۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ شمسی «کیومرث صابری فومنی» درگذشت، اما پیش از آن اکسیری از سیاست و طنز کیمیا کرد که شد یکی از نوستالژیهای مهم دهه ۷۰.
اولین شماره نشریه گلآقا سال ۱۳۶۹ درآمد و معروف است که همان نیمساعت اول در تهران نایاب شد و مردم که پسندیدند، تازه کار شروع شد. در گلآقا شخصیتهای طنز بودند که درد دل مردم را میگفتند؛ «شاغلام» نماینده قشر آسیبپذیر بود و «ممصادق» نماینده مردم کوچه و بازار و «مشرجب» و «غضنفر» هم بودند که گاهی میان ماجرا میپریدند و سخنی میگفتند که دل مردم را میبُرد. دل مسئولان را هم میبُرد. گلآقا عادت داشت روی جلد نشریه معمولا کاریکاتوری از وزراء یا معاونان رئیسجمهور میگذاشت و با بیشترشان هم رفیق بود و حرفش را میخواندند؛ از همه بیشتر با مرحوم «حسن حبیبی» که ۳ دوره معاون اول رؤسایجمهور بود و اهل علم و دین و فرهنگ و ادب بود.
هفته نامه گلآقا تا سال ۱۳۸۱ منتشر شد و بخشی از نوستالژی دهه ۷۰ شد؛ دهه شصتیها که در دوره نوجوانی و جوانی بودند، لذتش را بردند و همه مردم ایران هم. اما چگونه بود که طنز گلآقا را مردم دوست داشتند و مسئولان هم دوست داشتند و کسی هم ناراحت نمیشد؟ طنز صابری پاکیزه و ساده و مستقیم بود؛ مثل درون انسانهای باصفا. طنزش یک ویژگی خاص هم داشت و رهبر انقلاب همان اوایل انتشار گلآقا آن را «طنز شیرین و پُرمغز» نامیدند و فرمودند: «ادعا نمیکنم که کار شما کامل و بیعیب است؛ اما با ملاحظه اجمالی شمارههای گلآقا امید هرچه بهترشدن و کاملترشدن آن را دارم. طنز صادق و دلسوزانه باید همه نقاط معیوب، بهخصوص آنها را که کمتر به چشم میآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند».
و در یک سخنرانی دیگر نیز با اشاره به گلآقای مردم ایران درباره مقام هنر طنز فرمودند: طنز فاخر و برجسته یکی از هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است. بنده با مرحوم صابری شوخی میکردم و میگفتم «طنازها»! طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند.