مهاجرت جمعیت از روستا به شهر پست سر گذاشته شده و یا حداقل از شدت آن به مقدار زیادی کاسته شده است و همچنین در جوامع در حال توسعه در مرحله اولیه مهاجرت، یعنی ، حرکت جمعیت از روستا به شهر ، قرار دارند.
حدود ۲۰ سال که از شکل گیری اولین دوره شوراها میگذرد ، هنوز هم یک مدیریت منسجم شهری را در بدنه مدیریت شهری بیشتر شهرها مشاهده نمی کنیم. این مقوله حایز اهمیت از یک سو گریبان‌گیر بدنه مدیریت شهری و از سوی دیگر گریبان شهروندان را گرفته است.
در میان فضاهای تبلیغاتی شورای ششم شهر دقت کنیم؛ هنوز یک معضل اساسی اولیه به چشم‌ می آید که در طی گذشت بیست سال همواره این به شهر آسیب زده است.
این مورد چه از سوی نفراتی که به عنوان کاندید پا به این عرصه می نهند ، چه از سوی شهروندان مدام تکرار می شود ، که سرچشمه آن به عدم شناخت
می رسد.
نامزدهای انتخاباتی شوراها تا قبل از ورود به پارلمان از شناخت لازمی برخوردار نیستند! آن کاندیدای محترمی که مدام‌ در فضای تبلیغاتی خود صحبت از برنامه ، راهکار و چشم انداز میکند ، تا قبل ورود به پارلمان شهر اگر کارنامه حضور در ادوار سابق را نداشته باشد ، هنوز به موانع بر سر راه مدیریت شهری واقف نیست.
شهرهای امروزی یک گسست تاریخی گریز از مرکزِ اجتماع را طی می‌کند که هم اجتماع را به آن شکل سنتی می خواهد ، هم سعی بر مدرن شدن اجتماع دارد.
در واقع اجتماعی که به شکل سنتی وجود داشته را با وجود تکنولوژی حاضر به سوی مدرن شدن سوق میدهد ، اما آیا آن اجتماع که در شکل یک شهر ظاهر شده ، پتانسیل این حرکت اجتماعی را دارد؟ یا خیر؟ نمیتوان حضور چندین نسل کنار هم با دیدگاه های مختلف را در یک قالب اصلی منسجم نمود. 
 شهرهای امروزی ما نیز با این گسست همراه هستند ، که شهروندانی با انواع و اقسام دیدگاه ها ، سنین ، قومیت را در خود گنجانده ، اما در حد توان خود نمیتواند به عنوان یک مرکز اجتماع به شهروندان خود سرویس دهد.
همانند گالری هنری که ظرفیت جمعیتی آن به فرض مثال ۱۰۰ نفر ، و ظرفیت فضایی آن ۵۰ تابلو هنری را میتواند به معرض دید مخاطبین قرار دهد ، آیا جمعیت ۲۰۰ نفری میتوانند ؛ به یک میزان مناسب از آن گالری بهره ببرند؟

کاندیداهای محترم شورای ششم رشت ؛ چنانچه سابقه حضور داشته و چه نفراتی که برای بار اول قصد حضور در پارلمان شهر دارند ، چند لحظه چشم هایتان را ببندید و باز کنید ، روز بعد انتخابات را تجسم کنید که یکایکتان به عنوان اعضا اصلی با آرای مردم به پارلمان شهر راه یافته اید ، از کجا آغاز میکنید ؟ چه خواهید کرد ؟ شما که نقاط ضعف شهر را پیدا نموده و توسط مشاورین خود ارائه راهکار داده اید ، در اولین تصمیم‌ جمعی به کدام چشم اندازی که از آن صحبت کرده اید ، اولویت داده و بدنبال اجرای آن مصوبه تصویب میکنید و برای ادامه روند اجرا به شهرداری ارائه می دهید؟
مامفور مینویسد؛ شهر یک تئاتر از حرکت دسته جمعی است.
با دقت به روند شهر در شبانه روز دقت داشته باشیم ، به مجموعه سناریوهایی خواهیم رسید که جز به جز این سناریو برای شهر نوشته و توسط شهروندان و دیگر اجزای شهر اجرا میشود.
