خاطرات آیت الله هاشمی: بعد از نماز صبح، از تأسیسات رفاهى آبگرم [گاومیشگُلی] سرعین بازدید کردم. به منطقهاى در شهر نمین، در جنوب جاده، بهنام «فندقلو» رفتیم. جمعى از مدیران و نمایندگان مجلس استان اردبیل هم بودند. صبحانه را آنجا صرف کردیم. با حدود هزار هکتار اشجار فندق، جنگلى بسیار باصفاست.
بعد از نماز صبح، از تأسیسات رفاهى آبگرم [گاومیشگُلی] سرعین بازدیدکردم. به منطقهاى در شهر نمین، در جنوب جاده، بهنام «فندقلو» رفتیم. جمعى از مدیران و نمایندگان مجلس استان اردبیل هم بودند. صبحانه را آنجا صرف کردیم. با حدود هزار هکتار اشجار فندق، جنگلى بسیار باصفاست.
به خواست و اصرار آقاى [فخرالدین] موسوى ننهکرانی، [نماینده اردبیل]، به منطقه ننهکران رفتیم. سد کوچکى و مدرسهاى براى طلاب ساخته؛ بخشى از اراضى، وقفى است. گفت دو زن، ده پسر و پنج دختر دارد. به خواست فرماندار نمین، از این شهرها عبورکردیم. استاندار و مدیران تا مرز استان گیلان بدرقهکردند. از طریق گردنه حیران، به سوى آستارا رفتیم. بالاى گردنه، مه شدیدى بود. با احتیاط حرکتکردیم. در نقطهاى کنار مرز [جمهوری] آذربایجان، پیاده شدیم و کلاسهاى مدرسهاى را بازدیدکردیم. بچهها از درون جنگل از راه دور مىآیند؛ قرار شد به مدرسه کمک کنم.
در هنگام توقف در گردنه حیران، جمعى از رانندگان جمع شدند و گفتند، شما پاى خود را عقب کشیدید و وضع کشور بههم خورده. از نداشتن بار شکایت داشتند. مدیران شهر آستارا در آنجا به ما رسیدند و همراهشان، براى دیدن بندر در دست ساخت، به آستارا رفتیم.کار مهمى است و به خاطر تصویب و ساخت این بندر در دوران سازندگی، ممنوناند و نگراناندکه دولت جدید حمایت لازم را نکند و گله داشتندکه امسال بودجه طرح کم شده است.
در مسیر، در امامزادهاى پیاده شدیم؛ جاى باصفایى است. متولى گفت، دو برادر در کنار هم دفن شدهاند. صحن و ضریح و مسجد خوبى دارند. جمع زیادى دانشآموز و مردم هم آنجا بودند؛ احساسات گرمى ابراز کردند و عکس گرفتند. به کارخانه چوکا رفتیم. مدیرعامل توضیح داد. با دو هزار پرسنل که میگویند بیش از نیاز است. با ظرفیت تولید 160 هزار تُن کاغذ مقوا براى بستهبندى و اخیراً به جاى استفاده کامل از چوبهاى جنگلى، نیمى از خمیرکاغذ را با استفاده از کاغذهای باطله، تولید مىکنند. از خطوط تولید بازدیدکردیم.
ساعت چهار بعد از ظهر، به استراحتگاه کارگران، متعلق به وزارت کار و امور اجتماعی، در نزدیک بندرانزلى رفتیم. عفت و همراهانش قبل از ما رسیده بودند. خلوت بود و ناهار تهیه کرده بودند. ظرفیت پذیرش 300 نفر را دارد و قابل توسعه است. کارگران از سراسر کشور به نوبت براى استفاده از دریا به اینجا مىآیند. واحد دیگرى در محمودآباد مازندران دارند. آقاى عابدى، مدیر آن توضیحاتی داد. به فرودگاه رشت رفتیم و بلافاصله به تهران پرواز کردیم. ساعت هفت بعد از ظهر به تهران رسیدیم.
نظر شما: