ترور، ابزاری برای اجبار بایدن به ادامه روند نظامی گری

گیل خبر/ محمدحسین (امیر) شکری*
*کارشناس ارشد روابط بین الملل
دانشجوی دکترای سیاستگذاری عمومی

در دنیای امروز، استفاده از نیروی نظامی برای رسیدن به اهداف خود در قیاس با گذشته پرهزینه تر شده است. به قول استنلی هافمن، پیوند میان قدرت نظامی و دستا ورد مثبت تضعیف گشته است.
اگر در قرون ۱۸ و ۱۹، کشورهایی چون اسپانیا، پرتغال، بلژیک، فرانسه و انگلیس میتوانستند با تعدادی نیروی نظامی ، بخش های مختلف جهان را تصرف کرده و سپس با تعداد نیرویی به مراتب کمتر از شروع تهاجم، به اداره مستعمرات خود بپردازند اما با شروع احساسات ناسیونالیستی، تقویت هویت ملی و قدرت بسیج اجتماعی مردم، دیگر استفاده از قوه قهریه کارآیی سابق خود را از دست داد. گرچه این گزینه هنوز هم بعنوان آخرین راه حل مورد استفاده قرار میگیرد اما میزان هزینه و سودی که در برابر آن بدست آمده چه مقدار بوده است؟ کدام کشور با تحرک نظامی توانسته به منافع غایی خود دست پیدا کند؟ ایالات متحده در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی در ویتنام و شوروی در دهه ۸۰ میلادی در افغانستان، این امر را دریافتند در حالی که ویتنام و افغانستان هردو از نظر قدرت نظامی از دو ابرقدرت اتمی به مراتب ضعیفتر بودند. اما آگاهی ملی گرایانه بالایی پیدا کردند و اصولا در زمان بروز جنگبا یک قدرت خارجی، عنصر ملی گرایی به شدت در جوامع اوج میگیرد.
با گذشت زمان و رشد آگاهی و دموکراسی در جوامع مختلف، اخلاقیات ضد جنگ گسترش پیدا کرده است. چنین رفتاری گرچه مانع استفاده از زور نمیشود اما قطعا هزینه بکار بردن و خطر آن را برای رهبران بالا میبرد. چرا که پیروزی در جنگ به مراتب از حفظ صلح آسان تر و کم هزینه تر می باشد. بعنوان مثال، پیروزی آمریکا و متحدانش در جنگ افغانستان و عراق راحت تر و کم هزینه تر بود تا حفظ صلح پس از جنگ در آن دو کشور و هنوز هم این موضوع برای آمریکایی ها هزینه زاست.
از بعد از جنگ جهانی دوم شاهد رو به افول بودن جنگ های فراگیر و در مقابل رشد سازمانها و همکاریهای بین المللی بوده ایم. اما این سازمانها، هرچقدر هم بخواهند بی طرفانه عمل کنند به دلیل وابستگی های مالی به قدرتهای برتر، ناخودآگاه گرایش به سمت آنها خواهند داشت و این حقیقت با نگاهی به رای های صادره بخصوص رای های شورای امنیت قابل مشاهده میباشد.

ایالات متحده نیز در همه سالهای بعد انقلاب اسلامی از چنین تاکتیکی بهره گرفته و با روی کار آمدن هر رییس جمهور جدیدی در آن کشور، فشار تحریم ها بیش از پیش گشته و این موضوع در دوران ریاست دموکراتها بر کاخ سفید، بیشتر عیان گردیده است. با پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز، قابل پیش بینی ست که فشار تحریمها از طریق سازمانهای بین المللی افزایش خواهد یافت تا حدی که جامعه ایران احساس کند این فشارها قابل تحمل نیستند و رفته رفته آن عنصر اتحاد و ملی گرایی کمرنگ گردد تا هزینه استفاده از قدرت سخت کمتر شود. اما یک نکته مهم در اتخاذ چنین روشی وجود دارد و آنهم این است که این روش نیازمند بازه زمانی طولانی و صبوری میباشد. مسئله ای که شاید به مذاق لابی صهیونیست ها در آمریکا خوش نیاید. تجربه نشان داده صهیونیست ها از هر اتفاقی که به سرعت بتواند به منافع ملی جمهوری اسلامی ضربه وارد کند بیشتر استقبال کرده اند تا تصمیماتی که نیازمند بازه زمانی باشد. در همین راستا، ترور شهید محسن فخری زاده نیز به دنبال اخذ چنین نتیجه ای ست و مخواهد دولت بایدن را بر سر راهی قرار دهد که بی بازگشت است و ان راه جز با نظامی گری میسر نخواهد بود. در تایید چنین نگاهی، میتوان به صحبت ترامپ هم اشاره کرد که روز گذشته گفته بود تا زمان انتقال رسمی قدرت به بایدن اتفاقات زیادی خواهد افتاد.
به نظر میرسد اسرائیل با ترور دانشمند بزرگ ایرانی، دو هدف را دنبال میکرده است.
هدف اول ایجاد اختلاف و دو دستگی بین مردم و مسئولین نظام تا قدرت اتحاد و ملی گرایی را کاهش دهند و جمهوری اسلامی را به یک واکنش شتاب زده و عجولانه برای اقناع حداقلی فضای فکری داخلی خود مجبور کنند که به تبع آن، پاسخ کشورهای طرف ایران در مذاکرات احتمالی آینده و در یک خوشبینی فزاینده، احتمال درگیری نظامی بین ایران و امریکاست.
هدف دوم آنها بیشتر از تحت تاثیر قراردادن ایران، به دنبال تاثیرگذاری بر سیاست خارجی جو بایدن و کشورهای اروپایی در مورد خاورمیانه می باشند تا با فاصله گرفتن از فضای عقلانی، به سمت نظامی گری حرکت نموده تا بلکه اسرائیل به اهداف خود سریعتر دست پیدا کند چرا که برای تسریع در روند عادی سازی روابط با اعراب، نیازمند درگیرکردن ایران با مشکلات داخلی و خارجی و ایجاد ایران هراسی برای کشورهای منطقه میباشند.
در چنین شرایط پیچیده و حساسی، نیازمند همت و تلاش مضاعف برای برطرف کردن مشکلات و گرانی های داخلی در جهت پیشبرد ملی گرایی و اتحاد جامعه و یک دیپلماسی عاقلانه و در عین حال پرهیز از هرگونه تعجیل و رفتارهای احساسی و فرمایشی میباشیم تا در راستای انتقام سخت و بجا و موفقیت آمیز، طرح خباثت آمیز صهیونیست ها را نیز بتوانیم خنثی کنیم.