شهرها منجر به پیدایش شیوه خاصی از زندگی میشوند که به آن شیوه به اصطلاح "شهرگرایی" گفته میشود ، اگر بنا به یک مطالعات میدانی از صبح تا شب (شبانه روز) در شهر نظاره گر شویم ؛ لایه به لایه ی شهر توسط داستان های زندگی مردم شکل میگیرد ، انواع و اقسام کاربری ها، خیابان ها ، مراکز تجاری (بازارها) ، محل تجمعات عمومی ، ماشین ها ، پیاده روها ، پلازاها ، رستوران ها ، بیمارستان ها ، مراکز اداری و نظامی و غیره ، به صورت جمعی به شهروند خواهد رسید ، که در نهایت یک سیستم‌ شهری را تشکیل میدهند.
در یک شبانه روز همانطور که در بیمارستان ها ، نوزادی به دنیا می‌آید ، در آرامستان ها شهروندی مرحوم میشود ، گروهی از شهروندان در رستوران ها (ناهار و شام) میخورند ، عده ای در مراکز اداری و نظامی مشغول به کار هستند ، عده ای در کاربری های مسکونی و تجاری در حال زندگی و عده ای دیگر در مراکز تفریحی به سر میبرند ، همه این موارد که منجر به سیستم شهری میشود ، در قالب یک اجتماع شهری در شهر به سر میبرند ، که این اجتماع شهری نسبت به مصرف و تقاضا شهروندان (دائم و غیردائمی) ملتزم نوعی مدیریت است که در قالب مدیریت شهری وجودیت
می یابد.
سیستم مدیریت شهری برای مدیریت در بخش های مختلف و لایه به لایه شهر مستلزم نوعی شناخت از شهر ، شهروندان شهر ، محدوده اقلیمی ، نیازها و بینش های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، قومی و سیاسی ساکنین شهر هستند. شناخت در بدنه مدیریت شهری باید به نحوی باشد که بتواند در لایه های شهر پاسخگوی نیاز شهروندان باشد.
همواره شهرها با مشکلاتی از قبیل؛ مشکلات کالبدی ، اقتصادی،اجتماعی ، زیست محیطی، زیرساختی، حمل و نقل ، زیبایی شناختی ، فرهنگی دست و پنجه نرم می کنند ، که با انباشت این مشکلات در طی ادوار مختلف و عدم شناخت ، عدم شناسایی ، عدم بررسی، عدم ارائه راهکار ، شهر پیش رو را با انواع و اقسام مشکلات ناشی از نبود سیستم خوب حکمرانی شهری (مدیریت شهری) روبه رو میکند.
معضلات شهری؛هر پدیده ای که که زندگی شهری شهروندان را مختل کند ، یا در زندگی ما و اطراف ما تغییر ایجاد مینماید و یا برنامه ریزی های شهری را تغییر دهد. به عنوان مثال در شهر رشت دو معضل مهم که از دهه ها قبل توسط یک سیستم مدیریت شهری ناکارآمد شکل گرفت ؛ وضعیت رودخانه ها و انباشت تجمع زباله های شهری در یک منطقه از شهر با مکان یابی نامناسب پس از گذشت سه دهه ، این مهم ، حال حاضر شهر را به معضل ترین حالت ممکن رسانده است. در این دو معضل اساسی شهر رشت که عدم شناخت و بررسی ، پیش بینی آینده به چشم میخورد ، شهر را به وضعیتی دچار نموده که مطالبه گری شهروندان رشتی پایه و اساس آن به این دو خواهد رسید. با اینکه شهر رشت با معضلات دیگری نیز دچار است، که هرکدام ریشه در گذشته و عدم آینده پژوهی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای دارد ، اما دلواپسی یکایک مردم در درجه اول به این دو معضل اساسی که زیست انسان حال و  آینده را در شهر به خطر انداخته است.
یکی از پرداخت های فضاهای تبلیغاتی کاندیداهای شورای شهر رشت هر دوره وضعیت رودخانه های شهری است ، در فضای تبلیغاتی امروز هم به چشم‌
می آید که اتفاقا از این رو صدای فعالان محیط زیست شهر رشت را هم در آورده است، که ارائه راهکارها و برنامه های کاندیداهای شورای ششم را هم بدون اصول ، شناخت و برنامه ای بلند مدت خوانده است و تاکید بر استفاده تبلیغاتی کاندیداها از رودخانه دارد.
فرایند مطالعات شهری و منطقه ای نیازمند مهندسی مجدد جهت استفاده از رویکرد جدید است(زالی،۱۳۹۲: ۶۸/۶۹)
برنامه ریزی شهری و منطقه ای ، در پیش بینی آینده شهر بیشترین کاربرد را دارد ، و این لزوم را از پیش بینی به آینده نگاری شهری ضرورتی اجتناب پذیر میداند.
اصولا مدیریت و حاکمیت خوب آینده شهرها ؛ پلی ارتباطی میان آینده پژوهی از یکسو و مدیریت راهبردی از سوی دیگر است ، که دوری از این موارد را برای شهر ضرر دانسته که آینده شهر را با مشکلاتی فراوان حدس می زند.

برنامه ریزی و آینده پژوهی بر پایه واقعیات وضعیت موجود کشور ، منطقه و شهر با در نظر گرفتن هدف های متنوع و گسترده برای برنامه ریزان شهری در نظر می گیرد ، که در این مسیر تنگناها و کاستی های گوناگون از قبیل ؛ محدودیتهای بودجه ، زمان لازم برای اجرای فعالیت ، سطح توسعه یافتگی ، منابع انسانی و غیره ، باعث میشود که دست اندرکاران را برای انتخاب هدف های معین ناچار می سازد‌.
فردای بعد انتخابات شورای شهر ؛ کاندیداهایی که هرکدام‌به نحوی دارای راهکارها و برنامه بودند ، پس از راهیابی به پارلمان و رسیدن به یک سری از شناخت های درونی بدنه مدیریت شهری مجدد به اما و اگر - های شوراهای ادوار قبل خواهند رسید، چه بسا عده ای که نمونه هایشان را پس از حضور هشت سال در شورا شهر رشت دیده ایم ، که هنوز به شناخت کافی در شهر چنگ نینداخته و همچنان به بیراهه خود و شهر را هدایت می کنند.
در این میان اما حضور افراد متخصص به امور شهری ، شهرسازی ، عمرانی ، فنی ، اجرایی ، مدیریتی و علل خصوص شناخت جغرافیای شهری و منطقه ای همان محدوده که در شاکله ی یک عضو بومی بیشتر نمایان است، از اهمیت خاصی برخوردار است‌.
در واقع تجربه شورای چهارم رشت نشان میدهد ؛ عضو شورا با "شناخت" حداکثری بر آن منطقه شهری اعم از موضوعات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقلیمی ، بومی در محدوده بسیار حایز اهمیت است. و علی رغم این موارد در عدم ایجاد تنش و درگیری بین سلایق مختلف شهری هم اثر مثبت میگذارد. همواره "شناخت" مناسب جغرافیایی در مناطق مهاجر خیز منطقه که محدود ساکنان غیربومی است ، را مورد کنکاش و در ارائه راهکار برای بحران حاشیه نشینی شهری هم با شناخت جغرافیایی که از محدوده دارد ، همراه با تخصص های اعضا به شکل گیری یک سیستم یکپارچه مدیریت حکمرانی خوب شهری اثر میگذارد.
 شهر برای شهروندان خویش پناه گاه است ، مدیریت شهری  همانند سرپرست خانواده عمل میکند. در واقع همانطور که سرپرست خانواده در راستای اهداف برای شکل گیری و انسجام خانواده رفتار میکند ، مدیریت شهری نیز در راستای اهداف و برنامه های شهر و منافع عمومی شهر و شهروندان باید رفتار کند. شهر در مقیاس بسیار وسیع همچون خانواده ، نفرات زیادتر (شهروندان) را در خود پناه میدهد ، و این پناهگاه در گذر ایام وسیع و وسیع تر میشود. شهرهای امروزی ما نسخه وسیع تر شهرهای دیروزی ما هستند. شهرها بنا به هر دوره شکل خاصی میگیرند ، تغییراتی
 می یابند ،  به جمعیت شهر افزوده می شود ، ساختار کالبدی و فضایی شهر ها در این‌ مسیر تغییر شکل می یابند.
این پناهگاه دست ساخت بشر روز به روز در این مسیر دگرگونی می یابد ، که وظیفه شهروندان هر دوره اینست که  شهر این پناهگاه انسان شهری را به آینده تحویل دهد ، اما همانطور، این شهر که در پناه آن زیست می نماییم ، وظیفه داریم‌ برای آینده ی این پناهگاه از آن محافظت نماییم .
همیشه دخالتهای بی رویه انسان ها و بهره برداری بیش از حد منابع موجود در هر منطقه تعادل را بهم میزند ، پایداری در مناطق مختلف شهری و روستایی زمانی امکان پذیر است که همه فرایندها چرخه طبیعی خود را حفظ نمایند ، وظیفه مدیریت های شهری و روستایی نیز در زمینه توسعه پایدار بر طبیعی بودن فرایندها دلالت دارد.
بر اثر دخالت های انسان و بهره برداری بیش از حد از منابع موجود در مناطق شهری و روستایی مختلف، تعادل فوق بر هم بخورد، نظام ارتباط پایدار به وضعیت ناپایداری تبدیل
می گردد که به نوبه خود تعادل محیط زیست را در منطقه  بر هم خواهد زد. در واقع دخالتهای نابجای انسان، باعث تخریب محیط زیست مناطق مختلف می گردد. 
به عنوان مثال در شهرها ؛ تراکم های بیش از حد ، افزایش جمعیت خارج از پیش بینی ، ساخت و سازهای غیرمجاز که همه این موارد در حال امروزه شهر رشت اثرات منفی گذاشته است‌.
یکی از مشکلات عمده برنامه ریزی شهری و منطقه ای فعلی در کشور ؛ تقریبا هیچ گونه مراقبت و بررسی از زیربناها ، زیر ساختها ، شناخت و بررسی معضلات مناطق شهری وجود ندارد و کمترین توجهی به منطبق شدن این پدیده ها با نیازها و ویژگی ها و ساختار مناطق نمی شود.
در واقع سیستم مدیریت شهری یکپارچه و منسجم‌ عمل نمیکند ، و بدون کمترین توجه به سناریوهای احتمالی پیش بینی شده در مناطق شهری و روستایی به موضوعاتی خارج از این میپردازد ، که در بسیاری از شهرها در بدنه مدیریت شهری از پارلمان شهری و شهرداری،  افرادی متخصص به امور برنامه ریزی شهری و منطقه ای در بطن کار قرار نمی گیرند ، متاسفانه یکی از نقد های اساسی که بر سیستم مدیریت شهری کشور وجود دارد ؛ عدم وجود برنامه ریزان شهری در لایه های اساسی مدیریت شهری به وفور دیده میشود‌. 

با آغاز ششمین دوره شورای شهرها در استان گیلان بیش از پیش به یک شورای متخصص بومی نیاز است ، پس از گذراندن دهه نود که گام سوم مهاجرت های خارج‌ استانی بود ، در بعضی از مناطق کشور با خشکسالی ، کم آبی ، آلودگی های هوا و مشکلات زیست محیطی روبه رو بودیم. اغلب مهاجرت‌ها در کشور  بدلایل وجود منابع طبیعی ، آبی ، موقعیت جغرافیایی مناسب ، خاک حاصلخیز به استان های شمالی صورت میگیرد.
مهاجرت ، تمرکز گرایی و حاکمیت برنامه ریزی از بالا به پایین و عدم واگذاری اختیارات به سطوح پایین تقسیماتی، موجب عدم شناخت صحیح و انتظارات متناسب با ظرفیتهای طبیعی گردیده و به بی عدالتی های جغرافیایی ناشی از برابری های جبری در بنیاهای زیستی کشورهای مختلف دامن زده است.(ابراهیم زاده و دیگران،۱۳۹۱: ۲۳۳)
از این رو بدلایل مشکلات اقتصادی و تورم در دولت اخیر بسیاری از مردم گیلان به فروش زمین های خود پرداخته اند ، با وجود تورم و افزایش قیمت زمین باز هم گیلان برای مهاجران منطقه ای برای مهاجرت در نظر گرفته میشود‌.
از این رو با انتخابات ششمین دوره شوراها و دهیاری ها بدلیل شناخت افراد متخصص بومی، وجود آنها نیازی مبرم‌ برای مدیریت در مناطق مختلف شهری و روستایی گیلان محسوب میشود.
انسان از گذشته های دور ، در دهکده ها ، روستاها ، شهرها زندگی کرده و این مکان ها و فضاها را مطابق با نیازهای خود متحول نموده است. نیازهای انسانی که از مرحله ابتدایی شروع و به مرحله پیچیده رسیده است.
همانطور که شهر ما در پناه خود میگیرد ، شهروندان نیز در مورد این ساخت بشر موظف است ؛ تا این زیستگاه را به نحو احسن محافظت نماید.
نیاز انسان به برنامه ریزی در طول تاریخ وجود داشته ، اوج برنامه ریزی هنگامی بروز
می دهد که تورم توسعه و تراکم رشد در برخی از مناطق سبب ایجاد عدم تعادل و ناهماهنگی های موزون منطقه ای گردد.
 در شهر ورود میکنیم ،  در شهر جان میگیریم ، در شهر آرام میگیریم ،  در شهر زندگی
می کنیم ،  در شهر پناه میگیریم ،  در شهر می میریم.